گاهی شاید متوجه مناسب نبودن چیزهایی که از دیگران میپرسیم نباشیم، چون فکر میکنیم چیزی جز یک سؤال ساده و بی ضرر نیستند. به علاوه، شاید نیتی جز برقراری ارتباط نداشته باشیم، اما متأسفانه سؤالات نامناسبی را مطرح کنیم. بدتر آنکه ممکن است در حالی که فقط سعی داریم مهربان و کمکی برای دیگران باشیم، باعث رنجش خاطرشان شویم. چند سؤال متداول هستند که میتوانیم از مطرح کردن آنها خودداری کنیم، چون ممکن است ضرر آنها بیشتر از فایده شان باشد.
پرسیدن این سؤال از یک شخص که چرا هنوز ازدواج نکرده، شاید یک تعریف به نظر برسد، بخصوص اگر بعد از اشاره به خوب یا خوش چهره بودن آن شخص مطرح شود، اما کماکان میتواند احساس بسیار بدی به آن شخص دربارهی خودش دهد. این سؤال تعمیم بخشیهای منفیای را دربارهی مجرد بودن مطرح میکند و میتواند شخص مقابل تان را پیش خودش زیر سؤال ببرد. در حقیقت، هر گونه سؤالی از نوع «چرا هنوز …؟» میتواند این حس را به دیگران دهد که شما از آنها دربارهی اینکه چرا زندگی شان در وضعیت بخصوصی ثابت مانده، توضیح میخواهید.
ممکن است صرفاً نگران حال آن شخص باشید، اما ممکن است اینطور به نظر برسد که دارید به او میگویید که ظاهر بدی پیدا کرده. اگر صمیمیت زیادی با آن شخص ندارید، بهتر است از پرسیدن این سؤال خودداری کنید، چون ممکن است این خستگی به دلیل مشکلی باشد که او تمایلی به صحبت دربارهی آن نداشته باشد یا ممکن است او صرفاً همیشه به این شکل باشد. در غیر اینصورت، شخص مقابل تان ممکن است احساس کند برای مقبول بودن باید حتماً ظاهر بخصوصی داشته باشد.
شاید یک سؤال عادی برای شکستن یخ بحث به نظر برسد، اما پرسیدن اینکه «شغلت چیست؟» میتواند شخص مقابل تان را معذب کند. این سؤال میتواند فرصت طلبانه به نظر برسد، انگار که صرفاً با نیت خاص و منفعت طلبانهای با او وارد صحبت شده اید؛ و اگر آن شخص اخیراً وضعیت شغلی دشواری پیدا کرده باشد، به طور حتم این موضوع بحث خوشایندی برای او نخواهد بود. اگر میخواهید کسی که تازه با او آشنا شده اید را بشناسید، میتوانید به جای آن، از علائقش بپرسید.
اگر فرهنگ جایی که هستید اینگونه نیست که نحوهی صحبت کردن تان با دیگران باید بر اساس سن و سال آنها باشد، لزومی ندارد در یک موقعیت اجتماعی از دیگران دربارهی سن آنها سؤال کنید. شاید به این خاطر باشد که وقتی پا به دوران بزرگسالی میگذاریم، سن دیگر صرفاً یک عدد نیست و تبدیل به معیاری میشود برای ارزیابی اینکه تا آن زمان چقدر پیشرفت کرده ایم و چه دستاوردهایی داشته ایم؛ بنابراین ممکن است اینطور به نظر برسد که دارید آن شخص را با این سؤال ساده قضاوت میکنید.
این سؤال و اینکه «مدرک تحصیلی ات چیست؟» این پیش فرض را در خود دارد که شخص مقابل تان به دانشگاه رفته است. اما اگر آن شخص به هر دلیلی به دانشگاه نرفته باشد، این سؤالات ممکن است باعث شود او احساس کند که مثل بقیه نیست. اگر هم به دانشگاه رفته باشد، باز هم ممکن است تمایلی به صحبت دربارهی آن نداشته باشد، چون ممکن است احساس کند که به دانشگاه خوبی نرفته یا مدرک تحصیلی تحسین برانگیزی ندارد.
اگر کسی که او این سؤال را از او میپرسید، اهل ورزش نباشد، ممکن است به او بربخورد و تصور کند که دارید او را تمسخر میکنید. اگر اهل ورزش باشد، ممکن است احساس کند که دارید او را به خاطر ورزش زیاد قضاوت میکنید. حتی اگر قصدتان تحسین تلاش و سختکوشی آن شخص باشد هم ممکن است احساس کند که او را صرفاً به خاطر ظاهرش تحسین میکنید.
شاید شما در اصل صرفاً در مورد پیشینهی آن شخص کنجکاو باشید، اما ممکن است اینطور به نظر برسد که شما فکر میکنید او شبیه کسی که اهل کشورتان باشد نیست و در نتیجه رفتارتان تبعیض آمیز به نظر برسد. این سؤال میتواند هویت آن شخص را پیش خودش زیر سؤال ببرد و اینطور به نظر برسد که سعی دارید آن شخص را در قالب مشخصی قرار دهید.
شما نیت خوبی از این سؤال دارید، چون میخواهید شخص مقابل تان را تشویق کنید که چیزهای جدیدی را امتحان کند. اما این سؤال میتواند باعث دلخوری شود، چون طوری است که انگار دارید به آن شخص توصیه میکنید که باید بیشتر در جامعه حضور داشته باشد یا اینکه آدم جالبی نیست. به علاوه اگر او خود مایل به بیشتر بیرون رفتن باشد، اما استطاعت مالی هزینههای آن را نداشته باشد، پرسیدن چنین سؤالی بی ملاحظگی خواهد بود.
اگر منظورتان از این سؤال تعریف و تحسین باشد، ممکن است شخص مقابل احساس کند که اگر دوباره وزن اضافه کند، از طرف شما قضاوت خواهد شد. حتی اگر صرفاً از کنجکاوی برایتان سؤال پیش آمده باشد، ممکن است آن شخص را معذب کنید، بخصوص اگر به خاطر تجربهی چیز ناخوشایندی وزن کم کرده باشد که مایل به صحبت دربارهی آن نباشد.
معمولاً صرفاً یک سؤال بی ضرر است که از روی کنجکاوی پرسیده میشود. اما اگر اتفاق تراژیکی برای شخص مقابل تان رخ داده باشد، پرسیدن چنین سؤالی تا حدی بی ملاحظگی خواهد بود. ممکن است صرف فکر کردن به آن، شخص را اذیت کند و مرور دوبارهی آن برای دیگران میتواند انرژی روانی او را تحلیل ببرد. شاید بهتر باشد که صرفاً به او بگویید که هر چه رخ داده متأسفید و اجازه دهید که اگر و هر زمان که آمادگی صحبت دربارهی آن را داشت، به شما بگوید.
منبع:روزیاتو