فرارو- در مجموعه تلویزیونی "آخرین بازمانده از ما" (The Last of Us) پخش شده از HBO یک انگل پیدا شده نمایش داده میشود که میتواند ذهن مورچه را کنترل کرده و آنان را مجبور به انجام دستورات خود کند.
به گزارش فرارو به نقل از نیوزویک، این انگلها که "لانست کبد" نامیده میشوند ارگانیسمهای میکروسکوپی هستند که مورچهها را در اولین مرحله از چرخه زندگی پیچیده شان آلوده میکنند و مغز مورچهها را در اختیار میگیرند تا میزبانهای بعدی شان را آلوده کنند. این انگلها این کار را از طریق مجبور کردن مورچهها به بالا رفتن از علف انجام میدهند تا مورچهها توسط حیواناتی مانند گاو و گوزن خورده شوند. نتیجه تحقیقات جدید که در ژورنال اکولوژی رفتاری منتشر شده نشان میدهد که بالا رفتن این مورچه دارای انگل از علف به طور خاص در زمان صبح و غروب برای جلوگیری از مواجهه با گرمای خورشید در هنگام ظهر صورت میگیرد.
"برایان لوند فردنزبورگ" یکی از نویسندگان مقاله و دانشیار زیست شناسی موجودات زنده در دانشگاه کپنهاگ میگوید: "ما ارتباطی واضح بین دما و رفتار مورچهها را کشف کردیم".
او به "نیوزویک" گفت: " تکمیل موفقیت آمیز چرخه زندگی مستلزم آن است که پستانداری که در حال چرا کردن است مورچههای آلوده را بخورد. بالا رفتن مورچهها از علف و چسباندن آروارههای قدرتمندشان بر روی آن احتمال خورده شدن شان توسط چرندگانی مانند گاو و آهو را افزایش میدهد و سپس آن حیوانات آلوده میشوند".
او میافزاید: "نکتهای که باعث میشود مورچه هنگام صبح و غروب از چمن و علفها بالا برود هماهنگ شدن رفتار زامبی وارش با فعالیت چرای آهوهایی است که عمدتا در آن ساعت از شبانه روز غذا میخورند. در نتیجه، مورچه زامبی در ساعات ظهر از قرار گرفتن در مقابل اشعه خورشید که برایش مخرب است خودداری میکند چرا که در غیر این صورت میمیرد و انگل درون اش نیز از بین میرود".
لانست لیور فلوک یا Dicrocoelium dendriticum یک کرم انگلی کوچک است که چرخه زندگی پیچیدهای دارد و برای تولید مثل از بین چندین میزبان عبور میکند. فلوکها کرمهای انگلی ابتدا مورچهها را آلوده میکنند و به بدن آنان حمله کرده و سپس به مغز مورچه راه پیدا میکند. آنان سپس باعث میشوند مورچه در مناطق علفزار به بخشهای بالایی بخزد و این موضوع باعث خورده شدن مورچه توسط چرندگان میشود. در مرحله بعد کرمهای انگلی که در داخل مورچه قرار داشتند به کبد چرنده راه پیدا کرده و به شکل کاملا بالغ در میآیند و تخم گذاری میکنند. سپس آن تخمها از طریق مدفوع چرنده دفع میشوند.
به گفته مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریهای ایالات متحده گاهی اوقات انسانها میتوانند میزبان انگلها در این مرحله از چرخه باشند و انگلها ممکن است کبد ما را آلوده کنند که در برخی موارد منجر به کُله سیستیت (التهاب کیسه صفرا) یا آبسههای کبدی شود.
پس از دفع تخمها حلزونها آنان را مصرف میکنند و در داخل بدن شان تخمها به لارو تبدیل شده و به صورت غیر جنسی به تولید مثل میپردازند. سپس حلزونها لاروها را در گلولهای از لجن که توسط مورچهها تغذیه میشود دفع میکنند و چرخه بار دیگر آغاز میشود.
تحقیقات تازه نشان میدهند که کنترل ذهن از طریق این انگل بسیار پیچیدهتر از آن چیزی است که پیشتر تصور میشد. محققان پس از مشاهده مورچههای آلوده در دانمارک مشاهده رفتار آنان و ثبت نور، رطوبت، زمان روز و دما این کشف را انجام دادند. آنان دریافتند زمانی که هوا خنکتر بود مورچهها بیشتر از چمنها بالا میرفتند و وقتی هوا گرمتر میشد دوباره به پایین خزیدند.
ردنزبورگ میگوید: "یکی از اهداف این مطالعه آزمایش تاثیر عوامل مختلف بر روی تغییر رفتار مورچهها از جمله زمان روز بود. در حالی که دما تاثیر بسیار واضحی را بر رفتار مورچهها نشان میدهد، هیچ مدرکی مبنی بر تاثیر زمان روز وجود نداشت".
او میافزاید: "از آنجایی که دما معمولا از غروب تا صبح روز بعد پایین است ما معتقدیم که دما یک شاخص قابل پیش بینی برای زمان فعال بودن پستانداران چرا است و دما احتمالا شاخص ساده تری برای میزان گرما در مقایسه با زمان روز است".
این موضوع نشان میدهد که انگلها به طور خاص باعث میشوند مورچهها احتمالا برای جلوگیری از مرگ خود یا در واقع مرگ انگل درون شان پیش از انتقال به میزبان بعدی از آفتاب داغ ظهر روز دوری کنند. نویسندگان مقاله مرتبط با این پژوهش میکنند این یافتهها جنبه جدید و پیچیده تری از انگل کنترل کننده ذهن را نشان میدهند.
محققان امیدوارند این انگل عجیب را بیشتر مورد مطالعه قرار دهند و متوجه شوند که دقیقا چگونه ذهن مورچهها را کنترل میکند.
"فردنزبورگ" میگوید: "این که آن انگل چگونه رفتار میزبان مورچه را کنترل میکند مدتها یک راز بوده است. ما در مطالعه خود متوجه شدیم که دما عاملی است که رفتار تغییر یافته را خاموش یا روشن میکند. مغز مورچه افزایش سطوح تعدیل کنندههای عصبی (سروتونین و دوپامین) را به روشی وابسته به دما تحریک میکند، اما این موضوع باید تایید شود".
خوشبختانه درمورد ما انسانها در حالی که این انگل عفونی میتوانند انسانها را آلوده کنند نمیتوانند ماند مورچهها بر مغزمان تسلط پیدا کنند.
فردنزبورگ میگوید: "انسان بخشی از چرخه زندگی معمول این انگل نیست و زمانی که به ندرت به بخشی از چرخه زندگی انگل تبدیل میشود هیچ تغییر رفتاریای در میزبان پستاندار رخ نمیدهد. تغییرات رفتاری میزبانهای میانی به منظور افزایش احتمال خورده شدن آنان توسط میزبان نهایی در انگلهایی با چرخههای زندگی پیچیده نسبتا رایج است. این در حالیست که انسانها تقریبا همواره نقش میزبان نهایی را ایفا میکنند که در آن هیچ کنترل انگلی بر رفتار میزبان صورت نمیگیرد".