منوچهری میگوید که طبق حقوق اقتصادی ناظر به این امر که بیشتر آن در قوانین مالکیت فکری فرانسه و کشورهای دیگر مطرح است و در ایران نیز اگرچه با جزییات ذکر نشده، اما میتواند از خود قانون حمایت از حقوق مولفان و منصفان و قوانین مدنی اینطور تفسیر کرد که اصل بر این است که حق بهرهبرداری متعلق به هنرمند است. در اینجا نیز هیچ اجازهای به هیچ سفارش دهندهای برای مالکیت، نمایش یا فروش نسخه اصلی اثر داده نشده است و سفارشدهندگان پوسترها نیز افراد متفاوتی هستند.
نمایشگاهی از اصل پوسترهای سینمایی در یکی از گالریهای تهران برپا شده که نه تنها بخشی از تاریخ سینما بلکه روایتی از فرآیند طراحی پوستر و گرافیک ایران را نیز به نمایش گذاشته است. با این حال این نمایشگاه یک معترض دارد: ابراهیم حقیقی، عکاس و یکی از طراحان شناختهشده گرافیک که در این گزارش میگوید چرا نسبت به نادیده گرفتن حقوق مربوط به مالکیت مادی و معنوی آثارش در این نمایشگاه انتقاد دارد. این در حالی است که مدیر گالری عنوان میکند حقوق معنوی و حقیقی رعایت شده. برای بررسی ابعاد حقوقی ماجرا سراغ یک وکیل پایه یک دادگستری هم رفتیم.
به گزارش اعتماد، نمایشگاه «شناسایی» از ۲۱ تا ۳۱ مرداد در گالری کاما برگزار شده است. بیش از ۴۰ پوستر نمایش داده شدهاند که پوستر سه فیلم «طلسم»، «شناسایی» و «آب را گل نکنید» از سوی ابراهیم حقیقی طراحی شدهاند. او نسبت به نمایش آثارش اعتراض دارد و بر این نکته تاکید میکند این نمایش برخلاف حقوق مربوط به مالکیت مادی و معنوی هنرمند است. او در شرح ماجرای نمایش پوسترهایش در این گالری میگوید: «از جانب مدیر گالری کاما مطلع شدم که نمایشگاهی از کارهای اورجینال (اصل) پوسترهای سینمایی برگزار شده است. حین بازدید از نمایشگاه، متوجه شدم که یک نمایشگاه پربار و مهم است. در این نمایشگاه آرتورک پوسترهای سینمای ایران که در حقیقت اسناد تاریخی پوسترهای سینمای ایران نیز هستند، به نمایش درآمدهاند و از این جهت اهمیت زیادی دارند.»
آنطور که ابراهیم حقیقی میگوید او که کنجکاو بوده است بداند این آثار از چه طریقی گردآوردی شدهاند، موضوع را از مدیران گالری پرسوجو میکند و نخستینبار پاسخ داده میشود که شخصی این پوسترها را جمعآوری کرده است و اکنون در این نمایشگاه به نمایش درآورده و قصد دارد آنها را بفروشد.
او در پیامی از مدیر گالری میخواهد که پوسترهایش را از روی دیوار بردارند. برای بار دوم مدیران گالری عنوان میکنند که شخصی که پوسترها را در اختیار گالری قرار داده، این آثار را از فرد دیگری خریده است و حتی کاغذ خرید هم دارند و همین روایت دوگانه موجب حساسیت بیشتر این طراح گرافیک میشود. او با بیان اینکه طی این سالها اطلاع نداشته است که اصل پوسترهایی که برای این فیلمها طراحی کرده، در کجا نگهداری میشدهاند، ادامه میدهد: «پوسترهایی که در گالری کاما به نمایش گذاشته شدهاند از سه تهیهکننده مختلف هستند، اما حالا از یک مکان سر درآوردهاند و در اختیار یک نفر هستند.
