روزنامه شرق نوشت: تیم ملی فوتبال ایران این روزها مهیای رقابتهای انتخابی جام جهانی ۲۰۲۶ و البته جام ملتهای آسیا میشود. به همین دلیل است که مسئولان فدراسیون فوتبال و در رأس مهمتر، سرمربی تیم ملی ایران، در تلاش هستند تا هر طور شده از فیفادی کنونی نهایت استفاده را ببرند و یکی، دو بازی تدارکاتی در دستور کار بگنجانند. فارغ از کیفیت تیمهایی که ایران بهعنوان حریف تدارکاتی در نظر گرفته و به مصاف آنها رفته، همین مورد که تقویم خالی نماند و فرصت از دست نرود، چندان بد هم نیست.
در فیفادی کنونی، ایران مثل بسیاری از تیمهای ملی دیگر که درگیر بازیهای رسمی نیستند، رو به انجام دو بازی تدارکاتی آورده است؛ یکی را چند روز پیش در بلغارستان برگزار کرده که با برتری یک بر صفر به پایان برده و دیگری را قرار است فرداشب، در ورزشگاه آزادی، مقابل آنگولا، یکی از تیمهای آفریقایی برگزار کند. بازی با آنگولا درحالی قرار است به میزبانی تهران برگزار شود که طبق گفته مسئولان فدراسیون فوتبال، همین بازی قریب به ۱۰ میلیارد تومان هزینه روی دست فدراسیون گذاشته است.
حالا با توجه به وقت و هزینهای که برای برگزاری این دیدار شده، پرسش مهمی که ذهن مخاطبان را درگیر کرده، این است که آیا قرار است درهای ورزشگاه آزادی به روی تماشاگران باز شود یا خیر؟ ورزشگاه آزادی از آغاز رقابتهای این فصل لیگ برتر درحالی پذیرای میزبانی دو باشگاه مطرح استقلال و پرسپولیس بوده که بازیهای مذکور بدون حضور تماشاگران برگزار شده است. اگرچه شایعات مختلفی بهویژه درباره حضورنداشتن زنان و نگرفتن مجوزهای لازم درباره دلیل بدون تماشاگر شدن بازیها در این ورزشگاه به راه افتاده؛ ولی مسئولان فدراسیون از یکسو و مسئولان شرکت تجهیز و توسعه از سوی دیگر، تأکید دارند به دلیل تعمیرات و مرمت بخشی از سکوها، امکان حضور تماشاگران در ورزشگاه وجود ندارد.
هرچند دراینبین هم به اندازه کافی تناقض وجود دارد؛ چراکه یکی، دو مسئول عنوان کردهاند میتوان پذیرای قریب به ۵۰ هزار نفر تماشاگر روی سکوهای سالم ورزشگاه بود و چند مسئول دیگر هم بهشدت اصرار دارند که چنین موضوعی نشدنی است و باید بازیها بدون تماشاگر شود.
مسئله نبودن تماشاگر در این ورزشگاه و در کل درباره بازیهای لیگ از آن جهت که برگزاری آن به فدراسیون داخلی مرتبط است، چندان حساسیتی را تا به الان ایجاد نکرده است (ظاهرا)؛ ولی وقتی پای بازی تیم ملی در میان باشد، ناخودآگاه وسواس بیشتری از سوی نهادهای خارجی ازجمله فیفا به وجود خواهد آمد. حالا با توجه به همین نگاه ویژه است که موضوع برگزاری بازی تیم ملی بدون حضور تماشاگران میتواند پرسشهای زیادی را به وجود بیاورد. اول اینکه اگر این بازی بدون حضور تماشاگر برگزار شود، باید درباره چراییاش دلیل قانعکنندهتر از چیزی که درباره بازیهای لیگ عنوان شده، دستوپا کرد. از سوی دیگر، اگر با حضور تماشاگران هم برگزار شود، آنوقت باید این ابهام بزرگ بررسی شود که چرا ورزشگاه آزادی برای بازیهای تیم ملی بدون خطر است و میتواند پذیرای تماشاگران باشد؛ ولی برای بازیهای لیگ برتر خطرناک میشود؟
این دوگانگی البته پیشازاین از سوی مسئولان برگزارکننده صورت گرفته است؛ مثلا بازی تیم ملی در ورزشگاه آزادی با حضور تماشاگران زن برگزار شده؛ ولی سه روز بعد، به زنان اجازه ورود به ورزشگاه برای تماشای بازیهای لیگ برتر داده نشده است. کسی هم دراینمیان احساس نکرده نیاز است چنین دوگانگیای را تشریح کند.
حالا حداقل تا زمان نگارش این مطلب، فدراسیون بهطور رسمی درباره با یا بدون تماشاگر بودن بازی تیم ملی با آنگولا صحبتی نکرده است؛ ولی با توجه به حساسیت شکلگرفته در چندین هفته نخست رقابتهای لیگ برتر، به نظر میرسد دوباره موضوع بدون تماشاگر شدن این بازی روی میز بیاید و نهایتا رأی بیاورد.
