ساخت فیلم کار دشواری است، کاری که ممکن است ماه ها، سالها یا حتی دههها طول بکشد. از شکل گرفتن ایده تا تکمیل، فرایندهای متعددی وجود دارد که باید انجام شود. فیلمنامههایی که باید نوشته شوند، بودجههایی که باید جمع آوری شوند، لوکیشنهایی که باید پیدا شوند، دکورهایی که باید ساخته شوند، بازیگرانی که باید استخدام شوند، تیم تولیدی که باید هدایت شوند، لوازم صحنه، لباس ها، برنامه ریزی، فیلمبرداری، تهیه موسیقی متن و در نهایت تدوین نهایی. هر قدم، هر چقدر هم که کوچک و ناچیز باشد، به زمان و تلاش زیادی نیاز دارد. با این حال، علیرغم تمام موانع و چالش ها، چند فیلم منتخب تنها در مدت یک ماه یا کمتر از آن توانسته اند تمام این کارها را انجام دهند؛ و این مدت زمان کوتاه ساخت هیچ تاثیری بر بزرگی و جذابیت این فیلمها نگذاشته است. این فیلمها چه یک عاشقانه با روایت آرام باشد و چه یک تریلر حساس به زمان، کشش و هیجان لازم را در داستان خود ایجاد کرده اند و همچنین ارزش سالها کار را در چند هفته کوتاه خلاصه کرده اند.
حتی فکر کردن به ساخت یک فیلم کامل در کمتر از یک ماه خودش خسته کننده است. هیچ روز تعطیل و استراحتی در کار نیست، فقط کار و چرتهای کوتاه؛ و علی رغم این روند طاقت فرسا، این فیلمها فراتر از انتظار ظاهر شده و جایگاه خود را به عنوان آثاری خاطره انگیز در تاریخ سینما تثبیت کرده اند. این فیلمها دارای انسجام و قابل بحث بوده اند، البته آشفته و عجولانه ساخته شده اند. اما این فیلمها ثابت میکنند که فیلمسازی، در بطن خود، به مصمم و مشتاق بودن در مورد هنر باز میگردد. فیلمهای این فهرست گواهی بر این هستند که وقتی زمان یک عامل محدودکننده باشد، چه کارهای خوبی میتوان انجام داد. علاوه بر این، آنها به ما یادآوری میکنند که ساخت فیلم تنها بحث بودجه بندی یا برنامه ریزی یا عملی بودن پروژه نیست، بلکه تخیل، تعهد و امکان خلق اثری جادویی از هیچ است. در ادامه این مطلب میخواهیم شما را با ۱۵ فیلم جذاب و بی نقص آشنا کنیم که در کمتر از یک ماه ساخته شده اند.
گرافیتی آمریکایی که یک شب از زندگی چهار رفیق نوجوان را روایت میکند، یک کمدی کلاسیک دهه ۶۰ میلادی با فضایی مربوط به بلوغ است. گروه شخصیتها بسیار محدود و به هم نزدیک است و این آخرین شب آزادی تابستانی آنها قبل از فارغ التحصیلی از دبیرستان و ورود به دنیای وحشتناک بزرگسالی است؛ بنابراین طبیعی است که آنها شب را به تفریح سپری خواهند کرد.
آنها در خیابانهای مودستو، کالیفرنیا به گشت و گذار میپردازند، نوشیدنی الکلی مینوشند و دختران را زیر نور نئونی چراغهای رستورانها و در حالی که ترانه میخوانند، دنبال میکنند. این فیلم با بازی ریچارد دریفوس، رانی هاوارد، چارلز مارتین اسمیت و جان پل لومت به اندازه شخصیتهای آن خاطره انگیز است. نکته جالبتر این است که این فیلم تنها در ۲۸ روز فیلمبرداری شده است. این اثر اگرچه در مدت کوتاهی ساخته شده، اما طبیعت جوانی، معصومیت و نوستالژی را با ظرافت و جذابیت به تصویر میکشد.