سوال اولی که در ذهنم پیش آمد، در این باره بود. حدس زدم ممکن است موسسهای وجود داشته است که تهیهکنندگان کارهای لیتوگرافی و چاپ را به آنجا میسپردهاند. از آقای محمدعلی حدت (از طراحان شناخته شده پوستر سینما) شنیدم که «خانه آگهی ایران» موسسهای بوده است که زیر نظر احمد مسعودی در زمینه آگهی و تبلیغات فعالیت میکرد و خود آقای حدت نیز در آنجا مشغول به کار بوده است. در نتیجه سوال بعدیام این بود که آیا شخصی در این موسسه آثار را برای خودش نگه داشته است؟ آیا هنگام جمعکردن آتلیه بعد از آنکه آقای مسعودی از ایران رفت، این آثار به دست کسی افتاده یا ممکن است آرتورکها را از فرزندان آقای مسعودی خریدهاند؟»
او البته به این نکته نیز اشاره میکند که احمد مسعودی به عنوان مدیر موسسه میتوانسته است ادعای مالکیت آثار طراحی شده در آتلیهاش را داشته باشد. او در این مورد از آثار محمدعلی حدت یاد کرد: «آقای حدت به من گفتند آرتورکهایی را که شخصا به تهیهکننده دادهاند، توانستهاند بگیرند که خوشبختانه تعدادشان هم کم نیست، اما آرتورکهایی که از ایشان در این نمایشگاه به نمایش درآمده است، در موسسه آگهی آقای مسعودی چاپ شدهاند و به همین دلیل آقای حدت نمیتوانند نسبت به آنها ادعایی کنند، چون در آن دفتر اتفاق افتاده است، اما پوسترهای من که در دفتر شخصی خودم طراحی شده و من هیچ وقت برای آن موسسه کار نکرده بودم که در اختیار فرد دیگری قرار بگیرد. البته حتی با این فرض باز هم امکان فروش اثر در این نمایشگاه برای گالریدار ایجاد نمیشود، چراکه طراحان، طبق عرف بازار یا تعرفهای که بعدا توسط انجمن طراحان گرافیک مصوب شد، دستمزد طراحی پوستر را میگیرند. در نتیجه هیچگاه آنها آرتورک اصلی را به کسی نفروختهاند و مالکیت اثر با طراح است.»
حقیقی در ادامه درباره اصل پوسترهایی که تا به حال طراحی کرده است، چنین توضیح میدهد: «تا به حال روال کارم اینگونه بوده است که وقتی آرتورکها را به تهیهکنندههای سینما میدادم، هیچگاه درخواست برگرداندنشان را نمیکردم. البته گاهی خود آنها هم میگفتند که آرتورکها به چاپخانه رفته و دیگر برنگشتهاند. درباره آرتورکهایی که دوستشان داشتهام، همیشه آنها را از ناشر گرفتهام همچون طراحیهای روی جلد کتابها انجام دادهام، اما درباره پوسترهای سینمایی کمتر شاهد بودهام، طراحی پیگیری کرده باشد و بخواهد اصل اثر را بگیرد.»
او برای شرح بیشتر ماجرا به تجربهاش در زمینه طراحی بروشورهای جشنوارههای فیلم فجر اشاره میکند: «سالهای زیادی پوسترها و بروشورهای جشنواره فیلم را طراحی میکردم. یادش بخیر آن زمان آقای ریپور (بهرام ریپور، کارگردان و فیلمنامهنویس و از اعضای شورای برگزاری جشنواره فیلم فجر)، چون مسوول کارهای چاپی جشنواره بود، بعد از اتمام جشنواره که به پایان سال هم نزدیک بود، آرتورکها را از چاپخانه میگرفت و به من میداد. پس این آگاهی میان ما وجود داشت که آرتورک متعلق به طراح است.»
حقیقی میگوید که اصل تمامی آثار هنری را که جمعآوری کرده به موزه گرافیک اهدا کرده، اما درباره محل نگهداری اصل پوسترهایی که در گالری کاما نمایش داده شده، اطلاعی نداشته و حالا متوجه شده است یک نفر آنها را نگهداری میکرده، به شخصی فروخته است و این آثار بار دیگر در این نمایشگاه برای فروش گذاشته شدهاند. او این موضوع را غیرقانونی میداند و معتقد است طراحان باید درباره حقوق مالکیت معنوی آثارشان آگاه باشند.
