فرارو- "ویک تاندی" در اوایل دهه ۱۹۸۰ میلادی یکی از اعضای تیم طراحی تجهیزات پزشکی در آزمایشگاه دانشگاه کاونتری در انگلستان بود. همگان گفته بودند که آزمایشگاه خالی از جمعیت بوده است. با این وجود، احساس عجیبی در آنجا حکمفرما بود. در یکی از شبها زمانی که تاندی تنها بود چیز بسیار عجیبی را احساس کرد. او در آن زمان به روزنامه "بیرنگام پست" گفته بود: "عرق میکردم بدنام سرد شده بود و احساس افسردگی قابل توجهی به من دست داده بود. با این وجود، چیز دیگری نیز وجود داشت". او ناگهان احساس کرد که تحت نظر قرار گرفته است. او گفته بود: "گویی چیزی در اتاق همراه با من بود".
به گزارش فرارو به نقل از دیلی تلگراف، یک شکل خاکستری در لبه دید او ظاهر شد. در آن زمان دما کاهش یافت. تاندی زمانی که برگشت تا به شکل نگاه کند آن شکل ناپدید شد. تاندی و همکارش "تونی لارنس" در مقالهای در سال ۱۹۹۸ میلادی در مورد این حادثه نوشتند: "مطمئنا هیچ مدرکی برای تایید آنچه او دیده بود وجود نداشت". در نتیجه، تاندی که دچار فروپاشی روانی شده بود به خانه بازگشت. او مردی بود که علائق زیادی داشت؛ او مدرس فناوری اطلاعات در دانشگاه کاونتری بود. تاندی یک مهندس بود، اما یک شعبدهباز مشتاق و عضو انجمن جادوگری لیمینگتون و وارویک نیز بود. تاندی همچنین در اوقات فراغتاش وقت داشت تا شمشیربازی کند.
در عصر روز دیگری در همان آزمایشگاه اتفاق عجیب دیگری رخ داد. شمشیر او که برای شمشیربازی از آن استفاده میکرد به شکل گیرهای روی میزی در وسط اتاق بسته شده بود. هیچ چیز دیگری آن را لمس نمیکرد و در تماس با آن نبود. با این وجود، تیغه شمشیر در ابتدا به آرامی و سپس سریعتر شروع به ارتعاش به سمت بالا و پایین کرد. تاندی با کنجکاوی شروع به بررسی اتاق کرد و یک فن استخراج کننده جدید در نزدیکی آزمایشگاه کشف کرد که امواج صوتی با فرکانس پایین ۱۸.۹ هرتز را به آزمایشگاه میفرستاد که به اطراف میپریدند و در جایی که شمشیر او بسته شده بود تمرکز میکردند.
این فرکانسها کمتر از محدودهای بودند که گوش انسان میتواند بشنود، اما تاندی حدس زد که این صداهای با فرکانس پایین که به عنوان مادون صوت شناخته میشوند (قطب مخالف اولتراسوند (ماوراء صوت) با فرکانس و صدای بالا) چیزی است که باعث تجربه او شده است. تاندی در تحقیقات دیگری که چند سال بعد انجام داد متوجه شد که یک سردابه ظاهرا خالی از سکنه قرن چهاردهمی در زیر مرکز اطلاعات توریستی کاونتری، امواج مادون صوت را با فرکانس ۱۹ هرتز از پمپ یک فواره مجاور متمرکز میکند.
او در مقالهای در سال ۲۰۰۲ میلادی نوشته بود: "پیدا کردن دقیق فرکانس پیشبینی شده شگفتانگیز بود و آزمایش چندین بار تکرار شد تا اطمینان حاصل شود که این یک ناهنجاری از تجهیزات نیست. در حالی که تمایلی به نادیده گرفتن سایر فرکانسها در باند مادون صوت نداریم به وضوح ۱۹ هرتز باید باشد".
تاندی و لارنس اشاره کردند که فرکانسهای ۱۹ هرتز امواج نامرئی و غیر قابل شنیدن که از ساختمانها و زمین و به بدن ما نفوذ میکنند ممکن است باعث شوند افرادی که در معرض آن قرار میگیرند چیزی را تجربه کنند که از آن تحت عنوان یک تجربه فراموش ناشدنی یاد کنند. کار آنان که منجر به خلق اصطلاح "فرکانس ارواح" شد باعث ایحاد یک افسانه شده است: برخی میگویند این فرکانس میتواند باعث استفراغ و حالت تهوع شود یا شما را از اتاق فراری دهد یا باعث ایجاد لرز و افزایش تعریق در شما شود. در آن زمان نشریات با استناد به گزارش ناسا که فرکانس تشدید کره چشم انسان را ۱۸ هرتز میداند اشاره کرده بودند که این فرکانس میتواند باعث مشاهده ارواح شود.
