فقط پنجسال باقی است تا وقوع فاجعه بزرگ انرژی در ایران. این را یک کارشناس بینالمللی انرژی میگوید. دیدگاهی که در قالبهای مختلف ازسوی کارشناسان دیگر هم مطرح شده است. نکته آن است که تمرکز ایران بر انرژیهای فسیلی، نگرانیها را برای عدم سرمایهگذاری موردنیاز در انرژیهای تجدیدپذیر بیشتر کرده است.
عبدالله باباخانی، کارشناس بینالمللی انرژی در حوزه انرژیهای فسیلی و انرژیهای تجدیدپذیر در گفتگو با «هممیهن» درباره احتمال سنگاندازی در برابر سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر هشدار میدهد: «در بحث انرژیهای تجدیدپذیر امکان سوءاستفادهها حداقل است، زیرا مردم بخش بزرگی از تولید را خودشان انجام میدهند، بنابراین باید منتظر مخالفت گروههای ذینفع در تولید و خدمات بخش انرژیهای فسیلی با استفاده از خبرهای زرد هم باشیم.»
به گفته او «در حفظ منافع ملی کشور زیاد نباید گوش به حرف جناحهای سیاسی کرد و یا از خرابکاری عوامل نفوذی ترسید. سرمایه کشور، امانت نسل آینده است.»
باباخانی تأکید میکند: «وابسته کردن کشور تنها به دو سه نوع انرژی و سرمایهگذاری نکردن برای انرژیهای تجدیدپذیر یک اشتباه بزرگ استراتژیک در حوزه مدیریتی است که میتواند به فاجعه انرژی در چند سال آینده بینجامد... اگر امروز دنبال راهحل عاقلانه نگردیم، در ۴ تا ۵ سال آینده با بحران شدید برق و گاز مواجه میشویم.»
ایران چه قابلیتهایی از منظر انرژی دارد که میتواند ازطریق آن با کشورهای جهان گفتگو کند؟
از نگاه گروهی، چون ایران دارای رتبه اول تا سوم مخازن زیرزمینی نفت و گاز است، بنابراین کشوری استراتژیک و مهم در بخش انرژی محسوب میشود، اما این یک اشتباه مدیریتی است که هم رژیم قبل مرتکب شد و هم گروهی هرچند اندک در این نظام هنوز آن تصور اشتباه را دارند. شما به ونزوئلا نگاه کنید، با آن همه ذخایر نفتی، اصلاً بود و نبودش برای کسی اهمیت ندارد و کشورش برای همیشه از داستان انرژی فسیلی حذف شد. به گاز روسیه نگاه کنید، حتی صد نفر کارشناس در سال ۲۰۱۹ پیدا نمیکردید که تصوری از اروپای بدون گاز روسیه را برایتان وصف کنند، اما اکنون دیدید که گاز بزرگترین دارنده مخازن جهان حذف شد و صادرات ۲۰۰ میلیارد مترمکعبی به ۶۰ میلیارد رسید که حاصلش فقط یک شوک چندماهه بود.
پس نتیجه میگیریم اینکه چقدر مخازن در زیرزمین داریم، یا حتی چقدر بازار در اختیار داریم، هر دو تعیینکننده نهایی نیستند. آنچه برنده را مشخص میکند یک؛ توان تولید، دو؛ داشتن روابط بینالمللی، سه؛ استفاده از فرصتها، هر موقع ما این سه مؤلفه را به کار بردیم، آنگاه میتوانیم آرامآرام ارزش مخازن زیرزمینی را در روابط بینالملل برای کشورمان نقد کنیم.
چه موانعی برای استفاده از این پتانسیل وجود دارد؟
موانعی که باعث شده تا ما جایگاه خودمان را در بخش انرژی در دنیا فعلاً نداشته باشیم، دو بخش است. بخش داخلی و بخش خارجی.
