روزنامه فرهیختگان علیه کارگردان فیلم لو رفته «ارادتمند؛ نازنین، بهاره، تینا» نوشت: کاهانی که احتمالا انتشار نسخه باکیفیت فیلمش کار خود او بوده، با بیبیسی فارسی مصاحبهای کرده و اثری که ۸ سال پیش ساخته را به اتفاقات پس از فوت خانم مهسا امینی در سال ۱۴۰۱ ربط میدهد. کوچکترین ارتباطی بین «ارادتمند؛ نازنین، بهاره، تینا» با این اتفاقات نمیتوان یافت.
در این فیلم یک آزادی بیحدوحصر را برای دختران ایرانی میبینیم که فرسنگها از مرز بیبندوباری گذشته است و این اساسا با آنچه که مدعای معترضان بود، تناقض دارد. حتی بخش عمدهای از این معترضان اصرار داشتند ثابت کنند دعوای آنها سر حد و حدود حجاب یا طریقه برخورد با آن است و اتهام حرکت به سمت برهنگی و بیبندوباری را نمیپذیرفتند.
بهعلاوه او در ابتدای صحبتهایش با بیبیسی میگوید فیلمش برخلاف ظاهری که دارد، سرگرمکننده نیست و هشت سال پیش به مسائلی پرداخته که اخیرا در جامعه مطرح شده و قالب اعتراضی درآورده و اهمیت پیدا کرده است. بعد که کمی صحبت کرد، یادش میرود در ابتدا این حرف را زده بود و میگوید احتمالا عوامل حکومت با نزدیک شدن به سالگرد فوت مهسا امینی و برای مهار اعتراضات اجتماعی، خودشان این فیلم را قاچاق کردهاند تا مردم در خانه بنشینند و ببینند و بیرون نیایند.
اگر کاهانی فکر میکند فیلمش بهقدری ضریب نفوذ و جذابیت دارد که یک جماعت پرتعداد را سرگرم خودش میکند و از آمدن به خیابان وا میدارد که زهی توهم و خیال باطل. قطعا چنین فکر کوتاه و کودکانهای فقط به ذهن کارگردان «ارادتمند؛ بهاره، نازنین، تینا» میرسد، نه نیروهای امنیتی در هیچ جای دنیا. بهعلاوه چرا آن امنیتیها بهجای قاچاق کردن فیلم نیامدند و به آن مجوز اکران یا لااقل اکران دیجیتال ندادند که ژست فضای باز و آزادیهای اجتماعی هم بگیرند؟
اگر هم او متوجه این شده که فیلمش با تم کلی اعتراضات تناقض دارد و میگوید برای همین است که قاچاق شده تا مردم آن را ببینند و ضد این جریان اعتراضی شوند، پس آن حرف که در ابتدای مصاحبه گفت و فیلم را پیشگویی اتفاقات ۱۴۰۱ دانست چه بود؟ این فیلم ابدا نمیتوانست مجوز بگیرد. در دو دولت قبل هم نتوانسته بود و مشکل آن با اصلاحیه حل نمیشد.
حالا اینکه یکی از بازیگران اصلی کار یعنی مهناز افشار هم رفتارهای سیاسی و اجتماعی مسالهسازی انجام داده، پیچیدگی ماجرا را بیشتر میکند. اگر قرار باشد عامل اصلی قاچاق فیلم «ارادتمند...» را براساس انگیزه ذینفعان ردگیری کنیم و بیابیم، بیشتر از نیروهای امنیتی، کارگردان فیلم در کانون اتهام قرار خواهد گرفت.
خود کاهانی چند سال پیش اظهار تمایل کرده بود که فیلمش را پخش کند و حالا که کلاف مشکلات فیلم پیچیدهتر شده و امید به انتشارش عملا به صفر رسیده، هیچکس به اندازه خود او انگیزهای برای پخش شدنش بهصورت غیرقانونی ندارد تا لااقل دیده شود.
بههرحال فیلم کاهانی هیچ ربطی به این اعتراضات یا اغتشاشات یا هر اتفاق دیگری که افتاده ندارد و اینکه او سعی دارد چنین کاسبی سودجویانهای از یک تنش اجتماعی بکند و اثری هیچگرا را با رنگوبوی مبارزه سیاسی قالب کند، در هیچکدام از دو سوی دعوا عمل قابل احترامی نیست.
ابزورد ایرانی، چه در تئاتر و چه سینما، چیزی نیست جز تلاش بیهنران برای مخفی شدن پشت ابهام و بهدستآوردن یک ژست روشنفکری. حالا که این بازی تا حدود زیادی لو رفته است، تبدیل این ژست مبهم روشنفکرنمایانه به ژست مبارزه سیاسی، واقعا جفنگ است.