به دنبال اعتراض حقیقی نسبت به نادیده گرفتن حقوق مادی و معنوی سه پوسترش با مونا خوشاقبال، مدیر گالری کاما تماس گرفتیم. به گفته او برگزاری نمایشگاه به ابراهیم حقیقی اطلاعرسانی شده بود. سپس این موضوع را مطرح کردیم که حقیقی عنوان کرده که در پیامی خواستار نمایش داده نشدن پوسترهایش شده است که خوشاقبال چنین پاسخ داد: «اثری از ایشان به فروش گذاشته نشده. به خاطر همین تشکیکی که هست، آثار ایشان را از فهرست فروش خارج کردیم و هیچ اثری از ایشان فروخته نشده است. بقیه آثار هم امضا ندارند. ما پیش از نمایشگاه با ایشان تماس گرفتیم. خود من با آقای حقیقی تماس گرفتم. به اطلاع ایشان رساندم که قرار است نمایشگاه برگزار شود. خیلی هم استقبال کردند و حیرتزده بودند که چطور این آثار پیدا شده است. به هر حال ما این آثار را از فهرست فروش خارج کردیم، چون من امانتدار هستم و این مجموعه دارای بیش از ۴۰ اثر است که چند دست هم میان مجموعهداران مختلف چرخیده و مشخص است که منبع آن کجاست و متعلق به چه کسانی بوده.»
او در ادامه بار دیگر درباره رعایت حقوق معنوی آثار توضیح داد: «از آنجا که من حقوق بینالمللی این جریان را میشناسم، با ایشان و آقای حدت که کارهایشان امضا داشت، تماس و اجازه گرفتم که میخواهیم این آثار را نمایش دهیم. آنها را نیز به دیدن نمایشگاه دعوت کردم. در نتیجه نمایش آثار کاملا با اجازه و رضایت خودشان بوده است. حتی از ایشان پرسیدم که اگر بخواهیم قیمت بگذاریم شما چه قیمتی صلاح میدانید که مبادا مارکت (بازار) به هم بخورد. ایشان هم گفتند که نمیدانم. برای همین راجع به قیمت هم با ایشان صحبت کردیم تا با اجازه ایشان باشد. علیایحال، چون چنین صحبتهایی پیش آمد، آثار ابراهیم حقیقی را از فهرست فروش بیرون آوردیم.»
مدیر گالری کاما ادامه داد: «اصولا نمیخواهم دخالت کنم، چون به من ربطی ندارد و این آثار صاحب دارند، اما من آثار ایشان را از فهرست فروش بیرون آوردم. بابت نمایش آثار هم از ایشان اجازه گرفتم و اگر چنانچه اجازه نمایش نمیدادند، میتوانستند تماس بگیرند و بگویند اجازه نمایش نمیدهم. این حق مسلم ایشان و مالکیت معنوی با هنرمند است. بگویند من اجازه نمایش نمیدهم ما هم از روی دیوار برمیداریم.»
خوشاقبال همچنین درباره جزییات این مجموعه میگوید: «قدمت این آثار متعلق به ۶۰-۵۰ سال قبل هستند و طبق قانون اگر مالی سپرده شده باشد، باید تا دو سال بعد، تقاضای مالشان را میکردند. پس این موضوع دیگر به ما ربطی ندارد و ما فقط میتوانیم روی مالکیت معنوی از هنرمند سوال کنیم و ما اجازه نداریم روی مالکیتهای اینطوری ورود کنیم، اما آنچه من پیگیری کردم، این است که این آثار مال «خانه آگهی» بوده و اصلا این آثار به تهیهکنندگان فیلمها میرسد. آنچه به من گفتهاند این است که این مجموعه به فردی به نام آقای «م» (نام این فرد در نزد نگارنده محفوظ است) که شخصی صاحبنام هستند و بعد به فرد دیگری فروخته میشود.»
