در پنجم فوریه ۱۹۵۸، دو جت نیروی هوایی در حین یک مأموریت آموزشی در هوا با هم برخورد کردند. بمبافکن استراتژیک B-۴۷ یک بمب هستهای مارک ۱۵ را حمل میکرد. برای بیش از دو ماه، غواصان نیروی هوایی و نیروی دریایی منطقهای به مساحت ۴۰ کیلومتر مربع را در واساو ساوند، خلیجی در اقیانوس اطلس در نزدیکی ساوانا جستجو کردند، اما آنها هرگز بمب هستهای را پیدا نکردند.
به گزارش خبرآنلاین، چهل سال بعد، یک افسر بازنشسته نیروی هوایی که داستانهای روزنامه در مورد بمب گمشده را از دوران کودکی خود به یاد میآورد، شروع به جستجو برای آن کرد.
استفان شوارتز، نویسنده کتاب ممیزی اتمی: هزینهها و پیامدهای سلاحهای هستهای ایالات متحده از سال ۱۹۴۰ میگوید: «این میراث جنگ سرد است.»
او میافزاید: «این به نوعی دور زدن در آن منطقه است تا یادآوری کند که چقدر چیزها نامرتب بودند و چقدر خطرناک.».
اما برخی کارشناسان میگویند حتی اگر کسی بمب را پیدا کند، بهتر است آن را دفن کند.
بر اساس گزارشی که در سال ۲۰۰۱ در مورد حادثه تایبی منتشر شد، در زمان برخورد، «روش معمول» برای خلبانان نیروی هوایی در مأموریتهای آموزشی، حمل بمب در هواپیما بود.
هدف از این ماموریت آموزشی، شبیهسازی حمله هستهای به اتحاد جماهیر شوروی بود. آنها پرواز بر فراز شهرهای مختلف ایالات متحده را تمرین کردند تا ببینند آیا پرتو الکترونیکی به هدف خود میرسد یا خیر.
سرگرد «هوارد ریچاردسون» با پرواز یک B-۴۷ حامل این سلاح، ماموریت خود را به پایان رساند. در همین حین، خلبان دیگری به نام ستوان کلارنس استوارت با یک F-۸۶ در ماموریت آموزشی خود برای رهگیری جتها بود. اما رادار استوارت متوجه نشد که دو B-۴۷ وجود دارد و او و ریچاردسون با هم برخورد کردند.
همه از سقوط جان سالم بهدر بردند. استوارت بیرون پرید، اما ریچاردسون متوجه شد که با وزن سلاحی که حمل میکند، نمیتواند هواپیمای آسیبدیده خود را روی باند در حال ساخت پایگاه نیروی هوایی فرود بیاورد. او به سمت اقیانوس حرکت کرد، بمب هستهای را از ارتفاع حدود ۲۲۰۰ متری پرتاب کرد و B-۴۷ را به سلامت فرود آورد.
بر اساس گزارش سال ۲۰۰۱، خدمه هواپیما پس از آن انفجاری را مشاهده نکردند. اما در سال ۲۰۰۸، ریچاردسون در مقالهای نوشت که او و دیگر سرنشینان ممکن است انفجار بمب را ندیده باشند، زیرا او هواپیما را چرخانده است.
در سال ۲۰۰۴، ریچاردسون به سیبیاس نیوز گفت که از انداختن بمب به دلیل مشکلاتی که ایجاد کرده، پشیمان است.
او گفت: «چیزی که باید بهخاظر من را به یاد بیاورند فرود سالم آن هواپیما است، اما من حدس میزنم این بمب همان چیزی است که من را به خاطرش به یاد خواهند آورد.»
برای هفتهها پس از برخورد، حدود ۱۰۰ غواص نیروی دریایی با استفاده از سونار دستی (دستگاه ردیبا صوتی) بهدنبال این سلاح بودند. در آن زمان، بالگردها و کشتیها سواحل و مردابها را جستوجو کردند.
در ۱۶ آوریل ۱۹۵۸، ارتش تصمیم گرفت که اعلام کند، بمب بهطور جبرانناپذیری گم شده است. در آن زمان، نیروی هوایی گفت که این سلاح بهطور کامل مونتاژ نشده است و «خطر انفجار یا رادیواکتیویته» وجود ندارد.
در آن زمان، این فناوری به سمت سلاحهای هستهای مهر و موم شده پیشرفت نکرده بود.
شوارتز گفت: «پلوتونیوم جدا از محفظه بمب و مواد منفجرهای بود که باعث انفجار میشود. این سلاح تنها زمانی کامل خواهد بود که کپسول یا هسته پلوتونیوم داخل آن باشد.»
کمتر از یک ماه پس از اینکه ریچاردسون بمب تایبی را پرتاب کرد، B-۴۷ دیگری بهطور تصادفی یک سلاح هستهای را در کارولینای جنوبی انداخت. این بمب حاوی پلوتونیوم نبود، اما دهانهای ۱۵ متری در حیاط یک خانواده به جا گذاشت. چند نفر از اعضای خانواده جراحات جزئی داشتند، اما همه جان سالم به در بردند.