اگر تاکنون تنها زندگی کرده باشید، حتما میدانید که تنهایی میتواند یکی از دشوارترین احساساتی باشد که فرد در زندگی تجربه کرده است. بااینحال بسیاری اصرار دارند که از تنهایی لذت میبرند. روی سخن ما با این دسته نیست.
به گزارش راهنماتو، چه این احساسی تازه است که اخیرا به واسطه تغییراتی که در زندگی شخصی تجربه کردهاید، دچارش شدهاید، و چه یکی از طولانیترین ابعاد زندگیتان باشد، احتمال دارد که بخواهید راهی پیدا کنید تا رنج تنها ماندن را کاهش دهید.
تنهایی فقط به واسطه انزوا و دور بودن از دیگران ایجاد نمیشود. ممکن است در حلقه دوستان و شبکه ارتباطاتتان هم احساس تنهایی کنید. احساس تنهایی را میتوان این طور توصیف کرد:
«حس میکنید دیگر کسی به شما نیاز ندارد، حس میکنید کسی را ندارید که در صورت نیاز از شما حمایت کند، یا حتی هیچکسی نیست که حقیقتا و صمیمانه و در سطحی معنادار نگرانتان باشد.»
فیبی مککنا-پلامی و همکارانش از دانشگاه کویین بلفاست (۲۰۲۳) تنهایی را «پدیدهای نامطبوع و پریشانکننده و فردی تعریف کردهاند که ناشی از آن است که از نظر فرد سطح مطلوب روابط با سطح واقعی آن به لحاظ کیفیت تفاوت دارد.»
آنها میگویند علیرغم اینکه این پدیده در زندگی روزمره بسیار رواج دارد، آثار محدودی درباره تجربه واقعی تنهایی منتشر شدهاند.
به عبارت دیگر، تعریف علمی دانشمندان خوب و عالی است، اما مردم در زندگی واقعی چگونه با تنهایی دستوپنجه نرم میکنند و احساس واقعی تنهایی چگونه است؟ این مطالعات میتواند به ما کمک کند تا طعم تنهایی را بچشیم و اگر میتوانیم برای افراد تنها کاری کنیم یا خودمان را از تنها ماندن حفظ کنیم.
این ۱۵ حقیقت از طریق مطالعات کیفی و بعد از مصاحبه با ۱۳۲۱ نفر از سنین و فرهنگهای مختلف به دست آمده است:
۱. تنهایی تجربهای منفور است. مردم تنهایی را مثل یک «بیماری بدشگون» و وضعیتی توصیف میکنند که دوست دارند از آن فرار کنند. بدتر از آن این است که مردم دوست ندارند احساس تنهایی را با دیگران به اشتراک بگذارند، زیرا میترسند که آدمی منفی به نظر برسند.
۲. تنهایی، ویژگیهای عاطفی خودش را دارد. احساساتی که افراد در کنار تنهایی تجربه میکنند، منحصربهفرد است. آنها احساس گناه و حسادت میکنند؛ و اغلب احساسات تجربهشده در دوران تنهایی احساساتی نامطلوب است که فرد دوست دارد از آنها فرار کند.
۳. تنهایی میتواند ابعاد شناختی و ادراکی داشته باشد. افرادی که طعم تنهایی را چشیدهاند، خودسرزنشی بالایی دارند و حس میکنند در مقایسه با دیگران فرومایهتر و حقیرترند. افراد تنها احساس میکنند که زمان خیلی سریعتر یا کندتر از واقعیت میگذرد یا گاهی زمان به کل متوقف میشود.
۴. تنهایی تحت تأثیر شخصیت و هویت است. افراد تنها خودشان را افرادی منزوی و ضعیف تعریف میکنند و همزمان تنهاییشان را به ابعاد شخصیتشان مثل درونگرایی نسبت میدهند.
۵. تنهایی میتواند به نوع خاصی از روابط یا غیبت نوعی خاصی از روابط مرتبط باشد. تنهایی میتواند ناشی از اتمام یک نوع رابطه مثل مرگ همسر یا از دست رفتن اعضای خانواده باشد. فرهنگ میتواند در این میان نقش ایفا کند، زیرا افراد مجرد ممکن است افراد «رها» توصیف شوند. افراد ممکن است به دلیل آنکه حس میکنند با دیگران تفاوت دارند، در حلقه شبکه اجتماعی احساس تنهایی کنند.
