صدای پروین نوریوند را اغلب ایرانیها شنیدهاند، آن هم در اثری که بارها بازخوانی شده و البته که هیچکدام به زیبایی صدای پروین نرسیده است. «غوغای ستارگان» ترانهای که کریم فکور نوشت و ملودی و آهنگش را همایون خرم در گام وصال ساخت (همایون خرم روی این گام پژوهشهایی داشته است) و اجرای اول آن با صدای پروین پخش شد.
به گزارش اعتماد، اثری که حتی خالق آن گمان نمیکرد تا این اندازه مورد اقبال واقع شود و به یکی از آثار شناخته شده تبدیل شود، آنهم نه تنها در میان کسانی که هنر موسیقی را به صورت جدی دنبال میکنند بلکه میان مخاطبان عام نیز این اثر محبوبیت فراوانی را از آن خود کرد.
پروین را اگرچه اکثرا با این ترانه میشناسند اما او بیش از ۳۰۰ اثر از خود بر جای گذاشت؛ آثاری قابل توجه و تامل، که آهنگ بیش از یکسوم این تعداد اثر را همایون خرم ساخته است، کسی که صدای دلنشین پروین را به جامعه موسیقی معرفی کرد. ۱۹ مرداد ماه این خواننده توانا درگذشت.
درحالی که سالها از او خبری نبود اما در ماههای آخر زندگیاش ویدیویی از او منتشر شد که اتفاقا باز هم در فضای مجازی بارها دیده شد، ویدیویی که پروین سالخورده را در حال خواندن ترانه «غوغای ستارگان» نشان میداد، که همچنان اجرایش بینقص و زیبا بود. به بهانه درگذشت این خواننده با رضا خرم فرزند همایون خرم گفتوگو کردیم.
از رضا خرم درباره نحوه شکلگیری همکاری پروین با پدرش میپرسم، میگوید: «پدرم با خانم دلکش کار میکرد که اختلافاتی بین آنها به وجود میآید و قطع همکاری میکنند البته بعدها خیلی این دو باهم نزدیک و دوست میشوند. در آن مقطع پدر با مرضیه شروع به همکاری میکند و اولین آهنگ آنها «ای گل جلوه بستان بودی» میشود که قرار بود دلکش آن را بخواند؛ آخرین بار هم که ما به خانه خانم دلکش رفتیم، ایشان به پدر گفته بود: «ای کاش من این آهنگ را خوانده بودم.»
خلاصه پدرم در سال ۳۵ با خانم مرضیه شروع به کار میکند. یک روز خانم توران مهرزاد که هنرپیشه بودند و همچنین از دوستان عمه بزرگم به ایشان میگویند: «من جوان ۱۹.۲۰ سالهای را میشناسم که صدای خیلی خوبی دارد میخواهم که برادرت (همایون خرم) هم او را ببیند. درنهایت اینکه عمه من به همراه خانم مهرزاد و پروین سال ۳۶ نزد پدر رفتند و اولین ملاقات اینطور شکل گرفت.
پدرم درباره صدای پروین میگفت: «وقتی این هنرمند خواند، صدایش دلکشوار بود.» خب خانم دلکش الگو بود و در تمام مسائل کامل؛ پدر تعریف میکرد که وقتی دیده خانم پروین، صدایی قوی دارد، قبول میکند که با او کار کند و پدر در همان ابتدا یک شرط گذاشت و گفت که آهنگهای من مناسب عروسی و کاباره و مجالس نیست اگر قول میدهی که وجهه اجتماعی آنها را حفظ کنی، با تو کار خواهم کرد. پدرم از اینکه آهنگهایش با متانت و در جای درست خوانده نمیشد، آزار میدید. پروین در آن زمان به تازگی کارمند بانک بازرگانی بود که در حال حاضر بانک تجارت نام دارد.
در پاسخ به این شرط پدر، پروین گفته بود که خودش هم اهل کاباره نیست و دوست ندارد در عروسی و مجالس و… بخواند. این شد که همکاری بین پروین و همایون خرم شکل گرفت. اولین آهنگی که به او میدهد، شعری است از کریم فکور که من نسخه صوتی آن را نشنیدهام، بعضیها دارند ولی هنوز به ما ندادهاند و مطلع آن این است: «نه به دل هوسی دارم/نه به سر شوری دارم» این اولین آهنگی بود که پدر به خانم پروین داد. »
رضا خرم در ادامه میگوید: «صدای ایشان قدرت و احساس بسیار خوبی داشت، ایشان در خوانندگی بسیار مستعد بود، اصلا بهطور ذاتی درست میخواند ولی محدوده صدایی او کمتر از دلکش بود و اتفاقا پدرم میگفت من از این نظر برای ساخت آهنگ برای صدای خانم پروین محدودیت داشتم و با توجه به اینکه میدانستم محدوده صدای او در کجاست، باید برایش آهنگ میساختم و اگر این محدودیت نبود، باز هم آهنگهای خاصتری با صدای او ساخته میشد.»
از رضا خرم میپرسم که روند ساخت «غوغای ستارگان» چگونه اتفاق افتاد، آیا سازندگانش احتمال میدادند این همه اقبال به آن نشان داده شود. اینطور عنوان میکند: «پدر حدود ۱۲۰ آهنگ برای پروین ساخت و این کار، جزو ده، پانزده آهنگ اولی بود که پدر برای پروین ساخته بود. در این بین آهنگهایی که پیش از «غوغای ستارگان» معروف شدند «پیک سحری» و «قلب عاشقان» بود. اما درباره این اثر بگویم، در آن زمان رادیو سهمیههایی داشته و برای اینکه تنوعی ایجاد شود و همه هنرمندان فعال باشند گاهی به هنرمندان برنامه میداده تا پویایی همه هنرمندان حفظ شود. یکی از برنامهها از سوی رادیو به همایون خرم و کریم فکور سپرده میشود و قرار بوده که پدرم این کار را انجام دهد.