در بخش داخلی، از نگاه من، بخش بزرگ مشکلات ما ناکارآمدی مدیریتی در بخش انرژی است. ما چهار دهه است که مدیریت غلط انرژی را در کشور ادامه میدهیم و امروز استفاده غلط از انرژی، بخشی از فرهنگ و زندگی روزمره مردم شده است. حدود ۱۵۰هزار کیلومتر خط لوله گاز شهری و روستایی کشیدهایم. حدود ۶۰ میلیون انشعاب شهری و روستایی به مردم دادهایم. یعنی هر مدیری آمده است خواسته اشتباه بزرگتری از مدیر قبلی انجام بدهد. امروز صددرصد گرمایش و پختوپز مردم با گاز است، ۷۵درصد تولید برق با گاز است، ۶۹ پتروشیمی و بهزودی ۷۹ پتروشیمی، از یک طرف گاز و از طرف دیگر تکمحصول تولید میکنند و حتی گاهی با ضرر نسبت به قیمت گاز محصولات خود را میفروشند. این در حالی است که بهجای تکمیل زنجیره و بهسودرسانی پتروشیمیها، هر کسی زورش رسیده یک مجوز پتروشیمی گرفته و با ارز دولتی برای خودش صنعتی راه انداخته و خودش را متعهد به تکمیل زنجیره نمیداند.
ما در دنیا بالاترین شدت مصرف انرژی را داریم، اشتباه نکنید، مصرف انرژی را نمیگویم، بلکه شدت مصرف را میگویم. یعنی در تولید یک ماشین مشابه در ایران و ژاپن، به علت راندمان ضعیف مدیریتی، تجهیزات ناکارآمد، مشکلات سرمایهای و... در ایران ۱۵ برابر بیشتر انرژی مصرف میکنیم.
در بخش خارجی نیز هیچکس نمیتواند منکر تحریم و اثراتش باشد. چاه گاز و نفت طول عمر دارند و مانند موجود زنده هستند که اگر بخواهی جوان بمانند باید دائماً از تجهیزات و تکنولوژی روز استفاده کرد. اینها همه سرمایهگذاری میخواهد و با تحریم فقط میتوانید وضعیت موجود را حفظ کنید یا سرعت خسارات را کم کنید. این موانع امکان استفاده درست از ظرفیتهای بخش انرژی در کشور را نمیدهد.
علت عدم همراهی برای تعامل در عرصه انرژی و بهرهگیری از پتانسیلها در انرژیهای فسیلی و نوین ازسوی مسئولان در ایران چیست؟
من گمان میکنم مسئولان بخش انرژی ما با جایگاه واقعی انرژیهای تجدیدپذیر آشنا نیستند. شاید وقتی برای مطالعه ندارند و یا مشاورانی اطراف خود در این بخش ندارند. گاهی حتی بیان میکنند که انرژیهای نو، تئوری توطئه از طرف کشورهای پیشرفته است! مشکل کشور ما این است که در بخش انرژی هنوز سیستم مدیریت سنتی، «سود امروز» را میبینند. درحالیکه باید مدیریت انرژی کشور دارای دهها اتاق فکر باشد و اجازه بدهد که آنجا باران فکر ببارد تا همه تغییرات جهانی در بخش انرژی را برای نسلهای آینده در نظر بگیریم.
دهها و صدها مثال میتوان بیان کرد که دنیا به کجا رسیده و علت رسیدن به آن هدف، چه بوده است؟ چه شد که تا سال آینده ۳۵درصد برق جهان از انرژیهای تجدیدپذیر تهیه میشود؟ چگونه امسال ۸۰ درصد برق جدید از انرژیهای تجدیدپذیر تولید میشود؟ برنامه چندساله کشورمان در گذر از انرژیهای فسیلی به انرژیهای تجدیدپذیر مانند همه کشورهای پیشرفته و کشورهای در حال رشد کجاست؟
اگر به منطقه نگاه کنیم، رقبای منطقهای ایران که میادین مشترک با ما دارند، از فرصت عقبماندگی ایران استفاده کردهاند. عدمالنفع ایران از این زاویه چیست؟
این تصور که رقبای منطقهای ما مثلاً عربستان، قطر یا عراق هستند، گزاره کاملی نیست. رقبای ما تکنولوژی روز دنیا و سرمایه نامحدود و بهترین کارشناسان حرفهای هستند. نتیجه استفاده از فرصت ورود به یکی از میادین مشترک را در پارسجنوبی همه دیدیم. اگر وارد پارس جنوبی نشده بودیم و از آن فرصت استفاده نمیکردیم، اکنون تصور وضعیت انرژی کشور مشکل بود.