راکی با بودجه کمتر از یک میلیون دلار، تاثیر بزرگی روی گیشه و کلیت صنعت سینما گذاشت. داستان فیلم مثل هر داستانی از شخصیت رنج کشیده دیگری حول محور راکی بالبوآ میچرخد؛ بوکسوری کم تجربه، اما خوش قلب و جاه طلب ایتالیایی – آمریکایی که فرصت فوق العادهای برای مبارزه با بهترین قهرمان سنگین وزن جهان پیدا میکند.
او زیر نظر یک مربی بدخلق و باتجربه به نام میکی تمرین میکند و با هر مسابقه مهارت او بهبود مییابد. راکی که با عجله فیلمبرداری شد، یک فیلم کلاسیک در سینمای ورزشی است. نحوه مونتاژ تمرینات راکی نشان دهنده رشد او در طول داستان است و نحوه ایجاد تنش توسط سرعت روایت آن طوری است که تنها به یک پایان نمادین منتهی میشود؛ و اینکه این فیلم تنها در ۲۸ روز فیلمبرداری شده به خودی خود یک دستاورد بزرگ است.
ساخت برنده بهترین فیلم اسکار کار آسانی نیست؛ و در حالی که فکر میکنید تکمیل بی نقص این فرآیند – از نوشتن سناریو تا امور پس از تولید – ماهها طول خواهد کشید، فیلم Moonlight این کار را تنها در ۲۵ روز انجام میدهد. این فیلم داستان یک سیاه پوست جوان به نام شیرون را در سه مرحله مهم زندگی اش دنبال میکند. او با منابع و هویت خود در صحنه میامی دهه ۱۹۸۰ دست و پنجه نرم میکند. ما شیرون را کودکی منعطف میبینیم که از خیابانهای فقیر خوآن جان سالم به در میبرد، با یک فروشنده مواد مخدر که به او درس زندگی میدهد آشنا شده و در نهایت، به عنوان یک بزرگسال شاهد تلاشهای او برای پیشرفت هستیم.
از نظر مقیاس، مهتاب فیلمی متوسط است. اما فیلم یک شعر محض و نوعی داستان سرایی استعاری است که آن را باشکوه میسازد. فیلم با یک روایت فرعی احساسی که انسانیت، مردانگی و رویاهایی را با زیبایی فراموش نشدنی به تصویر میکشد، شکوه را به پرده سینما میآورد و داستانهای کمتر دیده شدهای را برجسته میسازد.
شخصیت لئونارد شلبی با بازی گای پیرس در فیلم ممنتو کارآگاهی است که حافظه کوتاه مدتش را به خاطر آسیبی پس از یک حادثه از دست میدهد. ذهن او تنها برای چند دقیقه میتواند اطلاعات را حفظ کند و این موضوع او را مجبور میکند به یادداشتها و پولارویدها تکیه کند تا راز قتل همسرش را کشف نماید.
ممنتو داستان تعقیب و گریز است، اما برای سازگاری و هماهنگی با سرعت روایت شخصیت اصلی، از لحاظ زمانی به صورت برعکس روایت میشود و هر بار جزئیات جدیدی آشکار میسازد. روایت معکوس، لایههایی از پیچیدگیها را به ماجرا اضافه میکند و فضایی برای شگفتی باقی نمیگذارد چرا که سرنخها ما را بیشتر به شناسایی قاتل نزدیک میسازند. این فیلم که تنها در ۲۵ روز فیلمبرداری شده، به شدت به پیچشهای داستانی هوشمندانه و افشاگریهای غیرمنتظره متکی است. به طور کلی، این فیلم یک تریلر نوآر تاریک، اما جذاب است که ثابت میکند چگونه حافظه میتواند همزمان هم دردسرساز باشد و هم یک نعمت بزرگ.
