برکناری مدیر شبکه مستند با نفوذ جلیلی و مجری جریان عدالتخواه با نفوذ منتقدان جلیلی، حکایت از جدی شدن تنش قدرت در جام جم دارد
اعتماد نوشت: برادران مشهدی در تهران خبرساز شدهاند. وحید در صداوسیما میتازد و مدعی است که نفوذ و فشار از بیرون مخالفت مدیریت اوست. اخباری از چهرههای عدالتخواه منتشر میشود که مجری شبکه افق با فشار «از بیرون سازمان» برکنار شده است. در مقابل اصولگرایان علیه وحید و حلقه مدیریتی تازه نفسش در صداوسیما گارد گرفتهاند و او را متهم به انحصار مدیریتی میکنند.
وحید، اما کماکان از مدیریتش دفاع میکند و بر منتقدان میتازد. برادر دیگر هنوز در دالان سکوت است. در ظاهر در صلح با اصولگرایان و در باطن دلخور از اینکه او را که اصلح پایداریهاست در برهههای انتخاباتی محکوم به عدم امکان رایآوری میکنند. سعید کم سخن میگوید و سخنانش را محدود به حوزه سیاست خارجی نگه میدارد. در هر دولتی میخواهد «رییس دولت سایه» بماند. جلبتوجهها به وحید در صداوسیما، اما او را هم زیر ذرهبین برده است.
روزگار جلیلیون در صداوسیما و اصولگرایان با چند سوال موافق است. برادران مشهدی چه میخواهند؟ در صداوسیما چه خبر است که وحید جلیلی و جریان سیاسی منتسب به او سیبل نقد قرار گرفتهاند؟ آینده جلیلیون از دریچه تیر ماه ۱۴۰۲ چیست. این پرونده به دنبال ارایه پاسخی برای این سوالات است؛ برای بررسی شورش این روزهای جلیلیون علیه اصولگرایان، حمایت اقلیت پایداری از آنها و آینده برادران مشهدی در مختصات اصولگرایی و سیاست داخلی.
در ساختمان شیشهای خیاط در حال افتادن در کوزه است. به نظر میرسد بعد از تغییرات دو سال گذشته در صداوسیما با نفوذ وحید جلیلی، حالا زین و پشت اصولگرایان در جام جم، در حال جابهجایی است و موضعگیریها درباره صداوسیمای جلیلی رنگ انتقادات تند و جدی گرفته است. وحید جلیلی و جریان عدالتخواه منتسب به او که در دو سال گذشته در رسانه ملی تاختند، حالا زیر شدیدترین انتقادات اصولگرایان رفتهاند و حتی تغییراتی در حضور چهرههای این جریان، در صداوسیما رخ داده است.
بعد از تغییرات گسترده دو سال گذشته در مدیران و سیاستهای صداوسیما، در روزهای اخیر مدیر شبکه مستند هم با نفوذ وحید جلیلی تغییر کرد. در مقابل، اما جریان نزدیک به وحید جلیلی میگوید که مجری منتسب به این جریان با «نفوذ و فشار از بیرون» مجبور به کنارهگیری شده است. دیالوگهایی که میتوان آن را نشان از تشدید جنگ قدرت در جامجم دانست.
طی دو سال گذشته به خوبی برای همه روشن شده است حکمی که با امضای برمهانی باشد با تصمیم جلیلی بوده است، درست مثل خبر برکناری محسن یزدی از مدیریت شبکه مستند که باروت آتش انتقاد اصولگرایان علیه جلیلی شد.
روزنامه جوان در یادداشتی از «انحصار در رسانه ملی» انتقاد کرد و خواستار استفاده از همه ظرفیتهای جبهه اصولگرایی در صدا و سیما شد.
آنچه جوان، «انحصار در رسانه ملی» خوانده است به ترکیب تیم مدیریتی صداوسیما ذیل تصمیمات جلیلی اشاره دارد؛ ترکیب افرادی جوان که از حوزه هنری، سازمان تبلیغات، جشنواره فیلم عمار و حسینیه هنر به جامجم آمدند تا حلقه عدالتخواهان صداوسیما را تشکیل دهند.