حال فکر کنید از همه میادین مشترک بهموقع برداشت میکردیم و درآمد آنها را برای پروژههای زیربنایی دیگر سرمایهگذاری میکردیم. بههرحال ما در جنگ اقتصادی هستیم و در جنگ اقتصادی، تکنولوژی و سرمایه تقسیم نمیکنند.
برخی میگویند قدرت ایران در بازارهای جهانی به علت تحریم و عقبماندگی رو به افول رفته است. از نظر شما آیا ایران هنوز جایگاه قابلتوجهی در بازار نفت جهان دارد؟
ما حدود سه درصد تولید نفت جهان را در اختیار داریم. این عدد بزرگ نیست، زیرا نزدیک به دو درصد آن مصرف داخلی است. خُب تصور کنید آن یک میلیون و یا یک میلیون و پانصد هزار بشکه وارد بازار نشود، چه اتفاقی میافتد؟ اوپک بهراحتی جای خالی آن را جبران میکند. عربستان میخواهد تولید خود را به ۱۳ میلیون بشکه در روز برساند، عراق ۷ میلیون و امارات ۵ میلیون بشکه و کویت ۵/۳ میلیون بشکه. پس میبینیم که بازار جهانی بدون نفت ما هم اقتصادش بههم نمیخورد. اما باید باهوش باشیم و تا میتوانیم در این یک دهه پیش رو نفت بفروشیم. حتی اگر ۳۰-۲۰ دلار هم زیر قیمت بفروشیم، باید برای فروش ۵/۲ میلیون بشکه برای ۱۰ سال برنامهریزی کنیم و اگر نه، بعدها ممکن است ارزش تولید نداشته باشد.
در تلههای شعاری کشورهای همسایه یا عدهای ناآشنا به آینده انرژی نیفتیم. حتی میادین مشترک را با قراردادهای بهتر از کشورهای منطقه به شرکتهای خارجی واگذار کنیم. ۴۰ یا ۵۰ درصد برداریم بهتر از این است که چیزی از این میادین عاید ما نشود. ممکن است بهراحتی اتفاق میدان نفتی شاهین با قطر تکرار شود. بخش بزرگ نفت قطر از میدان مشترک شاهین است و ما فرصت را از دست دادیم. میدان مشترک به نسبت سهام نیست، هر کشوری که در سرزمین خود بتواند حفاری کند، هر مقداری تکنولوژی داشته باشد میتواند برداشت کند. طرف مقابل هم کاری نمیتواند بکند. ما باید برویم در آرش در بخش ایرانی حفاری کنیم و منتظر تعارف کویت نمانیم. بقیه میادین را اگر چینیها بهصورت مالکیت مشترک شروع به حفاری میکنند، با آنها همکاری کنیم. در حفظ منافع ملی کشور زیاد نباید به حرفهای جناحهای سیاسی گوش کرد و یا از خرابکاری عوامل نفوذی ترسید. سرمایه کشور، امانت نسل آینده است.