بار دیگر سراغ حقیقی میرویم و او در واکنش چنین میگوید: «وقتی کسی آگاهی ندارد که آرتورک کجاست چگونه دو سال فرصت دارد آن را طلب کند؟ این دو سال در کجای قانون کپیرایت نوشته شده است؟ آقای میم به چه حقی آثار را فروخته و اصلا به چه حقی از «خانه آگهی ایران» برداشته است؟»
برای اینکه ابعاد حقوقی و قوانین و مقرراتی را که در این زمینه وجود دارد، بررسی کنیم سراغ مانوش منوچهری، وکیل پایه یک دادگستری و از جمله حقوقدانهایی که در حوزه آثار هنری نیز فعالیت کرده است، رفتیم تا در ابتدا درباره زوایای حقوق مالکیت مادی و معنوی در قوانین ایران نظر او را بپرسیم: «متاسفانه هنوز موفق نشدهام نمایشگاه را ببینم، اما آنچه میدانم، این است که بدون اجازه مالکان اثر که آقای حقیقی و افراد دیگری هستند، نمایشگاهی از اصل آثاری که ایشان برای استفاده به عنوان پوستر و آفیش طراحی کرده بودند، نه تنها نمایش داده شده، بلکه اقدام به فروش آنها به عنوان نسخه اصلی اثر شده است. در ایران، تمامی آثار هنری تحت حمایت قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان هستند و پوستری که جهت نمایش عموم و تبلیغات نیز به کار میرود، از آن آثار است.»
منوچهری با بیان اینکه در ماده دوم قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان تمامی اقسام آثار هنری تحت حمایت این قانون آورده شده است، ادامه میدهد: «طبق این قانون تمامی حقوق اثر متعلق به پدیدآورنده اثر است، هم از جنبه مادی و هم از جنبه معنوی. حقوق معنوی را میتوان اینگونه مثال زد استفاده از آثار ادبی مورد حمایت این قانون فقط به صورت جزیی و با ذکر دقیق منبع مجاز است و در مورد آثار سینمایی و تجسمی و ... تمامی امور مربوط به نمایش و جوایز و هر گونه تغییر بر اثر و ... متعلق به پدیدآورنده اثر است.»
این وکیل دادگستری همچنین این نکته را نیز ذکر میکند که طبق قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان، پدیدآورنده اثر نمیتواند به هیچوجه حقوق معنوی خود را به دیگری انتقال دهد ولی درباره حقوق مادی، این امر امکانپذیر است و پدیدآورنده میتواند مطابق ماده ۵ قانون حمایت از مولفان و مصنفان حقوق مادی اثر را بهطور محدود یا نامحدود به دیگری بسپرد. او سپس پوستر را هم از جمله آثار هنری برمیشمرد که تحت حمایت این قانون قرار میگیرد و اضافه میکند: «وقتی پوستری طراحی میشود، تحت حمایت این قانون است و انتقال حق بهرهبرداری از آن به منظور چاپ و تکثیر به منظور تبلیغات ممکن است. البته درست است که پوستر برای چاپ و تکثیر به سفارشدهنده ارایه میشود، اما فقط به هدف تبلیغات مورد نظر طرفین و تا زمانی که نزد اوست وضعیت امانتی دارد و پس از آن باید به هنرمند بازگردانیده شود، چراکه کماکان مالکیت نسخه اصلی کار متعلق به هنرمند است.»
منوچهری درباره اینکه در صورت نبود قرارداد میان پدیدآورنده و سفارشدهنده، اثر از بعد مالکیت معنوی و مادی به چه صورت خواهد بود، میگوید: «به هر حال اگر قراردادی هم وجود نداشته باشد و ما نتوانیم مدت زمان استفاده از آن را مشخص کنیم، هدفی را که برای واگذاری اثر در نظر گرفته شده بود، ملاک میگیریم و مدت و کاربرد را بر مبنای عرف و قانون مدنی میسنجیم مثلا درباره پوستر و آفیش فیلم، پوستر برای آن فیلم طراحی میشود که سفارشدهنده (در اینجا تهیهکننده) و در مواردی کارگردان میتواند از پوستر برای تمامی اکرانها و تبلیغات همان فیلم یا معرفی اثر استفاده کند، مگر اینکه قید شده باشد پوستر فقط میتواند در نمایشهای داخل ایران استفاده شود یا عکس آن.»
