بیشتر بچهها هنگام ورود به مدرسه با ناراحتی، گریه، اضطراب و استرس بیش از حد علاقهای به رفتن به مدرسه ندارند و معمولاً مدتی طول میکشد تا بتوانند عادت کنند.
به گزارش همشهری آنلاین، کودکان ممکن است در آغاز سال تحصیلی برای رفتن به مدرسه کمی اضطراب داشته باشند. تقاضای کودکان برای نرفتن به مدرسه تقاضا و شکایت قدیمی است. البته تحقیقات نشان میدهد گاهی چنین مشکلی میتواند نشان دهنده مشکل عمیقتری باشد که به صورت اضطراب و ترس از مدرسه خود را نشان میدهد. بر اساس گزارش انجمن اضطراب و افسردگی آمریکا، این ترس ۲ تا ۵ درصد از کودکان در سن مدرسه را تحت تأثیر قرار میدهد؛ بنابراین با شناخت ریشههای ترس کودکان از مدرسه باید به نوعی این گونه ترسها را مهار کرد.
دکتر بهمن قره داغی؛ پژوهشگر و استاد دانشگاه و از بانیان ارزشیابی کیفی توصیفی در ایران در مورد اضطراب جدایی میگوید: اختلال اضطراب جدایی (SAD) یک اختلال اضطرابی است که در آن یک فرد در رابطه با جدایی از خانه یا از افرادی که فرد به آنها وابستگی عاطفی زیادی دارد؛ مثلاً والدین، مراقب، افراد مهم یا خواهر و برادر؛ اضطراب مفرطی را تجربه میکند.
وی در ادامه میگوید: اضطراب جدایی بخشی طبیعی از روند رشد است. این مشکل اغلب در نوزادان و کودکان کوچکتر هم شایع است. البته این گونه اضطرابها گاهی در نوجوانان و بزرگسالان هم به چشم میخورد. اما میتوان گفت اضطراب جدایی طبیعی، نشان دهنده پیشرفتهای سالم در بلوغ شناختی کودک به شمار میرود و نباید به عنوان یک مشکل رفتاری در نظر گرفته شود.
به گفته این پژوهشگر، یکی از دلایلی که بچهها مدرسه را دوست ندارند اضطراب جدایی و وابستگی عاطفی زیاد آنها به والدین به خصوص مادر است. همه ما بچههایی را دیدهایم که برای رفتن به مدرسه گریه میکنند و لحظههای بودن در مدرسه را به سختی سپری میکنند. بعضی از آنها حتی اجازه نمیدهند والدینشان از فضای مدرسه خارج شوند و محکم به آنها میچسپند. اینها نخستین نشانههای اضطراب جدایی است که گاهی والدین بیتجربه را بسیار نگران و ناراحت میکنند. اما جای نگرانی نیست، چون میتوان آن را مهار کرد.
دکتر قره داغی درباره زمان مناسب برای اینکه کودکان جدایی از کودکان را تجربه کنند، میگوید با وجود اینکه وابستگی روانی و عاطفی بین والدین و کودکانی که در سالهای اول عمر یک کودک، امری حیاتی است و موجب شکل گیری شخصیت سالم در کودک میشود؛ اما این وابستگی را نیز باید متعادل کرد تا فرزند به استقلال برسد. در واقع کودک باید کمکم حدی از اختیار و استقلال را که بهتر است از هفت سالگی شروع شود تمرین کند. به این معنا که از این سن به بعد باید در نظر خواهیها، کارها و تصمیم گیریها سهم بیشتری را به او اختصاص داد تا استقلال بیشتری به کودک داده شود تا به این ترتیب بتوانند مسئولیتپذیری بیشتری را تجربه کنند.
به گفته این استاد دانشگاه، والدین کم حوصله و کم اطلاع اغلب فرزند خود را برای رفتن به مدرسه اجبار میکنند؛ بهاندازهای که ممکن است او را تنبیه هم بکنند؛ بنابراین آنها اولین کسانی هستند که در روزهای شروع مدرسه به نوعی به سلامت عاطفی فرزندان خود آسیب میرسانند. در حالی که میتوانند با مهربانی و تحمل کردن و حتی استفاده از راههای تشویقی به جای اینکه کودک دچار استرس و اضطراب شود؛ خاطره بسیار بهتری را برای او به جای بگذارند.
این پژوهشگر با بیان اینکه والدین باید بدانند که فرزندشان به چه دلیل از رفتن به مدرسه میترسد و مضطرب میشود، ادامه میدهد: آنها باید در فضایی صمیمی خارج از مدرسه این دلایل را از زبان خود کودک بشنوند و به دلایل اصلی آن پی ببرند. شاید کودکان نگرانند، چون فکر میکنند والدین خود را برای همیشه از دست میدهند. به همین خاطر والدین باید به آنها این اطمینان خاطر را بدهند که در هر حال در کنار فرزندشان هستند و او را دوست دارند. در گام بعدی نیز آنها میتوانند با بیان خاطرات و گفتن داستانهایی در این خصوص، موضوع ترس از مدرسه رفتن و داشتن اضطراب را طبیعی جلوه دهند و در هر صورت به احساسات فرزندشان احترام بگذارند.
دکتر قره داغی اضافه میکند: موضوع مهم دیگر آن است که پدر و مادرها سعی کنند با مدرسه و معلم فرزندشان در حد امکان در مورد مدرسه و نگرانیهای کودک گفتگو کنند تا متوجه ریشههای اضطراب واقعی مشکل کودک بشوند. توجه داشته باشیم انجام همین کارهای ساده باعث افزایش عزت نفس و اعتماد به نفس در کودکان خواهد شد و میتواند درکاهش اضطراب جدایی آنها تأثیر زیادی داشته باشد.