باتوجه به عدم سرمایهگذاری در ایران، کشور مشکلاتی در زمینه برق و گاز بهصورت کاملاً جدی دارد. با اشاره به این دو چالش بزرگ، پیشبینی شما از آینده انرژی در ایران و همینطور در تعامل با کشورهای همسایه چیست؟
در جهان حدود ۳۰ هزار گیگاوات برق تولید میشود که به نسبت سرانه جمعیت ما به جهان، ما باید حدود ۳۰۰ گیگاوات برق تولید میکردیم. تولید برق ما حدود ۷۵ گیگاوات است و نیاز ما در حال حاضر حدود ۹۰ گیگاوات است. حدود ۷گیگاوات هم باید بازنشسته کنیم. طبق برنامه هفتم بایستی ۲۵ گیگاوات هم تولید کنیم، یعنی تا آخر ۱۴۰۶ ما باید ۴۷گیگاوات برق جدید به شبکه وارد کنیم. از طرفی برای ۵۵ گیگاوات از برق کنونی روزانه ۳۰۰ میلیون مترمکعب گاز مصرف میکنیم، اگر ۴۷ گیگاوات جدید هم نیروگاه گازی بشود، یعنی روزانه ۶۰۰ میلیون مترمکعب گاز فقط برای تولید برق مصرف میشود، اما این امکان وجود ندارد، زیرا در بخش گاز ما حداکثر ۸۵۰ میلیون مترمکعب به شبکه تزریق میکنیم و نمیتوان ۶۰۰ میلیون را برای تولید برق مصرف کرد؛ بنابراین در زمستان سهم نیروگاهها به رقم ۷۰ تا ۸۰ میلیون مترمکعب، فولاد از ۴۵ به زیر ۲۰، پتروشیمیها از ۷۵ به ۵۰ و سیمان از ۲۰ به ۵ میلیون مترمکعب میرسد. این رقمها را که جمع کنید، به رقم ۳۰۰ میلیون مترمکعب کسری گاز میرسد و حتی در دمای سرد طولانی این عدد بیشتر هم میشود. برای حفظ وضعیت موجود تولید و توسعه به ۸۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز است. اگر امروز دنبال راهحل عاقلانه نگردیم، در ۴ تا ۵ سال آینده با بحران شدید برق و گاز مواجه میشویم.
آیا ایران توانسته در زمینه انرژیهای نوین عملکرد خوبی داشته باشد؟
انرژهای نو در ایران نقشی در تأمین انرژی کشور ندارند. ما حداکثر یک درصد انرژی تجدیدپذیر داریم. زمستانها ۴ تا ۵ درصد انرژی آبی از سدها و تابستانها تقریباً خیلی کمتر از این عددها. نفت بین ۷ تا ۱۰ سال دیگر بهعنوان کالای استراتژیک سبد انرژی، جایگاه خود را از دست میدهد. منظورم حذف کامل نیست، اما دیگر در بخش انرژی نقش جانبی را خواهد داشت.
از دو سال دیگر اروپا و از ۷ سال دیگر اکثر خریداران نفت مالیات کربن بر خرید نفت در نظر میگیرند. از طرفی سهم فروش خودروهای برقی تولیدشده در امسال، به حدود ۲۲درصد و تا ۱۴۱۰ به ۷۵ تا ۸۰درصد خواهد رسید. برق هم میزان سهمی از انرژیهای فسیلی میبرد. در سال آینده ۱۰ هزار تراوات ساعت برق تجدیدپذیر تولید خواهد شد که کمی بیشتر از برق زغالسنگ است و به این ترتیب پیشتاز انواع تولید برق خواهد شد. انرژی تجدیدپذیر امروز پایداریاش و قیمت آن از انرژی فسیلی بهتر است، زیرا بهصورت محلی تولید میشود، نوسان بازار ندارد، پایدارتر است، پاک است و بهراحتی میتوان با آن برای کشور برنامهریزی کرد.