فیلم بردمن ساخته آلخاندرو گونزالس ایناریتو در مورد ریگان تامسون است، ستارهای در حال افول که به خاطر بازی در نقش شخصیت مشهور “بردمن” مشهور شده، اما از وخامت سلامت روانی رنج میبرد. درست قبل از بازگشت بزرگش به برادوی که میتوانست به او کمک کند تا خودش را دوباره مشهور کند، همبازی اش زخمی میشود و او را در موقعیت دشواری قرار میدهد.
ریگان تامسون با بازی مایکل کیتون به عنوان کسی که با ابهامات بین واقعیت و تخیل دست و پنجه نرم میکند، به خوبی به تصویر کشیده شده است. این فیلم که تنها در ۲۳ روز فیلمبرداری شده، با برداشتهای طولانی و یک سکانس از پیش تعیین شده آغاز میشود. بردمن با تکیه بر دوربینهای ثابت و طراحی دقیق، به تجربهای خیره کننده از نظر بصری تبدیل میشود که پیروزی روانی و درد و رنج یک هنرمند را در یک زمان دو ساعته به تصویر میکشد.
آنچه به عنوان بیداری روان پریشانهی آرام و ترسناک برای یک کودک آغاز شده، به دلیل عناصر کابوس گونه اش به یک فیلم اسلشر نمادین تبدیل میشود. فیلم هالووین در سال ۱۹۷۸ به کارگردانی جان کارپنتر و در طول تنها ۲۰ روز فیلمبرداری شد، فیلمی که داستان مایکل مایرز و مقاصد وحشت آور او را در شب ۳۱ اکتبر روایت میکند. در سن ۶ سالگی، مایکل خواهرش را در شب هالووین به قتل رسانده که منجر به سالها زندگی در بیمارستان روانی شده است.
پانزده سال بعد، در حالی که او برای قرار دادگاهی منتقل شده بود، مایرز فرار کرده و به محل تولد خود، هادونفیلد، باز میگردد تا قربانی بعدی خود را پیدا کند. مایکل مایرز چیزی جز یک قاتل ترسناک و با صورتی سیاه نیست. هیچ چیز او را از نابود کردن زندگی دیگران باز نمیدارد. این فیلم وقت خود را صرف هزینه و تجهیزات نمیکند و در عوض در برداشتهای طولانی و بدون نقص فیلمبرداری شده و نتیجهی عمیقاً ویرانگر آن، به خوبی وحشت را در مخاطب ایجاد میکند.
ویپلش داستان اندرو (مایلز تلر) را روایت میکند، درامر جوان آینده داری که به یک هنرستان موسیقی رقابتی میپیوندد تا به بهترین در رشته خود تبدیل شود. اما در آنجا با ترنس فلچر (جی کی سیمونز) آشنا میشود که یک مربی جاز عصبانی و سختگیر است. این فیلم رابطه پرتنش اندرو با او را تحلیل میکند و اینکه چگونه اندرو نیمن تحت روشهای آموزشی سختگیرانه او، خود را به اندازه مربی اش گرفتار تمایل به رسیدن به کمال مییابد.
جی کی سیمونز در نقش فلچر بسیار تاثیرگذار بازی میکند و فیلم را با بازی خشن و دیوانه وار خود به پیش میبرد. آگر چه برداشت غیرمعمول آن در مورد آموزش بحث برانگیز شده، روایت جمع و جور و کنترل شده که با صدای کوبش طبلها و ناسزاگوییهای فراوان آمیخته شده، باعث خلق ۱۱۴ دقیقه فشار فزاینده میشود که برای مدتها با شما میماند؛ و این که این فیلم فقط در ۱۹ روز فیلمبرداری شده واقعاً خیره کننده است؟ نبوغ مطلق!
