چه شاخصهایی را در زمان خرید سهام باید مدنظر قرار دهیم؟ نسبت قیمت به درآمد یا همان پیبهای مهمترین شاخصی است که در این رابطه مورد توجه معاملهگران قرار میگیرد.
در قسمتهای قبل با نسبت مهم پی بهای آشنا شدیم و گفتیم اگر قیمت هر سهم را به سود آن سهم تقسیم کنیم، نسبت پی بهای سهم به دست میآید. اما کدام سود را باید در مخرج کسر قرار دهیم؟ سود پارسال، امسال، پنج سال بعد یا پنج سال قبل؟ سواد بورسی/ چه سهامی بخریم؟ پی بهای بالا بهتر است یا پایین؟
به گزارش فردای اقتصاد، سادهترین نوع، پی بهای عقبنگر یا TTM است که قیمت به سودآوری شرکت در چهار فصل گذشته تقسیم میشود.
مهمترین ایراد این نوع پی برای این است که سرمایهگذارها آینده را خریداری میکنند و نه گذشته، بنابراین مهم است که شرکت در ادامه چگونه عمل میکند نه یک سال قبل. بنابراین، تحلیلگرها عموما به سراغ پی بهای آیندهنگر یا forward میروند. در این پی بهای به جای سود قبلی، برآوردی کارشناسی از سود آینده شرکت قرار داده میشود. اینجاست که گزارشهای اجماع تحلیلگران درباره سود شرکتها خیلی پرکاربرد میشود.
اما به خود پی بهای آیندهنگر هم ایراداتی وارد است. فرض کنید شرکتی که میخواهید بخرید، قرار است در یک سال آینده یک کار غیرقابل تکرار انجام دهد و مثلا با فروش ساختمونهایش سود هنگفتی کسب کند؛ اینطوری حتی پی بهای آیندهنگر یکساله هم ممکن است ناگهان پایین آمده و ما را منحرف کند. این بار برای نجات ما، سر و کله آقای رابرت شیلر، نوبلیست اقتصاد پیدا میشود با معرفی یک پی بهای جدید که به پی بهای شیلر معروف است. تفاوت این نوع پی برای با پی به ایهای مرسوم این است که در مخرج کسر به جای سود یک سال، میانگینی از سود واقعی یعنی بدون تورم ۱۰ سال اخیر رو قرار میدهیم و میگوییم انحراف از این محدوده میتواند نگرانکننده باشد.
اینها همه پی به ایهای مطلق هستند که خود عدد پی بهای رو مبنا قرار میدهند و خیلیها میگویند پی بهای مطلق اصلا قابل اتکا نیست. چرا؟ چون سهام در صنایع مختلف پی به ایهای متفاوتی دارند. مثلا در یک صنعت پایه مثل فلزات اساسی و معادن، معمولا پی به ایها پایین بوده، اما در صنایع کوچک که هر اتفاقی ممکن است سود آنها را ناگهانی با تغییر اساسی مواجه کند، پی به ایها عموما بالاست؛ مثل صنعت دارو و غذا. از این رو نسبت پی بهای یک نسبت شخصی برای هر شرکت یا حداقل صنعت است.
به همین دلیل است که «پی بهای نسبی» معتبر میشود. یک روش این است که قیمت به درآمد یک سهم رو بر اساس تاریخچه آن در نظر میگیرند؛ مثلا اگر این سهم در ۱۰ سال گذشته بالاترین پی بهای که تجربه کرده ۳۰ بوده و حالا نسبت قیمت به درآمد مطلق سهم ۲۷ هست، پیبهای نسبی میشه ۲۷ تقسیم بر ۳۰، یعنی ۰.۹؛ به عبارت دیگه سهم داره در محدوده ۹۰ درصدی گرونترین حالت تاریخی خودش معامله میشه.
یک روش دیگر هم رجوع به پی بهای میانگین تاریخی هست. بعضیها معتقدند، نسبت پی بهای در طول تاریخ سعی میکند حول یک میانگین حرکت کند؛ پس هر موقع بالاتر از میانگین خودش بود حباب است و اگر پایینتر بود ارزنده است و میتوان برای خرید اقدام کرد. مثلا بورس تهران به طور متوسط پی بهای حدود ۷ تا ۸ واحدی داشته؛ بنابراین، وقتی مثل سال ۹۹ این نسبت از ۳۰ بالاتر رفت، خیلیها گفتند حبابی شده، یا دورههایی مثل سال ۹۴ که این نسبت تا سطح ۵ پایین آمده بود میگفتند برای خرید خوبه.
راستی نکته پایانی یادمان نرود، پی به این منفی نداریم. یعنی برای شرکتهای زیانده یا بدون سود پی بهای تعریف نمیشود، چون چیزی به عنوان سود وجود نداره که در مخرج بذاریم.