اولین درشکهای که به ایران آمد در زمان فتحعلیشاه بود که پادشاه انگلیس به وسیله ناپلئون بناپارت برای پادشاه وقت فرستاد.
به گزارش همشهری، همینکه کالسکه یا درشکه اهدایی پادشاه با زحمت به وسیله باربران به میدان ارک رسید، فتحعلیشاه درون آن نشست و، چون اسب آموخته وجود نداشت، گروهی از باربران درشکه شاه را میکشیدند.
در میان قاجاریان، ناصرالدینشاه بیشتر از کالسکه استفاده میکرد. درشکه، چون حدود ٤ نفر گنجایش داشت و ۲ اسب آن را میکشید بهمرور از کالسکه (وسیله خانوادگی و اشرافی بود) پیشی گرفت و شد وسیله حمل و جابهجایی بیشتر مردم.
بعدها چیزی مثل واگن اسبی آمد که «جعفر شهری» در کتاب تهران قدیم به آن اشاره میکند. این وسیله با ۲ اسب روی ریل راهآهن حرکت میکرد.
همین واگن اسبی، آمد و شد را در چندین خیابان تهران به هم وصل میکرد و مردم برای رفتوآمد درون شهری از آن استفاده میکردند. به نظر میرسد واگن اسبی به نوعی از اجداد مترو امروزی محسوب میشود.
پالکی و کجاوه هم که هر دو دارای دو صندوق بدون در بودند از وسایل حملونقل دیگری است که قبل از آمدن ماشین به ایران رونق داشتند. پالکی و کجاوه دو طرف شتر یا قاطر بسته میشد؛ روباز آن را پالکی و نوع مسقف را کجاوه مینامیدند.
اصطلاح همپالکی هم از همین جا آمده؛ درواقع ۲ نفری که داخل صندوقها مینشستند، همپالکی یکدیگر نامیده میشدند.
میدان خراسان تا همین ۵۰ سال پیش پاتوق درشکهچیها بود. در این میدان حدود ۲۵۰ تا ۳۰۰ درشکه ایستگاه داشتند که بیشتر مسافران آن را ساکنان مسگرآباد و زائران حرم شاهعبدالعظیم تشکیل میدادند و برای هر رفتوآمد ۱۵ تا ۲۰ ریال کرایه میپرداختند.
درمیان صاحبان درشکهها که در میدان خراسان توقف میکردند کسانی دیده میشدند که بین ۱۴ تا ۱۸ دستگاه درشکه داشتند و همه را به درشکهچیها سپرده بودند و به آنها دستمزد میدادند.
محل دیگر تجمع درشکهچیهای تهران در محله امامزاده حسن (ع) بود که در بین آنها از پیرمرد ۶۰ساله تا پسربچههای ١۵ تا ۱۶ساله وجود داشت.
اتومبیل که آمد و تاکسی شد وسیله جابهجایی بیشتر مردم، کار و بار درشکهچیها از سکه افتاد. با کمشدن درآمد درشکهداران، شکل زیبا وتر و تمیز اتاق درشکه تغییر کرد و ۲ اسب هم به علت خرج زیاد تبدیل به یک اسب شد.
از این زمان مردم اقبالشان به اتومبییل بیشتر شد، البته مردم اوایل از ماشین میترسیدند و تا مدتی از وسایل حملونقل گذشته استفاده میکردند.