با این وجود؛ این همه آن چیزی نیست که مادون صوت میتواند انجام دهد. "گاسپار نوئه" کارگردان در سال ۲۰۰۳ میلادی اعتراف کرد که فرکانسهای پایین را به صحنههای فیلم خود به نام "برگشت ناپذیر" افزوده است. در یک سالن سینمای خوب با ساب ووفر ممکن است از صدا بیشتر از اتفاقاتی که روی پرده نمایش رخ میدهد ترسیده باشید. بسیاری از مردم میتوانند تصاویر را دریافت کنند، اما صدا را نه. این واکنشها فیزیکی هستند.
برخی از طرفداران سینما به یاد میآورند که هنگام تماشای فیلم برگشتناپذیر احساس تهوع و بیاعصابی میکردند اگرچه این احساس ممکن است ناشی از سکانسهای گرافیکی باشد که در آن شخصیتها به جای هر "فرکانس ترس" مورد تجاوز جنسی یا ضرب و شتم با کپسولهای آتشنشانی قرار میگرفتند. با این وجود، نوئه تنها فردی نیست که از فرکانسهای عمیق برای ترساندن مخاطبان استفاده کرده بود. گفته شده که در فیلمهای "احضار ۲" (The Conjuring)، "فعالیتهای فراطبیعی" (Paranormaly Activity) و "باتری" (The Barrety) از مادون صوت استفاده شده است.
فرکانس انسان بین ۵۰۰ تا ۲۰۰۰ هرتز است و پایینترین نت دو (C) در یک پیانوی ۸۸ کلیدی با فرکانسی کمتر از ۳۳ هرتز است. دکتر "تروِر کاکس" رئیس تحقیقات آکوستیک در دانشگاه سالفورد میگوید مادون صوت معمولا چیزی کمتر از ۲۰ هرتز است. نوئه ۲۷ هرتز را به فیلم برگشت ناپذیر افزود. بنابراین، از نظر فنی مادون صوت نبوده است. سالفورد میگوید: "نکته کلیدی از دیدگاه ادراک این است که گوش شما هنوز هم میتواند این فرکانس را تشخیص دهد. فقط باید خیلی بلند باشد تا قابل شنیدن شود".
انواع چیزها در زندگی روزمره ما امواج مادون صوت را ایجاد میکنند: موتورها و فنهای بزرگ، ماشین لباسشویی، رعد و برق. تاندی اولین فردی نبود که مادون صوت را بررسی کرد. آزمایشهای "ولادیمیر گاورو" دانشمند متولد مسکو در دهه ۱۹۶۰ باعث ساخت یک تشدیدکننده صوتی غولپیکر ۱۰ هزار واتی توسط اتحاد جماهیر شوروی برای از بین بردن دشمنان با صدای بیصدا شد. "ویلیام اس بوروز" در مقالهای در سال ۱۹۶۸ میلادی در مورد آن این گونه نوشت: "یک مشکل وجود دارد. در حال حاضر این ماشین همان گونه که برای دشمن خطرناک است برای اپراتورهای خود نیز خطرناک میباشد".
همگان به مادون صوت حساس نیستند. حساس بودن یا نبودن شما نسبت به آن تا حدی به میزان خوب شنوایی شما و تا حدی به حساسیت طبیعیتان بستگی دارد. بنابراین، برخی از افراد میتواند آن را بشنوند و برخی نمیتوانند و این یک تفاوت طبیعی است.
تاندی در سال ۲۰۰۵ در سن ۵۰ سالگی به طور ناگهانی درگذشت. با این وجود، دو مقاله او و تونی لارنس، همکارش که در آن نظریههای مبتنی بر آن که امواج مادون صوت میتواند تجربیات فراموش نشدنی و شگفتانگیز را توضیح دهند؛ ادامه یافت. "کیاران اوکیف" فرا روانشناس و رئیس دانشکده علوم انسانی - اجتماعی در دانشگاه باکینگهام شاید یکی از چهرههای ادامه دهنده این مسیر است.