یک روز پس از انتقاد روزنامه جوان، خبرگزاری تسنیم نیز طی گزارشی به تصمیمهای وحید جلیلی در صدا و سیما تاخت و آن را مایه نگرانی «حزباللهیها» خواند و نوشت: «البته از آقای جلیلی چندان بعید نیست که بلافاصله در مواجهه با انتقادات بگوید این حرفها همان حرفهای ضدانقلاب است که میخواهد کلیت صداوسیمایی را که متعلق به نظام است، نقد یا نفی کند؛ اشکالی ندارد.»
خبرگزاری فارس هم از ضعف تلویزیون انتقاد کرد و سریالهای امنیتی تلویزیون را «خالهبازیهایی سرد و بیجاذبه» خواند و روزنامه فرهیختگان، دیگر رسانه وابسته به اصولگرایان «برکناری محسن یزدی» را یک تراژدی.
جلیلی، یک روز قبل از رسانهای شدن خبر برکناری مدیر شبکه مستند، با نشریه سوره گفتوگویی انجام داده و در آن اشاره کرد که نمیخواهد برای یک گروه خاص و یک جریان خاص فعالیت کند و برنامه بسازد.
او در خلال این گفتگو در توجیه تصمیمات دوساله خود و پیمان جبلی برای تغییرات گسترده در میان مدیران صدا و سیما گفت: «میگویند یک مشت آدمهای بیتجربه هستند! طرف از موشکی سپاه اینجا آمده معاون شده و هیچ اتفاق خاصی نیفتاده است، ولی آقای پیمان جبلی که سی سال در سازمان بوده بیتجربه میشود و سازمان را نمیشناسد.»
جلیلی در این گفتگو همچنین به داستان اختلاف گذشته خود با مدیران وقت صدا و سیما نیز اشاره کرد و یادآوری کرده که ممنوعالتصویر شده بوده و گفت برای زدن او بسیج شدند از «ضد ولایت فقیه تا خوارج و ابنملجم» به او بستند.
در مقابل نقد اصولگرایان به مدیریت انحصاری وحید جلیلی در صداوسیما، یاران او نیز میگویند تحت فشار هستند. کنار رفتن یکی از مجریان برنامه جهانآرا از جانب برخی چهرههای عدالتخواه، فشار بر جلیلی و این جریان در صداوسیما تعبیر شده است.
امین سلیمی، از مجریان شبکه افق که برخی از قسمتهای برنامه جهان آرا را نیز اجرا میکرد، اعلام کرده که ناگزیر از کنارهگیری از این برنامه و شبکه شده است.
ماجرای چهره عدالتخواه شبکه افق، به نقد این مجری به تصمیم مجلس در ارتباط با استیضاح وزیر کشور در ارتباط با بخشنامه انتخاباتی دولت رییسی باز میگردد. سلیمی در برنامه جهانآرا گفته بود: «در موضوعی احساس تکلیف میکنید که وزیر استیضاح کنید؟ یعنی سر مسائل به حق دیگر، ورود به نظارت و سوال و استیضاح نمیکنید، اما میگویید اینجا وزیر کشور - به مجلس- گفت بالای چشم ما ابرو است، ورود کنیم و استیضاح کنیم وزیر را! این بازی با اختیارات مجلس است. من این رفتار را متوجه نشدم. مجلس ما چطور به مسائل نگاه میکند؟»
مرتضیکیا از دیگر چهرههای عدالتخواه در یک پست اینستاگرامی در این باره نوشته است: به وحید جلیلی میتوان انتقادات زیادی وارد کرد، اما فعلا مساله اصلی عملکرد مدعیان عدالتخواهی در صداوسیما نیست بلکه سوال مهم این است که چه سازوکارو باندهای خشنی در حاکمیت رخنه کردهاند که حتی در زمانهای که علیالظاهر وحید جلیلی عدالتخواه بر صدا و سیما تسلط دارد، تاب و توان دفاع از یک مجری یا حتی یک اجرای مطالبهگرانه و عدالتخواهانه را هم ندارد.
وحید اشتری، فعال جریان عدالتخواه در حسابهای کاربری خود در شبکههای اجتماعی نوشت: «امین سلیمی به خاطر نقد ماجرای استیضاح وزیر کشور با همکاری مجلس موسوم به انقلابی و صداوسیمای موسوم به تحولخواه، مجبور به کنارهگیری رسمی از تلویزیون شد. واژگان انقلابی و تحولخواه عجب روزگار مبتذلی را تجربه میکنند.»
