bato-adv
کد خبر: ۶۵۲۲۳۰

قرائت جدید از دینداری

قرائت جدید از دینداری
به خداوندی خدا به‌جای فرستادن هنرپیشه‌ها و سلبریتی‌ها نزد روانشناس، این موجودات را باید فرستاد پیش روان‌پزشک، روان‌شناس، متخصص اعصاب و روان و مشاور مسائل جنسی تا تکلیف‌شان مشخص شود. دست‌کم تا بیماری ویژه آن‌ها تشخیص داده شود، نسخه‌ای تجویز کنند که این موجودات در مصادر مهم مملکتی به‌ویژه فرهنگی تصمیم‌گیرنده نباشند. چه گیری کرده‌ایم ما از دست این پدیده‌های شگفت خلقت! برادر من! خواهر من! اگر شما ۲۴ ساعت به هیچ‌چیز دیگری جز سر و روی و موی خانم‌ها نمی‌اندیشی، باورکن همه مثل تو نیستند.
تاریخ انتشار: ۰۹:۲۱ - ۰۲ مرداد ۱۴۰۲

عبدالجواد موسوی، شاعر و روزنامه‌نگار در هم‌میهن نوشت: هفته پیش با خانواده رفتیم دریا. ساحل فرح‌آباد ساری. هوا طوفانی بود و مشتی آدم بی‌عقل به‌رغم آن‌همه هشداری که مدام از بلندگو‌ها پخش می‌شد و سوت‌های ممتد نجات‌غریق‌ها، اصرار داشتند که در دریا شنا کنند. دلم گرفت از آن‌همه لجاجت و اصرار به نابودکردن خودشان. اگر خانواده نداشتند دلم می‌خواست در دم غرق شوند و خودشان و خلقی را از زحمت تحمل وجود نامبارک‌شان برهانند.

چشم از دریا برداشتم و دقت‌کردم در بنر‌های بی‌شمار تبلیغاتی تا ببینم حضرات در جهت کارِ فرهنگی چقدر تلاش کرده‌اند برای رام‌کردن چنین موجوداتی. یکی، دو بنرِ باری‌به‌هرجهت دیدم که درنهایت بی‌سلیقگی، عاشقان شیرجه‌زدن در دریای خزر را نصیحت می‌کرد که چنین مکنید و چنان. اما چیزی که در عوض فراوان بود، توصیه‌هایی بود در حفظ حجاب خواهران. خوب که دقت کردم، دیدم اصلاً ۹۹ درصد و خورده‌ای از پارچه‌ها و بنر‌ها در همین راستاست! از حدیث، آیه، روایت و شعر گرفته تا هشدار‌های انتظامی. همه‌وهمه هم مبنی بر اینکه خواهرم حجابت را رعایت کن و حفظ شئونات بفرما. با خودم گفتم اگر کسی ایرانی نباشد و به اینجا بیاید و از قضا عربی یا فارسی بداند و چشمش به این‌ها بیفتد، پیش خودش چه فکری می‌کند؟ با خودش نمی‌گوید این چه دین و آئینی است که فقط‌وفقط به فکر حجاب بانوان است؟ یعنی ۱۲۴ هزار پیغمبر آمده‌اند تا به انسان بگویند- آن هم نه به همه انسان‌ها بلکه به نیمی از انسان‌ها- حجابت را رعایت کن؟ همین؟ جدی می‌پرسم: فقط همین؟

به خداوندی خدا به‌جای فرستادن هنرپیشه‌ها و سلبریتی‌ها نزد روانشناس، این موجودات را باید فرستاد پیش روان‌پزشک، روان‌شناس، متخصص اعصاب و روان و مشاور مسائل جنسی تا تکلیف‌شان مشخص شود. دست‌کم تا بیماری ویژه آن‌ها تشخیص داده شود، نسخه‌ای تجویز کنند که این موجودات در مصادر مهم مملکتی به‌ویژه فرهنگی تصمیم‌گیرنده نباشند. چه گیری کرده‌ایم ما از دست این پدیده‌های شگفت خلقت! برادر من! خواهر من! اگر شما ۲۴ ساعت به هیچ‌چیز دیگری جز سر و روی و موی خانم‌ها نمی‌اندیشی، باورکن همه مثل تو نیستند. تو خانه‌ات ابری است و فکر می‌کنی یکسره روی زمین ابری است. نه به خدا. نه به پیر. نه به پیغمبر. حتی اگر همه اطرافیان شما این‌شکلی باشند دلیل نمی‌شود که خدا و پیغمبر هم مثل شما و اطرافیان‌تان باشند. این چه تصویری است که از دین و آئین به خورد خلق‌الله می‌دهید؟

همه آن‌ها که ادبیات دینی قبل از انقلاب را به خاطر دارند، خوب می‌دانند که به‌دلیل مبارزه با رژیم وقت، آن بخش‌های انقلابی و عدالت‌خواهانه و ظلم‌ستیزانه دین پُررنگ شد. ابوذر به‌عنوان یک مسلمان انقلابی الگوی بسیاری از جوانان انقلابی و دانشگاهی معرفی شد و العدل اساس‌الملک بنای دیانت قرار گرفت. در سال‌های اول انقلاب هم «الملک یبقی مع الفکر و لا یبقی مع‌الظلم» مدام ازسوی رسانه‌ها و منبری‌ها تکرار می‌شد. البته سال‌ها بعد خیلی از منتقدان این گزینش‌های ابزاری را خلاف آموزه‌های دینی معرفی کردند و گفتند، استفاده ابزاری از دین صرفاً جهت پیشبرد مقاصد سیاسی و انقلابی درنهایت نتیجه خوبی نخواهد داشت. منتهی الان ازآن‌همه حدیث، آیه و توصیه‌های اخلاقی رسیده‌ایم به حجاب زنان. همین و لاغیر. تقلیل‌دادن دین و آئین آن‌هم دین و آئینی که دعوی نجات بشریت را دارد به روسری زنان، تنها از نوابغی، چون ما بر می‌آید. یعنی همان‌چیزی که مرحوم شریعتی می‌گفت: مذهب علیه مذهب.

آن قرائت از مذهب در قبل از انقلاب حداقل حسن‌اش این بود که بسیاری از جوانان را که سر پُرشوری داشتند و در پی آزادی و عدالت بودند، به سمت خویش جذب می‌کرد. تعداد آن جوانان هم، کم نبود. نه‌تن‌ها در ایران که در همه‌جای دنیا عدالت و آزادی برای مردم به‌ویژه جوانان شعار‌هایی جذاب و دلربا بودند. مبلغان اسلام انقلابی معتقد بودند که چه‌بهتر مردم به‌ویژه جوانان آن شعار‌ها را در دینی که ما به آن‌ها معرفی کنیم، پیدا کنند. اما آیا امروزه اوضاع بر همان منوال است؟ یعنی مردم همه مسئله‌شان خلاصه‌شده در حجاب خانم‌ها و ما به آن‌ها می‌گوییم بفرمایید این هم دستورالعملی که مشکل شما را حل می‌کند؟

اگر کسی از این حرف‌ها استنباط کند که فلانی طرفدار ولنگاری و این‌حرف‌هاست، مشکل خود اوست. هرکس نیمچه‌عقلی داشته باشد، می‌فهمد منظور و مقصود صاحب این قلم چیست. آن‌کس هم که نمی‌فهمد یا با خودش قرار گذاشته نفهمد، بهتر است به سخن خواجه مراجعه کند که فرمود: مدعی گر نکند فهم سخن، گو سر و خشت.

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین