قرار بود وقتی دوانشی سنگوی هشتساله بزرگ شد شرکت بزرگ چندین میلیارد دلاری تجارت الماس را اداره کند. اما دختر تاجر الماس ثروتمند حالا زندگی راهبانهای در پیش گرفته است: ساری سفید زمخت و درشتباف میپوشد و پابرهنه، در به در به درخواست صدقه و خیرات میرود.
به گزارش بیبی سی، دوانشی، دختر بزرگ دانش و آمی سنگوی، ترک دنیا کرد و راهبه شد. خانوادهی سنگوی از ۴.۵ میلیون پیروان جینیسم در هند هستند که از دیرینترین ادیان جهان است و بیش از ۲۵۰۰ سال پیش در هند بهوجود آمده است.
پژوهشگران دینی میگویند عده پیروان آئین جین، که به مادیات و دنیا پشتپا میزنند، در سالهای اخیر بهشدت روبهافزایش است هرچند در این میان مواردی به سنوسال دوانشی کمتر بهچشم میخورد.
در مراسم ژانویه امسال در شهر سورات، در ایالت گجرات هند، دوانشی در برابر راهب ارشد جین و با حضور دهها هزار نفر مراسم سوگند ترک دنیا، یا دیکشا، را بهجا آورد.
او که همراه مادروپدرش در این مراسم شرکت کرده بود لباس ابریشمی زربفت بر تن و تاج الماسنشان بر سر داشت.
پس از پایان مراسم در میان راهبان دیگر ایستاده بود، با ساری سفید درشتبافی که سر تراشیدهاش را هم میپوشاند. در تصاویر او را دیدیم که جارویی در دست دارد، او باید جلو پای خود را پیوسته جارو کند مبادا ناخواسته پایش را بر جنبندهای بگذارد و باعث مرگ آن شود.
دوانشی در صومعه یا محل عبادت و زندگی راهبان جین یا اوپاشرایا زندگی میکند.
کرتی شاه، تاجر الماس اهل شهر سورات، که دوست خانوادگی آنها و از سیاستمداران محلی طرفدار حزب بهاراتیا جاناتا، حزب مردم هند است، میگوید: «او دیگر نمیتواند در خانه بماند، مادر و پدرش دیگر مادر و پدر او نیستند او حالا راهب یا سدهوی است. زندگی راهبانه خیلی سخت است. حالا باید همهجا پیاده برود، حق ندارد از هیچ وسیله نقلیه استفاده کند.
روی ملافهای سفید، که بر زمین میاندازند، میخوابند و پس از غروب آفتاب نباید چیزی بخورند.
خانوادهی سنگوی به تنها گروه جینها تعلق دارند که کودکان راهب را میپذیرند، سه شاخه دیگر این دین فقط راهبان بزرگسال را میپذیرند.
والدین دوانشی «بهشدت معتقد» هستند و رسانههای هندی به نقل از دوستان و خانواده میگویند پدر و مادرش از زمانی که نوپا بود او را به باورهای معنوی و دینی ترغیب میکردند.
تایمز هند نوشته است: «دوانشی هرگز تلویزیون و فیلم تماشا نکرده و به رستوران و خرید نرفته است. از دوران کودکی دوانشی سه بار در روز عبادت میکرده و حتی از دوسالگی روزه میگرفته است.»
یک روز پیش از مراسم تارک دنیا شدن، خانوادهی او جشن باشکوهی برای مشایعت دخترشان در انتخاب این مسیر برگزار کردند.
هزاران نفر به تماشای نمایش پرشکوه رفته بودند. شترها، اسبها، ارابهها و گاوهای شاخبلند و طبلنوازان و مردان دستاربهسری که چترهای رنگین و تاجمانندی در دست گرفته بودند و در خیابانهای شهر همراه با رقصندگان و بازیگران برنامههای شاد و سرگرمکننده اجرا میکردند.
دوانشی و خانوادهاش بر کجاوهای نشسته بودند که بر پشت فیل حمل میشد و جمعیت گلبرگهای گل بر سر راه آنها میریختند.
مراسم جشن در شهر مومبای (بمبئی سابق) هند و آنتورپ بلژیک، محل تجارت و کسبوکار خانواده سنگوی هم برگزار شده است.
هرچند چنین عملی مورد حمایت باورمندان آئین جین است اما کنارهگیری دوانشی از دنیا و راهبه شدن او باعث بحث و گفتوگو، حتی در میان معتقدان این آئین، شده است، آنها میگویند چرا خانواده صبر نکرده است تا او بزرگ شود و خودش برای چنین کار مهمی تصمیم بگیرد.
شاه به مراسم دیکشا دعوت شده بود اما از شرکت در مراسم خودداری کرده چون نمیتوانسته تارک دنیا شدن یک کودک را بپذیرد. او معتقد است «هیچ دین و باوری نباید اجازه رهبانیت به کودکان بدهد و بگذارد کودکان تارک دنیا شوند.»
میپرسد: «او هنوز کودک است، چه تصوری از همه این ماجراها دارد؟ بچهها حتی نمیتوانند پیش از ۱۶ سالگی تصمیم بگیرند چه رشتهای انتخاب کنند، چطور میتوانیم اجازه دهیم در مورد موضوعی تصمیم بگیرند که بر کل زندگی آنها تأثیر میگذارد.»