او در ادامه با تشریح سابقه و تاریخچه تشکیل شبکه افق تاکید کرده که «این شبکه از ابتدا با هدف انقلابیگری» راه افتاد تا محتوای رقابتی به بیبیسی و منوتو داشته باشد. اشتری با تشریح این تاریخچه نوشته است: «الان افق با شبکه قرآن در قعر جدول نظرسنجی تلویزیون هستند. چنان شبکه انقلابی درست کردند که جا برای امثال سلیمی هم تنگ شده است. انقلابیگری را به خبر خوبپراکنی و اسپری کردن امید ترجمه کردند و هرکس ماله دستش بزرگتر باشد، انقلابیتر است. همین چند دقیقهای که در کمبینندهترین شبکه تلویزیون یک مجری به سربازی اجباری و کارگران عسلویه و غارت هفتتپه اختصاص میداد را هم تحمل نکردند و خلاص.»
همزمانی این رخدادها با حمله تند تیم قالیباف به وحید جلیلی نیز قابل توجه است. صفحه اینستاگرامی و کانال تلگرامی «نواصولگرا» که به عنوان «شبکه هواداران محمدباقر قالیباف» در فضای مجازی فعالیت میکند و مطالب آن عموما مورد بازنشر تیم قالیباف در مجلس، در فضای مجازی است، در دو مطلب با عنوان «وحید جلیلی، آرمانی که واقعیت نداشت» به تندی و سختی بر قائممقام امور فرهنگی صداوسیما تاخت و او را چهرهای با «تزهای بلندپروازانه پوچ» خواند که «تنگنظری سیاسی و عقدهگشایی به جای دعوت به تفکر و گفتوگوی متقابل خروجی مدیریت او است» و تاکید کرد که «جلیلی و جمع پرمدعای عدالتخواه از عالم و آدم طلبکار هستند و در قبال عملکرد خود پاسخگو نیستند.»
«شبکه هواداران محمدباقر قالیباف» در این باره نوشته است: «وحید جلیلی که برای حدود دو دهه انواع تزهای فرهنگی را با سخنان شاذ و عجیب ارایه میکرد و به دستگاههای فرهنگی حمله مینمود، حالا بر مسند مهمترین دستگاه فرهنگی کشور نشسته است. او کسی است که مسوولان سابق صداوسیما را گروه خشن نامیده و حتی به بیت رهبری هم حمله کرده بود. اما امروز و بعد از دو سال، پوچی آن همه تز بلندپروازانه نمایان شده است. ایده صداوسیما صرفا برای حزباللهیها آنقدر شور شده که بخشی از جامعه مذهبی هم از صداوسیما زده شدهاند. سقوط میزان اثرگذاری و نفوذ این سازمان در بین مردم به حدی است که مسخرهآمیزترین دروغهای ضدانقلاب هم در اذهان عمومی مینشیند و امکان تبیین پیدا نمیکند. گرچه منصفانه این است که نقش عوامل دیگر در این زمینه نیز پذیرفته شود، اما قطعا نگرش سیاسی مبتنی بر تفکر پایداری اصلیترین علت زدگی مردم از اصلیترین رسانه جمهوری اسلامی است.»
اگرچه در ابتدای این مطالب قید شده است که محتوای تولیدشده به مناسبت دومین سالگرد انتصاب پیمان جبلی در صداوسیما است، اما هر دو مطلب به صورت کامل علیه وحید جلیلی نگارش شده است. کما اینکه در مطلب دوم نیز قید شده: «شکل بزرگ وحید جلیلی و تیم او ناتوانی در همکاری با دیگران برای همافزایی است. او حتی با نزدیکترین طیفهای فکری در درون دایره انقلاب اسلامی هم نمیتواند دور یک میز بنشیند. البته این ویژگی او سابقا نیز وجود داشت و در مسوولیت سابق هم نمیتوانست پذیرای افکار دیگر باشد.»
بخش دیگر اتهامی است که از جانب تیم قالیباف خطاب به جلیلی طرح شده است: «ویژگی جالب دیگر سکوت در مقابل فساد و رانت در زیرمجموعه خود است. این طیف مثلا عدالتخواه که برای فساد همگان پرونده دروغین میسازند در مقابل رانت درخواستی معاونت سازمان صداوسیما برای دریافت خودرو، سکوت کردند و حتی آن فرد را عزل هم نکردند.»