او میگوید: "پیشتر احساس کردهاید که صدا روی بدنتان تاثیر میگذارد. تصور کنید در یک باشگاه هستید و یک باس (صدای با فرکانس پایین تولید شده توسط بلندگو) بسیار عمیق از طریق بلندگو پخش شده و شما نیز به بلندگوها نسبتا نزدیک هستند. شما می توانید ضربان آن را در گودال شکم خود احساس کنید. فرکانسهای مادون صوت را اضافه کنید و اثرات دیگری نیز وجود دارند که میتوانند نوعی سنگینی روی سر یا گوش شما را به همراه داشته باشند. حتی برخی از افراد گزارش میدهند که موهای پشت گردن شان بالا میرود و همچنین احساس حضور موجود یا فرد دیگری به آنان دست میدهد".
"سارا آنگلیس" آهنگساز و طراح صدا که از مادون صوت در تولیدات تئاتر استفاده کرده میگوید: "اگر در اتاق باشید که امواج مادون صوت وجود دارند به جای شنیدن آن را حس میکنید و نسبت به آن آگاه خواهید بود. اگر به اندازه کافی بلند و قدرتمند باشد حس میکنید که هوا به روش خاصی زنده است".
او میافزاید: "این بدان معنا نیست که دریچهای به دنیای مردگان گشوده خواهد شد. اگر انتظار دارید عموی فوت شده تان را در اتاق ببینید یا چیزی شبیه به آن اصلاً این گونه نیست. این یک اثر کاملا حاشیهای است؛ یک حس جزئی از وجود چیزی اضافی در اتاق. تقریبا گویی اتاق قدری برق دارد".
آنگلیس و اوکیف در آزمایشی در سال ۲۰۰۳ میلادی برای آزمودن آزمایش نظریه تاندی با یکدیگر همکاری کردند. آنگلیس میگوید: "من متوجه شدم که سازندگان اُرگ بادی* در سراسر جهان لولههای استوانهای طولانی را ساختهاند و فرکانس باس آن لولهها در محدوده مادون صوت قرار دارد.
این لولهها بزرگ بودند و دَمهای عظیم و مهندسی نیاز داشتند تا هوای کافی را از طریق آنها وارد کنند تا صدایی را پخش کنند که هیچ کس واقعا نمیشنود. بنابراین، این سوال پیش میآید که اگر این چیزها صدای ناخواسته است چیزهایی که ما نیازی به فکر کردن در مورد آن نداریم، زیرا خارج از محدوده شنوایی انسان قرار دارند چرا افراد برای ساخت این لولههای استوانهای تلاشهای خارق العادهای انجام داده اند"؟
هر دوی آنان برای تحقیق به کلیسای جامع سنت آلبانز رفتند. درک این که چرا این لولهها ساخته میشوند منطقی نبود.
آنگلیس میافزاید: "با این وجود، زمانی که سارا و من در کلیسای جامع سنت آلبانز بودیم و از نوازنده ارگ بادی خواستیم که یک لوله مافوق صوت را بنوازد توانستیم شدت بیشتر موسیقی را احساس کنیم. در آن زمان میتوانستیم موسیقی را در بدن مان احساس کنیم". آنگلیس میگوید این لولهها برای ایجاد ضربه در موسیقی در کلیسای جامع به منظور ایجاد احساس هیبت در مخاطب، در ارگ بادی تعبیه شدهاند.
او به همراه آزمایشگاه ملی فیزیک در طراحی و ساخت یک دستگاه مادون صوت در ساسکس کمک کرد و از یک قطعه لوله ۷ متری به عنوان لوله ارگ بادی خود برای ایجاد طنین در امواج ۱۷.۵ هرتز استفاده کرد. وقتی آنان "لوله آکوستیک" خود را فعال کردند چیزهای عجیبی آغاز شد: چراغها در سوله میلرزیدند و مبلمان کمی میلرزید. اتاق تقریبا ساکت ماند. به طرز وحشتناکی یکی از بهترین راههای با فناوری پایین برای تشخیص وجود امواج مادون صوت روشن کردن یک شمع و تماشای سوسو زدن و لرزش شعله آن است.
