تستهایی وجود دارد که میتوانند به شما کمک کنند سطح هوش هیجانی خود را بسنجید. با این حال، برای آنکه متوجه شوید هوش هیجانی دقیقاً چیست، ویژگیها و نشانههایی هست که به گفتهی روانشناسان برخورداری از آنها به معنای بالا بودن سطح هوش هیجانی است.
به گزارش روزیاتو، هر چه ارتباط بیشتری با احساسات خود داشته باشید، بهتر میتوانید دیگران را درک کنید. کسانی که از هوش هیجانی برخوردارند میتوانند حدس بزنند که شرایط و موقعیتهای مختلف احتمالاً چگونه هستند. در نتیجه، به جای نادیده گرفتن احساسات دیگران، میتوانند از آنها حمایت کنند. یکی دیگر از نشانههای هوش هیجانی این است که برای شما مهم است که کارهایتان چه تأثیری بر دیگران میگذارد و همهی تلاش خود را میکنید تا به کسی صدمه نزنید.
این بدان معنی نیست که شما هیچ حرف بد یا ناسزایی به زبان نمیآورید. آنهایی که هوش هیجانی دارند یاد میگیرند که در انتخاب کلمات خود بسیار با دقت و هوشمندانه عمل کنند.
به گفتهی متخصصان، چنین افرادی هرگز به کسی نمیگویند «درکت میکنم». آنها میدانند که هرگز نمیتوانند به طور ۱۰۰ درصد متوجه شوند که آن شخص چه احساسی دارد. به جای آن دائماً دایرهی لغات و سبک گفتگوی خود را ارتقا میدهند تا مطمئن شوند منظورشان همانگونه که در نظر دارند منتقل خواهد شد.
نداشتن ترس از تغییر هم یکی از نشانههای هوش هیجانی است. چنین افرادی تصویر ذهنی ثابتی از خود دارند که در موقعیتهای مختلف دستخوش تغییر نمیشود. آنها چالشها را جزء لایفک زندگی و فرصتی برای رشد میدانند.
البته انسان به طور غریزی در برابر تغییر مقاومت میکند، چرا که مغز تمایل دارد یک روند روتین را ادامه دهد، اما آنهایی که از هوش هیجانی برخوردارند میتوانند به این غریزه غلبه کنند.
مرور گذشته یکی از بهترین کارهایی است که افراد دارای هوش هیجانی در زندگی خود انجام میدهند. مثلاً به جای اینکه نگران و یا گیج شوند که آیا توانایی کافی برای شروع یک شغل جدید را دارند، صبر میکنند.
فرصت دادن به خود برای آرام شدن و تجزیه و تحلیل بهتر موقعیت، اقدام عاقلانهای است که میتواند به شما امکان اجتناب از درگیری درونی را دهد. بعد از مدتی راحتتر میشود به یک تصمیم و نظر مشخص رسید.
کسانی که از هوش هیجانی برخوردارند در شغل خود نیز موفق ترند. این ویژگی هم برای مدیران ضروری است و هم برای کارکنان و اگر بتوانید ارتباط، مذاکره و رهبری موفقی داشته باشید، نتایجی همچون «مهندسی انسانی» خواهد داشت. آدمها ترجیح میدهند با کسانی کار کنند که از آنها خوششان میآید و به آنها اعتماد دارند. برخورداری از هوش هیجانی به برقراری روابط قابل اعتماد کمک میکند.
هیچکس کامل نیست و کسانی که هوش هیجانی بالایی دارند این امر را به خوبی درک میکنند. شما خود و طبیعتتان را همانطور که هست میپذیرید. البته این بدان معنا نیست که از خودتان مراقبت نمیکنید یا تلاشی برای رشد و ارتقا ندارید؛ بلکه برعکس است.
شما پیشرفت کردن را دوست دارید، اما خوب میدانید که تلاش برای بینقص بودن در همه حال، امر سالمی نیست. شما به جای شکنجه کردن خودتان، رشد پیوسته را انتخاب میکنید.
قاطع بودن یک چیز است و پرخاشگری چیزی دیگر. اگر لازم به دفاع از خودتان باشد، این کار را بدون ابراز خشم یا نفرت، به شکلی محترمانه انجام میدهید. یکی از نشانههای برخورداری از هوش هیجانی این است که بتوانید احساسات منفی خود را کنترل کنید.
با این حال، این بدان معنا نیست که شما احساساتتان را پنهان میکنید. بلکه آنها را ابراز میکنید اما به شکلی مناسب و مؤدبانه تا حرفتان بهتر شنیده شود.
داشتن هوش هیجانی به این معنی است که نه تنها میتوانید دیگران را مؤدبانه نقد کنید، بلکه تحمل نقد شدن را هم دارید. هدف از نقد، رشد و بهبود است. وقتی از هوش هیجانی برخوردار باشید میتوانید دیگران را طوری نقد کنید که مفید و اثرگذار باشد و باعث دلخوری هم نشود.
در عین حال، از نقد سازنده هم استقبال میکنید. شما قبول دارید که ممکن است برایتان مفید باشد و به کمک آن عملکرد بهتری پیدا کنید.
کارشناسان میگویند ارتباط عاطفی و عوامل اقتصادی نقش مهمی در برخورداری از یک رابطه عاطفی رضایتبخش دارند. این موارد هر چه بهتر باشند، ازدواج موفقتر خواهد بود.
میان هوش هیجانی و احساس رضایت در زندگی مشترک ارتباط وجود دارد. برای مثال، وقتی شریک زندگیتان عصبانی میشود، شما میتوانید خویشتن دار باشید و به او همدلی نشان دهید، بنابراین دعوا بهتر حل میشود. کسانی که نمیتوانند احساسات خود را مدیریت کنند، درگیری درونی بیشتری دارند.