«نواصولگرا» همچنین علت این شکافها را روحیه جلیلی در عدم تمایل برای همکاری و همراهی با گروههای دیگر اصولگرا عنوان کرده و نوشته است: «این فجایع رخ داده در مدیریت دوستان عدالتخواه نشاندهنده آن است که چگونه ایدههای این دوستان در عرصه واقعیت رنگ میبازد. آینده متصور برای این روند، کاهش بیشتر مخاطبین صداوسیما و فاصله بیشتر با رسانه رسمی جمهوری اسلامی است. حتی دایره ریزش به برخی گروههای حامی جمهوری اسلامی هم خواهد رسید. امید است که این روند در همین نقطه اصلاح شود گرچه اساس نگاه آقای جلیلی امکان همکاری را از بین میبرد.»
در این مطلب رسانه نواصولگرا درباره وحید جلیلی همچنین نوشته شده است: «عدم پاسخگویی یکی دیگر از ویژگیهای وحید جلیلی و تیمش است. او در دو سال گذشته هیچ مصاحبه، نشست خبری یا حتی حضور در بین دانشجویان غیرخودی نداشته است. این هم از ویژگیهای قدیمی اوست که در دوران معاونت فرهنگی شهرداری مشهد وجود داشت.»
البته با مرور تعداد نشستهای خبری محمدباقر قالیباف طی دوران ریاست بر بهارستان یازدهم و محاسبه مصاحبههای وی، به نظر میرسد که این مسائل وجه اشتراک بین وحید جلیلی و محمدباقر قالیباف محسوب میشود، البته به جز حضور قالیباف در برنامههای صداوسیما و گفتوگوی ویژه خبری که از اساس برای همه مسوولان بیشتر رپرتاژ است تا پاسخگویی. دریغ از یک نشست خبری طی سه سال و اندی مدیریت محمدباقر قالیباف در خانه ملت!
حلقه عدالتخواه صداوسیما با لیدری وحید جلیلی به دنبال آن است تا تعریفی از آرمان و هدف در این رسانه ارایه و عملی کند. جلیلی که سبقهای طولانی در نقد سیاستهای صداوسیما در ادوار گذشته دارد میگوید که در ادوار قبل «حذف وجهه حزباللهی» سیاستی دایمی بوده است. او آمد تا «کاراکتر حزباللهی» را در صداوسیما به نمایش بگذارد همچنان که در گذشته گفته بود: «سازمان صدا و سیما را در خدمت اقلیت محدود درآوردهاید. در طول این ۲۰ سال گذشته آیا یک کاراکتر حزباللهی در سریالها نشان دادهاید؟»
او در سال ۱۳۹۷ در بحثی در ارتباط با برنامه دورهمی به صراحت «صدا وسیما» را فاسد خواند و تاکید کرد که «صدا و سیما به اسم برنامهسازی به اشغال طبقه بیهویت مرفه درآمده و اقلیتی برای صداوسیما تعیین تکلیف میکند.» جمع یاران جلیلی با همین دیدگاهها در صداوسیما تشکیل شدند و تمام شبکهها با انتقال تیم جشنواره عمار جلیلی به سازمان سعی کردند تا رسانه ملی انقلابی-به روایت خود جلیلی- را بسازند. از نگاه جلیلی این سازمان «رسما از تعریف خود جدا شده است و ضد آرمان است و در حوزههای وسیع بیعملی میکند.» منتقدان جلیلی و مدیریت او میگویند خروجی میلیاردها تومان بودجهای که جلیلی برای جشنواره عمار گرفته بود در جامعه چه بوده که حالا صداوسیما را با همان تیم مدیریت میکند؟
به نظر میرسد وحید جلیلی و نیروهای نزدیک به او به دنبال تبدیل صداوسیما از یک بنگاه خبری به یک بنگاه ایدئولوژیسازی هستند.
این همان چیزی است که جلیلی صریحا در مصاحبه اخیر خود با مجله سوره بر آن تاکید کرده و گفته است: «سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی قبل از اینکه صداوسیمای جمهوری اسلامی بشود باید سازمان شود. باید از تناقض و تزاحم تشتت بین بخشهای مختلف در بیاید و همافزایی راهبردی و تشکیلاتی پیدا کند. این بیش از هر چیز به وحدت «کلمه» نیاز دارد و وظیفه قائممقام فرهنگی عمدتا همین است.»