اوکیف میگوید آزمایشی را با استفاده از لوله آکوستیک در تاریخ ۳۱ مه ۲۰۰۳ میلادی در محل اجرای کنسرت انجام داد. هنگام اجرای کنسرت در زیر موسیقی صدای لوله آکوستیک در نقاط مختلف هر اجرا با آن ترکیب میشد. حضار پرسشنامههایی را پر کردند که در آن به جزئیات احساسات خود نسبت به قطعه نواخته شده اشاره کرده بودند.
اوکیف میگوید: "آن چه کاملا مشهود بود آن است که مردم واکنشهای عاطفی به موسیقی داشتند البته بدون در نظر گرفتن این که آیا امواج مادون صوت وجود داشت یا خیر. به نظر میرسد که امواج مادون صوت شدت واکنش عاطفی را افزایش میدهند". این دادهها به اوکیف و همکاران اش کمک کرد به این نتیجه برسند که ایده تاندی جذاب، اما ناقص بوده است.
اوکیف میگوید: "ویک تاندی نظریه بسیار جالبی داشت که من آن را دوست دارم، اما در واقع نظریه او مبنی بر اینکه ۱۹ هرتز مسئول تجارب غمانگیز است اکنون در میان فرا روانشناسان مطرح نیست. این یک عامل موثر است، اما نمیتوانیم بگوییم که علت همه تجربیات آزار دهنده است".
او میافزاید: "بسیاری از تجربیات حوالی زمان خواب یا در طول شب رخ داده اند و به راحتی به وضعیت بین بیداری و خواب یا اثرات هیپناگوژیک (توهم پیش از خواب یا درک حسی اشتباه (توهم) در لحظات به خواب رفتن) نسبت داده میشوند. دو عامل مهم روانشناسی و محیطی وجود دارند که فرد در آن قرار دارد. اگر به مکانی بروید که خالی از سکنه است و نسیمی را در پشت گردن خود احساس کنید احتمالا به اطراف نگاه میکنید و فکر خواهید کرد آیا یک روح پشت سر من راه میرفت؟ برعکس اگر در یک ساختمان اداری باشید و نسیمی را در پشت گردن خود احساس کنید در جستجوی یک پنجره باز یا یک کانال تهویه مطبوع خواهید بود و آن را عامل وزش نسیم قلمداد خواهید کرد.
یک آزمایشگاه در اواخر شب یا یک انبار قرون وسطایی نوع خاصی از پاسخ و واکنش انسان را سبب میشوند. این فضا و مکان بر تفسیر شما از آن چه در حال وقوع است تاثیر میگذارد. بنابراین، تصور کنید که در کلیسای جامع سنت آلبانز آن اثر فیزیکی مادون صوت را احساس کنید و سپس آن را به عنوان یک حس عمیق تفسیر کنید؛ یک حس هیبت در کلیسای جامع.
در نتیجه، در چنین شرایط و بستری با توجه به نظریه ویک تاندی شما مادون صوت را تجربه میکنید، اما نمیتوانید آن را به هیچ منبعی نسبت دهید. مادون صوت از نظر فیزیکی بر روی شما تاثیر میگذارد و گمان خواهید کرد که خب، شاید این روح باشد، شاید یک شبح در اینجا وجود داشته باشد. فرکانسهای مادون صوت میتوانند در اکثر مکانهایی که برای انجام آزمایش انتخاب کنید؛ نفوذ کنند. در نتیجه، انجام آزمایشهای بسیار کنترلشده در این فرکانسهای بسیار پایین دشوار است، زیرا هر مکانی که وارد آن میشوید تقریبا مطمئنا با امواج مادون صوت از منابع دیگر احاطه شده اند".
به نظر نمیرسد که هیچ روحی در دستگاهها وجود داشته باشد. اما هنوز هم دستگاههایی وجود دارند که ممکن است امواج مادون صوت را بیصدا به خانه تان بفرستند، کرهی چشمهای تان را تکان دهند و صرفا شاید لرزهای به ستون فقرات تان وارد کنند.
*ارگ بادی از انواع سازهای بادی است که صدای آن به وسیله دمیده شدن هوای تحت فشار ایجاد میشود. این صدا توسط لولههایی هدایت میشود. کنترل این صداها توسط صفحه کلید انجام میشود. این ساز از قدیمیترین سازهای ساخته شده توسط اروپاییها است و اکثرا در موسیقی مذهبی و کلیسائی کاربرد دارد. در زبان فارسی به این ساز ارغنون گفته میشود.