یک روز آقای فکور به منزل ما آمد و این قضیه را با پدر مطرح کرد که من منتظرم شما آهنگ را بدهید که روی آن شعر بگذارم. پدر هم قبول میکند. آقای فکور از پدر سوال کرده بود که چه زمانی باید این آهنگ را از او تحویل بگیرد، پدر هم پاسخ داده بود دو هفته دیگر؛ آقای فکور بعد از گذشت دو هفته به منزل ما آمد ولی پدرم آن را آماده نکرده بود.
مجددا دو هفته دیگر ایشان به منزل ما آمد و دوباره پدرم به ایشان گفته بود: «من از شما عذرخواهی میکنم، شما خودتان هنرمند هستید، این کارها خیلی هم سفارشی نیست و چیزی به ذهنم نرسید که بخواهم آماده کنم و به شما بدهم.» آقای فکور هم هفت، هشت سالی از پدرم بزرگتر بود و پدرم احترام ویژهای برای ایشان قائل بود.
اینبار آقای فکور موقع رفتن یک کاغذ به پدرم داده بود و تاکید داشت که پیش از رفتنش آن را نخواند، پدرم تعریف میکرد که «بعد از رفتنِ آقای فکور کاغذ کوچکی را که به من داده بود، باز کردم و دیدم که در آن نوشته شده بود: همایون خرم فرشته نبود/نت خویش را هم نوشته نبود» و به طنز خواسته بود که انتقادی به پدر کند. پدر برای من تعریف میکرد که این مساله خیلی رویش تاثیر گذاشته؛ این نوشته آقای فکور بر وزن اشعار فردوسی بود «فریدونِ فرّخ، فرشته نبود/ ز مُشک و ز عنبر سرشته نبود»
به هر حال پدر احساس کرده بود که وقتش رسیده که آهنگی بسازد و بالاخره ملودی «امشب در سر شوری دارم» ساخته شد و زمانی که دوباره آقای فکور آمده بود پدرم گفت که بله، آماده است. پدر ملودی را برای آقای فکور نواخت و ایشان هم به پدرم گفته بود اگر میدانستم ملودی این است دیگر برایش عجله نمیکردم و به پدرم دوباره کاغذی داده بود که بعد از رفتنش آن را بخواند: «هر آن کو بود فارغ از غم منم/مهندس همایون خرم منم» با این طنزها و شوخیهای مرسوم آن دوران پدر را تشویق کرده بود. بالاخره ملودی و شعر ساخته شد و خانم پروین به استودیو رفت تا این ترانه را بخواند و درنهایت غوغای ستارگان سال ۳۷ با صدای پروین آماده شد. »
از رضا خرم میپرسم هیچگاه خانم پروین دلیل کنارهگیری خود را از خوانندگی به شما یا پدر گفته بود، پاسخ میدهد: «علت کنارهگیری خانم پروین در سال ۵۳ کاملا شخصی بود. هیچوقت به پدر چیزی نگفت؛ اخیرا هم که من از ایشان پرسیده بودم، پاسخی ندادند اما آنچه که تقریبا مطمئن هستم این است که دلایلشان شخصی بوده است.»
همانطور که گفته شد بیشترین همکاری پروین با همایون خرم بود، میپرسم چه ویژگیای پدر در خانم پروین دیده بودند که این کارهای مشترک و همکاری طولانی شکل گرفت، رضا خرم پاسخ میدهد: «چیزی که پدر در مورد خانم پروین تاکید داشت، عهدی بود که روز اول برای همکاری هنری میان او و پدر بسته شده بود و ایشان همیشه و بدون استثنا روی آن پایبند بود. خانم پروین وجهه هنری خود را هیچگاه از بین نبرد و شخصیت و متانت خود را همیشه حفظ کرد. آثارش همگی دارای اصالت و غنی بودند و از این منظر پدر همیشه ایشان و هنرش را میاستود.»
در پایان از ملاقاتهای اخیر رضا خرم و پروین پرسیدم. میگوید: «در دو سال اخیر سه، چهار بار توفیق داشتم که با ایشان ملاقات کنم، «امشب در سر شوری دارم» را برای ما میخواند، آن را برایش پخش کردم و او گریه کرد ولی از گذشته هیچ کلامی نمیگفت، فقط میگفت که بله من آن وقتها خیلی کار میکردم و در موسیقی بسیار فعال بودم. اما در دیدار دیگری که اردیبهشت ماه با ایشان داشتیم، از ایشان خواستیم که چیزی بخوانند، ایشان میگفت من یادم میرود و برخی میگفتند که او آلزایمر دارد.
بالاخره با اصرار کمی ایشان را به ذوق آوردیم و فکر کردیم که همان قطعه «امشب در سر شوری دارم» را خواهد خواند یا یکی از قطعات شناخته شدهتر را… اما لب گشود و قطعه «تصویری از خیال» را خواند مطلع آن این است: «عشق من برتر از اندیشه خود/ در خیال از تو بتی ساختهام» این قطعه شعری از تورج نگهبان است و آهنگش را پدر ساخته بود.
جالب اینکه خانم پروین با وجود سالخوردگی این قطعه را هم از نظر ملودی و ریتم و هم از نظر شعر بینقص و تا انتها خواند. طوری که من گفتم چطور آلزایمری است که چنین آهنگی که متعلق به سالها پیش است و کمتر تکرار شده، اینطور درست میخواند و خب این موضوع برای من خیلی جالب بود. »