اگر چنین شود، تیم ملی با وجود هزینههای زیاد، دوباره از حضور تماشاگرانش در این دیدار خانگی محروم است. غربت تیم ملی در خانه، از آن دست موضوعاتی نیست که بشود بهسادگی از کنارش عبور کرد. بالاخره ورزشگاه آزادی حتی اگر همین امروز و فردا هم پذیرای تماشاگر نباشد، باید برای لیگ قهرمانان آسیا زمینه حضور تماشاگران را فراهم کند. حال اینکه در این بازه دو، سههفتهای قرار است چه اتفاقی بیفتد، مشخص نیست. از سوی دیگر، فاصلهگرفتن مردم از تیم ملی و حضور در ورزشگاه هم موردی است که باید کارشناسی شود. حتی اگر همین بازی با آنگولا در تهران هم با حضور تماشاگران برگزار شود، بعید است جمعیت زیادی از این دیدار استقبال کنند.
بخشی از این موضوع مربوط به برگزارشدن این مسابقه در روزهای وسط هفته است و بخشی دیگر، کمشدن تماشاگران فوتبال در چند سال اخیر، اما اینجا راهحل دیگری هم وجود دارد؛ موضوع این است که اگر مسئولان ورزشی ایران به هر دلیلی قادر نیستند در ورزشگاه آزادی بازی را با تماشگر برگزار کنند، چرا این بازی دوستانه را به یکی از شهرستانهای ایران نمیبرند؟ مطرحکردن موضوعاتی از قبیل اینکه وقت جابهجایی نیست یا اینکه رایزنیهای لازم صورت نگرفته هم نباید بهانه شود؛ چراکه اتفاقا فردی در همین فدراسیون فوتبال حضور دارد که بهخوبی و پس از لابیهای لازم، یکی از دیدارهای رسمی تیم ملی (تازه بازی با آنگولا که دوستانه است) را به مشهد برد تا این شهر میزبانی را برعهده بگیرد.
درست است که آن بازی تبدیل به یکی از زشتترین میزبانیهای تاریخ فوتبال ایران شد و به صورت زنانی که قصد ورود به ورزشگاه داشتند، اسپری فلفل پاشیده شد، ولی به هر روی، استقبال خوبی از آن دیدار از سوی مردان مشهدی به عمل آمد. پس وقتی یک بازی کاملا رسمی را در چشم بههمزدنی از تهران به مشهد انتقال دادهاند، انتقال یک بازی دوستانه به شهرستانی دیگر که کار دشواری نیست.
از سوی دیگر، فدراسیون فوتبال با توجه به تعهدی که به فیفا داده، موظف است در بازیهای تیم ملی که میزبانی را برعهده دارد، درها را به روی زنان بگشاید. این یکی هم شاید در تهران و شهرستانهای بزرگ ازجمله اصفهان و مشهد نیاز به گرفتن مجوز داشته باشد؛ ولی بعید است در شهرستانهای دیگر، بهویژه آنهایی که در رقابتهای لیگ برتر از زنان پذیرایی کردهاند، مشکلی در پی داشته باشد. از شروع رقابتهای لیگ برتر این دوره، بازیهای برگزارشده در تهران کلا بدون تماشاگر شده و به هواداران زن سپاهان و تراکتور هم اجازه ورود به ورزشگاه داده نشده، ولی در عوض سیرجان، اراک، انزلی و قزوین تا به الان مجوز حضور زنان در ورزشگاه را گرفته و از این نظر مشکلی ندارند.
اینجا میتوان با انتخاب یکی از این شهرها که اتفاقا یکی، دو تا هم از زمین چمن خوبی بهرهمند هستند، با یک تیر چند نشان زد؛ اول اینکه تیم ملی را رفتهرفته با مردم آشتی داد و دیگر دلهره واردنشدن زنان به ورزشگاه را هم نداشت. بدیهی است که استقبال تماشاگران در شهرستانی که تا به الان میزبان تیم ملی نبوده، بهوضوح بیشتر از تهران برای این دیدار تدارکاتی خواهد بود. البته این مورد با شعار مسئولان مبنی بر تمرکززدایی تیم ملی از تهران و ملیکردن این تیم بهمعنای واقعی هم همخوانی بیشتری دارد.
واضح است که چنین مواردی بهمعنای نشاندادن راه خروج نیست و همچنان بیدردسرترین راه همان است که درهای ورزشگاه آزادی به روی تماشاگران زن و مرد باز شود تا تیم ملی احساس غربت نکند؛ ولی این هم واقعیتی انکارناپذیر است که تیم ملی فقط برای تهرانیها نیست و حداقل در این بازیهای تدارکاتی که رقیب هم نام و آوازهای ندارد، میتوان حس میزبانی را به سایر شهرستانها تزریق کرد.