دنیا برای ۲۰۴۰ تا ۲۰۵۰ برای گذر از انرژی فسیلی برنامهریزی کرده بود، اما جنگ روسیه حدود ۱۰ سال برنامه را جلو انداخت. امسال تابستان روزهای زیادی در اروپا بهدلیل خورشید زیاد، قیمت برق حتی منفی شد. امروز هر مگاوات برق تجدیدپذیر حدود ۹۰ یورو است که نصف قیمت برق فسیلی است. کشور ما ایران بهشت روی زمین با ۳۰۰ روز آفتاب سولاری و بهخاطر رشته کوههای البرز و زاگرس برای انرژی بادی است. آفتاب ایران در سال بین ۳۲۰۰ ساعت تا ۳۶۰۰ ساعت میتواند برق تولید کند. بهترین روش برای فقرزدایی هم همین روش است. تمام مناطق محروم را با وام کمبهره حمایت کنیم تا در پشتبامهایشان برق تولید کنند، برق را به شبکه بزنیم و صادر کنیم. هزینهها را کم کرده و سود را به خودشان برای نگهداری از آن پرداخت کنیم. خواهیم دید که مردم میتوانند سالی چند هزار مگاوات برق تولید کنند. باور کنید که مردم از این طریق حداقل ۵ تا ۶ برابر یارانه میتوانند درآمد داشته باشند و مردم را در سازندگی کشور شریک کردهایم.
آیا بهرهگیری از لیتیوم در این زمان میتواند همانند انرژی اتمی، محور استراتژیک سیاسی برای ایران باشد؟ ورود به این عرصه چقدر برای ایران مطلوب است؟
ببینید اگر منظورتان آن ۵/۸ میلیون تن لیتیوم همدان است که آن یک اشتباه روزنامهنگاری بود. معدن کانسنگ لیتیوم بود. معادن لیتیوم دنیا بین ۱ تا ۳ درصد اکسید لیتیوم (۲ LiO) دارند که معادل ۱۸/۰ تا ۲۹/۰ درصد لیتیوم خالص میشود. با فرض اینکه عیار معدن مذکور میانه قرار داشته باشد، در ذخیره ۵/۸ میلیون تن حساب کنیم، حجم ذخیره لیتیوم خالص معدن ۱۵ تا ۲۳ هزارتن برآورد میشود.
با ورود به عصر الکترونیک و عبور از انقلاب صنعتی مبتنی بر انرژیهای فسیلی، ایران توان ورود به این عرصه را از نظر پتانسیل و ساختار کنونی در اختیار دارد؟
به نظرم توان صنعتی را بعد از باور مدیریتی، باید امکانسنجی کرد، ما هنوز باور مدیریتی پیدا نکردهایم که بعد از یک دوره ۱۳۷ساله، بشر خودش را آماده کرده که انرژی مورد نیازش را از منابع محدود زیرزمینی به منابع بیکران روزمینی منتقل کند.
هموطنان ما بدون هرگونه تعارفی سرشار از استعداد هستند، درست است که بیشتر از ارزش منابع زیرزمینی، ما نخبه از دست دادهایم، اما هنوز کشوری با میلیونها جوان تشنه ساختن داریم. صنایع ما با مقداری سرمایهگذاری امکان تولید تجهیزات انرژیهای تجدیدپذیر را دارند که آنقدر پیچیده و گران نیستند. قیمت تجهیزات تولید انرژیهای تجدیدپذیر در طی ۱۰ سال نصف شد. امسال چین قیمتها را به تنهایی ۲۰درصد کاهش داد. حتی پیشبینی کاهش بیشتر هم میرود. امروز نصب نیروگاه تجدیدپذیر خیلی ارزانتر از فسیلی است و اثبات شده که ترکیبی از انرژی خورشیدی، بادی و ذخیرهسازی هرگونه نگرانی در پایداری انرژی تجدیدپذیر را از بین میبرد.
اگر بخواهیم وارد این عرصه بشویم باید به نکته مهم دیگری اشاره کنم. در بحث انرژیهای تجدیدپذیر امکان سوءاستفادهها حداقل است، زیرا مردم بخش بزرگی از تولید را خودشان انجام میدهند، بنابراین باید منتظر مخالفت گروههای ذینفع در تولید و خدمات بخش انرژیهای فسیلی با استفاده از خبرهای زرد هم باشیم، اما وابسته کردن کشور تنها به دو سه نوع انرژی و سرمایهگذاری نکردن برای انرژیهای تجدیدپذیر یک اشتباه بزرگ استراتژیک در حوزه مدیریتی است که میتواند به فاجعه انرژی در چند سال آینده بینجامد.