این حقوقدان در بخش دیگری از این گفتگو با بیان اینکه در مورد اختلاف پیش آمده میان ابراهیم حقیقی و برگزارگنندگان نمایشگاه در گالری کاما ظاهرا سفارشدهندگان آثار، برگزارکنندگان نمایشگاه نیستند، عنوان میکند: «در این مورد، شخصی به اورجینال یا اصل (original) پوسترها دسترسی پیدا کرده است که البته ما در اینجا به طریقه دسترسی این شخص کاری نداریم، به هر طریقی که آثار به دستش رسیده، فکر کرده است آنها را به عنوان مجموعهدار نمایش دهد. درست است که قانون ما در بسیاری موارد وارد جزییات نشده و تفصیلی نیست، اما با استناد به معاهدات و مقررات بینالمللی و قانون مدنی و نیز عرف حاکم کشور ایران و تفسیر خود قانون حمایت موجود، به این ترتیب است که یک مجموعهدار یا کیوریتور (نمایشگاهگردان) با محدودیتهای خاصی در زمینه نمایش و فروش روبهرو است.»
منوچهری در توضیح بیشتر ابعاد حقوقی این موضوع میگوید: «اینجا موضوع ما نقاشی، عکس و... نیست. پوستر به هدف نمایش عمومی برای یک فیلم طراحی شده و طبق تمام قوانینی که در کل دنیا وجود دارد ازجمله ایران و قوانین فقهی، مدنی و... هنرمند تا این اجازه را صادر نکند که اثرش برای فروش نمایش داده شود، نمایش و فروش آن غیرقانونی است. علاوه بر اینکه وقتی اثری که هنوز مالکیت آن به دیگری منتقل نشده است، توسط شخص ثالثی به فروش میرسد، به تعبیر حقوقی یک نوع حاکم شدن ناعادلانه نیز محسوب میشود.» به گفته او از نظر قوانین مالکیت فکری، حق نمایش پوسترهای حقیقی در این نمایشگاه وجود ندارد، چون انتقال حقوق مادی این اثر فقط ناظر به بهرهبرداری در جهت تبلیغات مورد نظر برای طراحی پوستر بوده و دوم اینکه اگر از حق نمایش با اغماض عبور کنیم، درآمد حاصل از فروش اثر باید به هنرمند برسد و اگر هنرمند در قید حیات نبود، این حق به ورثه میرسد.
منوچهری همچنین میگوید که طبق حقوق اقتصادی ناظر به این امر که بیشتر آن در قوانین مالکیت فکری فرانسه و کشورهای دیگر مطرح است و در ایران نیز اگرچه با جزییات ذکر نشده، اما میتواند از خود قانون حمایت از حقوق مولفان و منصفان و قوانین مدنی اینطور تفسیر کرد که اصل بر این است که حق بهرهبرداری متعلق به هنرمند است. در اینجا نیز هیچ اجازهای به هیچ سفارش دهندهای برای مالکیت، نمایش یا فروش نسخه اصلی اثر داده نشده است و سفارشدهندگان پوسترها نیز افراد متفاوتی هستند. زندگی هنرمند از طریق فروش آثار هنری است. نمیتوان هنرمند را استثمار کرد و بنابراین باید نسخه اصلی آثار که مالکیت آن متعلق به هنرمند است و بدون هیچ اذن و اجازه و از طرق نامعلوم مورد استفاده اشخاص ثالث قرار گرفته است، به هنرمند بازگردانیده شود. فراتر از اینکه اختلاف درباره حقوق مالکیت مادی و معنوی این سه پوستر به کجا برسد، مطرح شدن چنین بحثهایی زمینه را برای گفتوگوی بیشتر در زمینه حق کپیرایت آثار هنری ایجاد میکند.