وقتی کودکی از دنیا چشم میپوشد و اطرافیان و مردم جشن میگیرند از نگاه او مهمانی و شادی بزرگی است اما نیلیما مهتا، مشاور حمایت از کودکان در مومبای، میگوید «مشقتها و رنجها و محرومیتهایی که کودک تحمل خواهد کرد طاقتسوز است».
او میگوید: «زندگی ریاضتکشانه به عنوان راهب جین بسیار دشوار است.»
بسیاری از افراد دیگر جامعه هم ناراحتی و تأثر خود را از جدایی کودک در این سن از خانوادهاش ابراز کردهاند.
با انتشار این خبر، خانوادهی کودک در شبکههای اجتماعی مورد انتقاد قرار گرفته و به زیرپا گذاشتن حقوق کودک در مورد فرزندشان متهم شدند.
شاه میگوید دولت باید در این مورد وارد عمل شود و جلوی تارک دنیا شدن کودکان را بگیرد.
بعید است که چنین اقدامی صورت بگیرد. با دفتر پریانک کانونگو، مدیر انجمن ملی حفاظت از حقوق کودکان تماس گرفتم تا بپرسم آیا دولت در مورد ماجرای دوانشی اقدامی خواهد کرد.
دفتر او پاسخ داد که مایل نیست در این مورد اظهارنظر کند، چون «موضوع حساس» است
فعالان حقوق کودک معتقدند حقوق دوانشی در این ماجرا زیرپا گذاشته شده است.
خانم مهتا در پاسخ افرادی که میگویند کودک زندگی ریاضتکشانه را «با میل و ارادهی خودش انتخاب کرده است» میگوید «مطابق قانون رضایت کودک، قانونی تلقی نمیشود».
«بر اساس قانون، ۱۸سالگی سنی است که فرد میتواند تصمیم مستقل بگیرد. تا آن زمان بزرگترها به جای او تصمیم میگیرند، مانند مادر و پدر این دختر که باید در نظر بگیرند این کار تا چه حد به نفع فرزند آنها خواهد بود. اگر این تصمیم مانعی در راه تحصیل و یادگیری و شکوفایی کودک باشد، در این صورت حقوق کودک نقض شده است».
اما بیپین دوشی، که در دانشگاه بمبئی فلسفهی جین تدریس میکند، میگوید: «در دنیای معنویات نمیتوان از ضوابط قانونی سخن گفت. گروهی معتقدند کودک هنوز به سنی نرسیده است که بتواند چنین تصمیماتی بگیرد اما کودکانی با تواناییهای ذهنی و هوشی هستند که باوجود کمسنی بیشتر از بزرگسالان درمییابند. همچنین کودکانی هستند که گرایشها و زمینههای معنوی دارند. چه اشکالی دارد که بتوانند راهب شوند؟»
دوشی تأکید میکند که این مسیر هیچ صدمه و آسیبی به دوانشی نخواهد زد.
«شاید او از سرگرمیهای مرسوم دنیا محروم بماند اما آیا چنین سرگرمیهایی برای همه ضروری است؟ من قبول ندارم که او از عشق و توجه و یادگیری محروم میشود. او از راهنمای خود عشق و توجه دریافت میکند و بیپیرایگی وعدم تعلق و رهایی از وابستگیها را میآموزد. چنین آموزههایی بهتر نیست؟»
بیپین دوشی میگوید در مورد دوانشی باید بگویم هر زمان او فکر کند که تصمیم اشتباهی گرفته است، یا تحتتأثیر راهنمایش چنین راهی را برگزیده، میتواند به دنیا بازگردد.
نیلیما مهتا میپرسد پس چرا نگذاریم خودش وقتی بزرگ شد چنین تصمیمی بگیرد: «ذهن کودکان و نوجوانان تأثیرپذیر است و ممکن است پس از چند سال دریابند که خواهان چنین زندگی نبودهاند. موارد متعددی بوده است که زنان پس از بزرگسالی تصمیم و نظرشان تغییر کرده است.»
مهتا میگوید خودش چند سال پیش درگیر ماجرای راهب جوانی بوده است که از دیر و صومعه راهبان گریخته بود و بهشدت دچار آسیبهای ماندگار روحی شده بود.
دختر دیگری که در ۹سالگی ریاضتکشی و رهبانیت را برگزیده بود در سال ۲۰۰۹ وقتی ۲۱ساله شد فرار کرد. پیش از این تومارهایی امضا و دادخواستهایی در دادگاه مطرح شده بود اما نیلیما مهتا میگوید هرگونه دگرگونی و اصلاح اجتماعی به دلیل حساسیت موضوع چالشی دشوار خواهد بود.
مهتا میگوید: «موضوع فقط به آئین جین مربوط نمیشود، دختران هندو هم با خدایان ازدواج میکنند و دیوداسی (زنان خدمتگزار خدایان) میشوند (هرچند این رسم در سال ۱۹۴۷ برچیده شد) و پسربچهها به اکهارا (عبادتگاه و مرکز مذهبی) میپیوندند و در آئین بودایی هم کودکان را بهعنوان راهب به صومعهها میفرستند. کودکان در همه ادیان در معرض رنج و عذاب قرار دارند اما هرگونه مقابله و مبارزه با آن کفرگویی و توهین به مقدسات تلقی میشود. خانواده و جامعه باید به این آگاهی برسند که کودک ملک و دارایی آنها نیست.»