محققان میگویند زندگی مشترک اغلب پس از بچه دار شدن دستخوش تغییر میشود. پژوهشی نشان داد میزان رضایت از ازدواج در بیشتر موارد طی یک دههی ابتدایی پس از آغاز زندگی مشترک رو به افول میرود، به ویژه در زوجهای دارای فرزند. به علاوه، این تحقیق نشان داد با افزایش تعداد فرزندان میزان رضایت از زندگی مشترک کاهش مییابد، به طوری که تنها ۳۸ درصد از زنان متأهل دارای نوزاد رضایت بالایی از زندگی مشترک خود داشتند، در حالی که ۶۲ درصد از زنان متأهل بدون فرزند از رضایت بالای خود از ازدواج شان خبر داده بودند.
به گزارش روزیاتو، کارشناسان میگویند زوجهایی که فرزند کوچکی دارند اغلب برای پیدا کردن وقت برای یکدیگر با مشکل رو به رو هستند، امری که باعث تقلیل یافتن رابطهی زوجین به یک رابطهی بده بستانی میشود که وضعیتی دور از ایده آل است.
محققان ۳ توصیه برای نیفتادن در دام رابطهی بده بستانی در زندگی مشترک دارند: ۱) مراقب علاقه و محبتی که به همسرتان دارید باشید، ۲) به زندگی همسرتان توجه داشته باشید و به نیازهایش پاسخ دهید، و ۳) به مشکلات به چشم چالشهایی نگاه کنید که با همراهی یکدیگر به عنوان یک زوج میتوانید از پس کنترل و حل آنها برآیید.
بچه دار شدن تنها منشأ دعواهای جدید زوجها نیست. با این حال، تا پیش از تولد فرزند، زوجها اغلب زمان بیشتری برای پرداختن به مشکلاتی از جمله نداشتن یک گفتگوی مناسب دارند. این امر با ورود فرزند به زندگی مشترک، چالش برانگیزتر میشود.
به علاوه، رفتارهایی که تا پیش از تولد فرزند شاید صرفاً «اندکی آزاردهنده» بوده اند، میتوانند تبدیل به مشکلات قابل توجهی شوند. مثلاً اگر یکی از زوجین از انجام بازیهای ویدئویی لذت میبرد، این امر شاید تا پیش از آمدن فرزند مشکلی نباشد، چرا که ممکن است همسرش به آن به چشم فرصتی برای استراحت و خلوت کردن با خود نگاه کند. با این حال، بعد از تولد فرزند، بازی کردن یکی از زوجین میتواند به همسرش این حس را دهد که عمدهی بار مسئولیتهای پرورش فرزند را به تنهایی بر دوش میکشد.
تولد فرزند و پدر و مادر شدن اغلب چالشهایی برای زندگی مشترک به همراه دارد. گفتگو، صمیمیت و وقت گذرانی با یکدیگر، که به عنوان عوامل «حفظ» زندگی مشترک شناخته میشوند، با آمدن فرزند اغلب لطمه میبینند. عواملی همچون کمبود خواب و فشارهای مالی هم میتواند باعث دعوا و تنش شود.
متأسفانه بسیاری از تازه پدر و مادرها برای این وضعیت هیچ آمادگیای ندارند، چون به ندرت دربارهی آن صحبت میشود. دورههای آموزش فرزندپروری به ندرت به این موضوع میپردازند، شبکههای اجتماعی هم شکل ایده آلی از بچه داری را به نمایش میگذارند، و حتی دوستان و خانواده از ترس ایجاد شکاف در زندگی مشترک عزیزان شان، برای صحبت بی پرده در اینباره مردد هستند. به همین دلیل، زوجهای دارای فرزند اغلب احساس تنهایی کنند و از مشکلات خود خجالت بکشند، امری که احتمال کمک گرفتن را در آنها کم میکند و بعداً باعث تشدید چالشهای زندگی مشترک میشود.
انبوه فشارهای مرتبط با فرزندپروری، از جمله بار ناشی از نقشهای جنسیتی سنتی، زوجها را بعد از ورود فرزند به زندگی مشترک با چالشهایی رو به رو میکند. به علاوه، تولد فرزند اغلب باعث تغییر در هویت هر یک از زوجین میشود، هم به شکل فردی و به هم عنوان یک زوج، امری که منجر به پدید آمدن مشکلات قابل توجهی میشود.
این پدیده بسیار مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته، به ویژه در مادران که از آن به عنوان گذر به مادرانگی یاد میشود. این تغییرات که از تغییرات هورمونی مؤثر بر رفتار گرفته تا تغییر در تصویر بدنی (افکار و احساساتی که شخص نسبت به ظاهر خود دارد) متفاوت هستند، اغلب در دوران بارداری آغاز میشوند. برای مردان دیدن شکل گیری این تغییرات در همسر خود حتی پیش از تولد فرزندشان، میتواند گیج کننده باشد و آنها را سردرگم کند.
پدر و مادر شدن میتواند تجربهای همزمان چالشی، مهیج، خسته کننده و فوق العاده باشد. با این حال، اگر بعد از تولد اولین فرزندتان احساس کردید زندگی تان «آشفته» شده، این یک نشانهی هشدار دهنده است. پژوهشی دربارهی رضایت از زندگی مشترک پس از تولد فرزند، نشان داد زوجهایی که از واژهی «آشفته» برای توصیف زندگی مشترک خود استفاده میکردند، اغلب بعد از آمدن فرزند، با یک افت در میزان رضایت از ازدواج خود مواجه شده بودند.
زوجها وقتی از واژهی «آشفته» استفاده میکنند که از تغییرات چشمگیر زندگی خود که خارج از کنترل به نظر میرسند احساس استیصال میکنند. این حس نداشتن کنترل میتواند اثری منفی داشته باشد، به ویژه در مواجهه با ماهیت غیر قابل پیش بینی نیازهای نوزاد، مانند گریه کردن و بیدار شدن در نیمههای شب.
وقتی که خود را برای پشت سر گذاشتن یا التیام یافتن از یک جدایی آماده میکنید، درگیر منفی نگری نشوید. پایان دادن به زندگی مشترک شاید حس خوبی نداشته باشد، اما احتمالاً دلیل منطقیای برای تمام شدن آن وجود دارد.
به جای آنکه ذهن تان را مشغول چیزی که اشتباه پیش رفته کنید، تمرکزتان را روی احتمالات پیش رو بگذارید. با دوستان خود ارتباط داشته باشید، به سراغ سرگرمیهای جدید بروید، و وقتی زمان مناسبش رسید یافتن شریک زندگی تازه را آغاز کنید. به جای آنکه به جدایی به چشم یک فقدان نگاه کنید، آن را شروع تازهای برای خود ببینید.