براساس همین دیدگاه است که او اصل رقابت خبری را نیز منتفی میداند و از نگاه او مساله اصلی نباید رقابت خبری باشد: «ماهواره و VOD پنج هزار شبکه دارد! فاکسنیوز ۵۰ شبکه دارد. نتفلیکس ۳۰ - ۴۰ شبکه است، جم ۳۰ شبکه است! شما چه سرگرمیای میخواهید ایجاد کنید تا با این شبکهها رقابت کنید؟ چگونه قابل رقابت است؟ وقتی جم سرگرم میکند آیا مخاطب سراغ نتفلیکس نمیرود یا بالعکس؟ اتفاقا برای رقابت باید مزیت نسبی برای خود ایجاد کنید. مزیت نسبی شما این است که بتوانید حرف خود را بیان کنید. اینکه روی ایران، روی اسلام، روی هویت و فرهنگ ایرانی، روی انقلاب اسلامی تاکید کنید، توان رقابت شما را افزایش میدهد. بعضی نعل وارونه زدند و گفتند کم میکند. اگر به مخاطب وفادار هستید باید برای او ارزش افزودهای داشته باشید که آن دیگری ندارد. سالها گفتند خنثی باشید تا جذب کنید. این هم نتیجه کار! هم عقبنشینی از آرمان هم از دست دادن مخاطب.»
منتقدان این رویه، اما به آمارها نگاه میکنند و بنگاه او را بیدستاورد و پرهزینه میخوانند. حتی در بولتنهای افشاشده خبرگزاری فارس آمده بود که برخی چهرهها و گروههای جریان اصولگرا نسبت به بودجههای میلیاردی که او برای امور فرهنگی دریافت کرده بود انتقاد داشتند.
با این وجود سکان کماکان در دست جلیلی است و قدرت و نفوذ تغییرات در این سازمان را دارد. اگرچه برکناری یک مجری نمیتواند واکنش تدافعی قابل قیاسی با تغییراتی باشد که او طی دو سال گذشته انجام داده، اما شاید بتوان آن را آغازی بر تغییر این موازنه یکطرفه قلمداد کرد. تردیدی در قدرت و تسلط جلیلی در صداوسیما و بر جبلی نیست، اما گویا مجلس یازدهم و نیروهای سیاسی حامی آنها نیز آنقدر در سازمان صداوسیما و حلقههای تاثیرگذار بر آن نفوذ دارند که بتوانند مجری شاخص عدالتخواهان را از شبکه افق کنار بزنند. این میتواند نشانی از جدی شدن نزاع قدرت در جام جم بین جریان جلیلی و مخالفانش باشد. نزاعی که هم خالصسازی متداوم جلیلی را تاب نیاورده و هم دلنگران نقش و سهم صداوسیما در انتخابات مجلس دوازدهم است.
انحصار مدیریتی، اما تنها یک محور نقدهای اصولگرایان به جلیلی است. مساله دیگر آمارهایی است که جایی برای دفاع باقی نمیگذارد. نظرسنجی سال گذشته ایسپا از «نزول مرجعیت خبری صداوسیما نزد مردم» خبر داده است. براساس این نظرسنجی، در ۱۸ سال گذشته مخاطبان صداوسیما ۴۵ درصد افت داشتهاند.
سازمانی با ۴۵ هزار کارمند دو سال است در ید اختیار «اصلحان پایداری» است، اما به جای تغییر در آمارها دو خبرگزاری تسنیم و فارس در مقابل قد علم کردهاند و به روایت آنها «حزباللهیها» نیز به صف منتقدانشان اضافه شدهاند. وحید جلیلی، اما بیاعتنا به این آمارها از عملکرد خود دفاع میکند و با اشاره به آمار ۲۴ درصدی بیننده سریال در زمان ورود او به سازمان، میگوید که «نتفلیکس تحویل نگرفته است.» او در مقابل نقدها به عملکردش در صداوسیما باز هم پای مدیریت سابق را به میان میکشد و میگوید: «طوری حرف میزنند که یک جریان رسانهای متنوع، رنگارنگ، پررونق و پرمخاطب داشتیم و یکباره افول کرد!»
جلیلی بارها در گفتگوها و سخنرانیهایش به دنبال سهم «۳۰ درصد جمعیت روستایی» و «۷۰درصد جمعیت ایران که در شهرهای بزرگ زندگی نمیکنند» در رسانه ملی بوده؛ جمعیتی که احتمالا براساس محاسبات دو برادر قرار است روزی سبد رای سعید جلیلی در انتخابات باشند.