۶. تنهایی به فقدان روابط معنادار و صمیمی مرتبط است. مردم نیاز دارند احساس کنند که اتصالشان با دیگران چیزی بیشتر از یک رابطه صرفا تصنعی است. آنها نیاز دارند که حقیقتا به واسطه دیگران درک شوند.
۷. تنهایی میتواند شامل احساس انفصال شود. افراد نهتنها ممکن است احساس کنند با دیگران تفاوت دارند بلکه ممکن است احساس کند که هیچ نقطه اشتراکی با دیگران ندارند. تنهایی میتواند کیفیت وجودی نیز داشته باشد به نحوی که فرد احساس میکند هیچ جایی در این جهان بزرگ برای او نیست.
۸. تنهایی شامل تجربههای بینفردی منفی میشود. وقتی فرد فعالانه از سوی دیگران طرد میشود میتواند احساس تنهایی کند. مورد قلدری واقع شدن در دوران کودکی یا فقدان احترام در دوران بزرگسالی میتواند به فرد احساس تنهایی بدهد.
۹. تنهایی به دلیل مقایسه اجتماعی رخ میدهد. تماشای دیگرانی که با هم زندگی میکنند و مقایسه خودِ تنهایتان با آنها میتواند احساس غم و انزوا ایجاد کند. یکی دیگر از مقایسههای اجتماعی آن است که حس میکنید آن نوع رابطهای که فرهنگ از شما انتظار داشته را نتوانستهاید شکل بدهید (مثل افرادی که ازدواج نکرده یا خانواده تشکیل ندادهاند.)
۱۰. تنهایی به انزوا و عزلت مرتبط است، اما هیچکدامشان نیست. این تمایزها حاکی از جنبه عاطفی تنهایی است. شما میتوانید تنها و منزوی باشید، اما احساس تنهایی نکنید. عزلت، که یک تنهایی خودگزین و لذتبخش است میتواند احساسات مثبت در پی داشته باشد. فقدان احساس کنترل در بیشتر اظهارات درباره مضمون تنهایی شنیده میشود.
۱۱. تنهایی با تجارب و گذارهای زندگی تسریع میشود. برخی از رویدادهای کلیدی که در این طبقه جای میگیرند شامل بیوگی، بازنشستگی، طلاق و جابهجایی مکانی است.
۱۲. طول، شدت و نوع تنهایی میتواند در نوسان باشد. برای برخی تنهایی حضور مداوم و پیوسته دارد و بخش اعظمی از شخصیت آنها را تشکیل میدهد. اما اغلب افراد در برهههایی از زندگی کمابیش احساس تنهایی میکنند.
۱۳. تنهایی میتواند به یک بافت خاص مرتبط باشد. عصرها، آخر هفتهها، تعطیلات یا زمستان میتواند تنهایی را تشدید کند. اینها اوقاتی هستند که فرد مشغله کمتری دارد و درگیر مقایسه نامطلوب میشود.
۱۴. تنهایی تحت تأثیر چالشهای روانی و جسمانی است. بیمار بودن از نظر جسمی، مانند انجام یک عمل جراحی بزرگ یا انجام یک کار بزرگ برای سلامتی، میتواند افراد را دچار انزوا کن، اما از طرفی میتواند تفاوت این شخص با اطرافیاناش را نیز به رخاش بکشد.
افسردگی و اضطراب میتوانند روی احساس تنهایی اثر بگذارند.
۱۵. وضعیت کلان اجتماعی-سیاسی میتواند روی تنهایی اثر بگذارد. همانطور که قبلا هم گفته شد رویدادهای بزرگمقیاس، مانند همهگیری، میتوانند روی احساس تنهایی اثر بگذارند، اما نگرشهای فرهنگی نسبت به گروهی که شما به آن تعلق دارید، میتواند احساس تنهایی را تشدید کند.
تحقیقات نشان داده که افراد برای مقابله با احساس تنهایی روشهای منحصربهفردی دارند:
گرایش مذهبی (تعلق داشتن به یک گروه مذهبی)، نگهداری از حیوانات خانگی، کمک به دیگران و کمک به کسانی که حتی فرد نمیشناسد، ملاقات با آدمهای جدید، ورزش و تغییر سبک زندگی برای پیشگیری از بیماریهای جسمی و روانی میتوانند کمککننده باشند.