روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه نوشت: حذف کشورهای آفریقایی از ۵۵ سفر خارجی رئیسجمهور سابق موجب کاهش تجارت با قارهای شد که ظرفیتهای اقتصادی و تجاری بزرگی دارد.
نگاه از بالا به پایین، نداشتن ایده بلندمدت و راهبردی نسبت به منطقه آفریقا و نهایتا یک جانبهگرایی، باعث شد به فرصتهای طلایی موجود در قاره سبز بیاعتنایی شده و منافع ملی هم از دست برود. رئیسجمهور کشورمان پس از یازده سال به سفر آفریقایی رفت. سفر رئیسی، از این جهت مهم است که سالها هیچ اعتنایی از سوی دولتمردان سابق به این بخش از کره زمین نشده و اولویتها در بخش دیگری انباشت شده بود. دولت سابق در فرصت هشت سالهای که داشت، تمام ابعاد سیاست داخلی و خارجی را حول برجام و مذاکره با غرب تعریف کرده و امور کشور را ذیل این ایده جلو میبرد. ایدهای که آب خوردن را نیز به توافق با آمریکا معطوف میکرد، مشخصا قبل از گرفتن اذن طرف غربی، به هیچ عنوان سمت سرمایهگذاری در دیگر بخشهای جهان نرفته و گامهای خود را از خیابانهای ژنو و نیویورک فراتر نمینهاد.
عدم توازن سفرهای خارجی حسن روحانی، مصداق کاملی از این بیاعتنایی نسبت به کشورهای غیر غربی بوده است. اتفاقی که در مورد کشورهای آفریقایی شرایط به مراتب بدتری داشته و بیشک از نوع نگاه استعمارزده دولت سابق نشئت گرفته است. رئیس دولت سابق، از ۵۵ سفر خارجی خود، هیچگاه ایران را به مقصد یکی از کشورهای آفریقایی ترک نکرده و عمده تمرکز خود را روی اروپا و آمریکا نهاده بود.
همین امر و عدم توجه به کشورهای آفریقایی سبب شد تا مبادلات تجاری ایران با آفریقا کاهش یابد. مبادلاتی که حتی پس از قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران نیز ادامه داشت، در دولت سابق و با وجود برجامی که به ارمغان آورده و به آن میبالیدند، روند نزولی پیدا کرده و جز ناکامی نتیجه دیگری برای اینها نداشت. مثلا حجم صادرات ایران به قاره آفریقا از «۸۶۰ میلیون دلار» در سال ۱۳۹۲، به «۵۷۳ میلیون دلار» در سال ۱۴۰۰ رسیده و میزان واردات کالا از قاره سبز نیز از «۱۲۷ میلیون دلار» به «۳۷ میلیون دلار» تنزل یافت.
همچنین در امتداد این بلاتکلیفی و بیاعتناییها نسبت به آفریقا، رایزنان بازرگانی کشور ما در منطقه مذکور نیز به ایران بازگشتند! علاوهبر این کاهش تعداد سفارتخانههای فعال ایران و رسیدن آن به عدد ۱۵، تعطیلی ستاد آفریقا در وزارت خارجه و توقف حضور هیئت ایرانی در اتحادیه آفریقا بعد از ۱۴ سال، از موارد دیگری است که عمق این بلاتکلیفی و بیاعتنایی نسبت به آفریقا را نشان داده و بیبرنامگی دولت سابق در این منطقه را عیان میکند.
در مورد اتحادیه آفریقا که با بیاعتنایی دولت مواجه شده بود باید گفت که در سال ۱۳۸۴ این اتحادیه، ایران را به عنوان عضو ناظر خودش معرفی کرده و نمایندگان ایران را به نشست سران دعوت میکرد. همچنین ایران در اسناد اتحادیه آفریقا به عنوان یکی از شرکای راهبردی این مجموعه معرفی شده بود. اما در سالهای گذشته، با بیمهری دولت سابق مواجه شده و از این شراکت راهبردی جز یک اسم، چیزی باقی نماند.
این رویکرد، اما فقط در این سطح باقی نمانده و دولت سابق آفریقا را به عنوان ابزار تمسخر و حمله به مخالفان نیز مورد استفاده قرار میدادند. این اتفاق آنجایی رخ داد که حسن روحانی برای دستاوردسازی از اندوخته تقریبا هیچ عباس آخوندی مبنی بر خرید هواپیمای نوی اروپایی، انتقاد دلسوزان را بر نتافته و با استهزا گفت: هواپیمای دست دوم از آفریقا میخریدند، خوشحال بودند؛ آقای آخوندی هواپیمای نو خرید، عصبانی شدند. چطور میشود؟ اینکه هواپیما را با التماس و منت از یک کشور جهان سوم بخریم که منتی ندارد. اساسا همین نگاه متضاد با گفتمان انقلاب اسلامی و بندبازی روی تعامل با آمریکا و اروپا نهایتا منجر به این شد تا فرصتهای طلایی موجود در این منطقه از دست رفته و رقبا از تعلل بهوجود آمده نهایت استفاده را ببرند.