باجههای تلفن دیگر متعلق به گذشته هستند و این روزها صرفاً جنبه زیبایی شناختی پیدا کرده اند، اما این فیلم با بازی کالین فارل در سال ۲۰۰۲ رویاتگر تجربهای پرتنش و هیجان انگیز در محدوده یک باجه تلفن است. شخصیت استوارت شپرد با بازی کالین فارل یک مسئول تبلیغات است که به همسرش، کلی، خیانت میکند. وقتی در میدان تایمز است، استوارت از یک باجه تلفن استفاده میکند تا با پاملا مک فایدن، زنی که با او رابطه دارد، تماس بگیرد.
یک روز استوارت تماسی از همان باجه را پاسخ میدهد و معلوم میشود که تماس گیرنده تهدید میکند که او را خواهد کشت مگر اینکه خیانتکار بودنش را برای هر دو زن فاش کند. باجه تلفن تماماً در مورد زمان است. این فیلم از وقت رو به کاهش شخصیت برای ایجاد ترس و فوریت استفاده میکند. مخاطب همان فشار و اضطراب فزاینده روی شانههای شخصیت اصلی را احساس میکند. شاید همین اختصار، یعنی ۱۲ روز زمان تولید است که این فیلم را در عین سادگی، چنین کامل، درگیر کننده و بی نقص میسازد.
فیلم پیش از غروب آفتاب که تقریباً به طور کامل در پاریس فیلمبرداری شده است، به عنوان دنبالهای مدهوش کننده، شاد و گاهی تلخ برای فیلم پیش از طلوع آفتاب عمل میکند. نه سال پس از اولین برخورد اتفاقی شان، جسی و سلین در یک کتابفروشی زیبا که جسی در آن مشغول خواندن کتاب است، مجدداً با هم روبرو میشوند. اکنون که این دو در یک بعد از ظهر دوباره عشق شان را زنده کرده اند، در خیابانها قدم میزنند و موفقیتها و شکست هایشان در زندگی را با هم به اشتراک میگذارند. این فیلم که تنها در ۱۵ روز و با مدت زمان ۸۰ دقیقه فیلمبرداری شده است، پرداختهای زیادی از عشق و فاصله دارد.
ایتن هاوک و جولی دلپی در حالی که دلشان برای روزگار گذشته تنگ شده، جذابیت متقابل شگفت انگیزی دارند و در پس زمینه کافهها و بلوارهای پاریس با رویاهایشان دست و پنجه نرم میکنند. ریچارد لینکلیتر، کارگردان این فیلم با دقت و ظرافتی شدید از این زمان دو هفتهای استفاده میکند و یک داستان غم انگیز و عاشقانه را با هم ترکیب میکند. به طور کلی، این فیلم تصویری واقع گرایانه از عشق و زندگی است که در کنار هم روایت میشود.
این اثر کلاسیک ترسناک داستان سه دانش آموز را روایت میکند که در جنگلهای مریلند گم شده اند و در جستجوی جادوگر بلر هستند. این فیلم که به سبک مستند چریکی ساخته شده است، ترس را لحظه به لحظه بیشتر کرده و پارانویا را تشدید میکند، به طوری که وحشت بارها و بارها، از میان سایهها بیرون میپرد.
داستان زیادی در این فیلم وجود ندارد، به جز زاویه شیطانی که انسان را تعقیب میکند، اما مینیمالیسم با تصاویر مزاحم و ترس از به دام افتادن تقویت میشود. بله، پروژه جادوگر بلر یک فیلم ترسناک در ژانر ویدیو پیدا شده است، اما فیلمبرداری آن آسان نیست. در حالی که پیشگام این ژانر بود، اما همچنان نیاز به نوعی از هماهنگی داشت که به شکلی دقیق آشفته و ترسناک بود. تنها در ۸ روز، ادواردو سانچز و دنیل میریک فیلمی ساختند که روح و روان شما را از ترسی دیوانه کننده پر میکند.
فیلمهایی که در یک مکان اتفاق میافتند، پیچیده نیستند مگر اینکه قصد داشته باشید چیزی ساختارشکنانه بسازید. خبر خوب این است که استیون نایت با فیلم لاک میخواست کاری متفاوت انجام دهد.
این فیلم که با بازی تام هاردی، اولیویا کلمن و روث ویلسون و نویسندگی و کارگردانی استیون نایت ساخته شده است، داستان یک مدیر ساخت وساز را روایت میکند که زندگی اش در طول ۳۷ تماس در حین رانندگی از هم میپاشد. این روایت در داخل یک خودروی در حال حرکت روایت میشود و تنها در هشت روز با یک دوربین قابل حمل با کیفیت بالا فیلم برداری شده است.
برخی از بهترین فیلمهایی که در زندگی میبینید، نیاز به تلاش زیادی برای ساخت ندارند. کشتی روسی داستان زیبایی است که توسط الکساندر سوکوروف نوشته و کارگردانی شده است. این فیلم درامی تاریخی را به نمایش میگذارد که در کاخ زمستانی موزه هرمیتاژ دولتی روسیه روایت میشود و قرنها تاریخ و فرهنگ روسیه را در ۹۰ دقیقه به تصویر میکشد.
این فیلم از آن جهت انقلابی محسوب میشود که گویی در یک برداشت پیوسته فیلمبرداری شده است. این پروژه با بودجه ۲.۵ میلیون دلاری ساخته شده و تکمیل آن تنها چهار روز طول کشید.
نه، در مورد فیلم کلاسیک ریک مورانیس از سال ۱۹۸۶ صحبت نمیکنیم؛ اینجا منظورمان بازسازی این فیلم است، که به عنوان اساسی برای ساخت یک نمایشنامه برادوی استفاده شد که برای چندین فصل ادامه داشت. فروشگاه کوچک وحشت دارای داستانی است که توسط چارلز بی. گریفیث نوشته و توسط راجر کورمن، استاد ساخت داستانهای ترسناک با بودجه کم، ساخته شده است.
بازیگران این فیلم شامل جاناتان هیز، جکی جوزف، مل ولز و جک نیکلسون هستند. کل فیلم تنها در سه روز فیلمبرداری شد.
باز هم، راجر کورمن یک بار دیگر در این فهرست قرار میگیرد و این بار با در اختیار گرفتن یک محصول پردردسر که کارش را خود آغاز میکند. فیلم ترور همزمان با The Raven فیلمبرداری شده است.
پس از برخی مشکلات حقوقی، فیلم تبدیل به یک سیب زمینی داغ شد که توسط پنج کارگردان مختلف از جمله فرانسیس فورد کاپولا دست به دست شد. شرکت سازنده فیلم از کورمن خواست که برگردد و این تولید آشفته را حل و فصل کند. او این کار را در عرض دو روز انجام داد. فیلم ترور با بازی بوریس کارلوف، جک نیکلسون و ساندرا نایت با داستانی نوشته لئو گوردون ساخته شده است.
ویکتوریا شاهدی بر رسیدن به چیزی فراتر از دستاورد است. این فیلم به کارگردانی سباستین شیپر و نویسندگی مشترک اولیویا نرگارد – هولم و ایکه فردریک شولتز ساخته شده و از بازیگرانی مانند لایا کاستا، فردریک لائو و فرانتس روگوفسکیاستفاده میکند.
در این فیلم، ما یک شب از زندگی دختری به نام ویکتوریا را دنبال میکنیم و اینکه چگونه زندگی او تنها در عرض دو ساعت زیر و رو میشود. این فیلم با بودجه ناچیز ۴۰۰ هزار دلاری ساخته شده و در یک برداشت بی وقفه با بداهه پردازی فراوان، اما خلق یک داستان منسجم فیلمبرداری شده است. این فیلم تنها در ۴ ساعت ساخته شد.
منبع: روزیاتو