با شرایط پیش رو فکر میکنید چه راهحلی میتوان ارائه داد که عملیاتی هم باشد؟
بهعنوان کارشناسی که عمر خود را در بخش انرژی سپری کردهام و با شناختی که از وضعیت انرژیهای جهان دارم، ابتدا پیشنهاد وزارت انرژی را مطرح میکنم. ما باید وضعیت انرژی کشورمان را از این بی در و پیکری نجات بدهیم. حالا معاونت رئیسجمهور در بخش انرژی یا ادغام نفت و برق و یا هر طریقی که جمع کارشناسان به توافق برسند، ما نیاز فوری به تشکیل وزارت انرژی داریم که پنچ حوزه اصلی انرژی نفت و فراوردههای نفتی، گاز، برق فسیلی، انرژیهای تجدیدپذیر و نیروگاههای هستهای را بتواند به هم مرتبط و برای آینده برنامهریزی کند.
بعد باید بنشینیم و برای وضعیت کنونی و آینده انرژی برنامهای بنویسیم که قابل اجرا باشد. این از عجایب کشور ماست که برنامه توسعه مینویسیم و به ۳۰درصد آن هم نمیرسیم و برنامه بعدی را گستردهتر مینویسیم. کسی هم در حوزه انرژی پاسخگوی اینکه چرا برنامه به اهدافش نرسیده، نیست.
کسی که در بخش انرژی مسئولیت میپذیرد، میداند سرمایه در چه وضعیتی قرار دارد، تحریم چقدر تأثیر خواهد داشت و بعد همان شخص و تیمش مینشینند و برنامه توسعهای مینویسند که پر از وعده برای مسئولان کشور و مردم است و قدرت اجرایی هم ندارد. بخش انرژی را باید از جناحبندی سیاسی دور نگه داشت و از نخبههای کشور برای مدیریت و برنامهریزی آن استفاده کرد. بدون برنامه دقیق برای نفت، گاز و انرژی تجدیدپذیر، آینده زیبایی نخواهیم داشت. امثال من سیاسی نیستند و فقط میخواهند از منابع زیرزمینی در زمان درست استفاده حداکثری کنند و ایران بهتری برای نسلهای آینده بسازند.
شرکت کپلر که بازار نفت را رصد میکند در تازهترین گزارش خود نوشت که خرید نفت توسط چین از ایران به بالاترین سطح در دستکم یک دهه اخیر رسیده است. براساس این گزارش، افزایش قیمتها در بازار، نفت با قیمت تخفیف خورده را جذابتر کرده است و از این رو چین واردات نفت از ایران را افزایش داده است.
به گزارش بلومبرگ، با این حال گمرگ چین از اواسط سال ۲۰۲۲ هیچ آماری از واردات از ایران منتشر نکرده است.
براساس این گزارش، ایران در سال جاری صادرات نفت خود را افزایش داده و مقصد عمده آن چین بوده است.
چین بزرگترین واردکننده نفت در جهان است و گمان میرود تنها در ماه جاری روزانه یکونیم میلیون بشکه نفت از ایران وارد کرده باشد که بسیار بیشتر از متوسط ۹۱۷ هزار بشکه نفت در روز در هفتماهه نخست سال جاری میلادی است.
این بیشترین سطح واردات نفت از ایران است که کپلر از سال ۲۰۱۳ تاکنون ثبت کرده است.
پیشتر نیز گزارشهایی درباره افزایش صادرات نفت ایران در دولت جو بایدن منتشر شده بود.
ورتکسا، شرکت دیگری که واردات نفت به چین را زیرنظر دارد نیز میگوید این کشور در ماه جاری روزانه یک میلیون بشکه نفت از ایران وارد خواهد کرد که پایینتر از واردات روزانه یکمیلیون و ۳۰۰ هزار بشکهای در ماه دسامبر است.