bato-adv

عروسی که سکوی پرتاب بهروز افخمی شد

عروسی که سکوی پرتاب بهروز افخمی شد
عروس از منظر سینمایی نشانه‌ای است از تسلط یک فیلمساز خوش‌ذوق به ابزارش. افخمی در این فیلم نشان می‌دهد سینما را می‌شناسد. ریتم متناسب فیلم، قاب‌بندی‌های زیبا، بهره‌گیری از قابلیت‌های کادر اسکوپ و رسیدن به فیلمی پرکشش و جذاب و مهم‌تر از همه بیان مضمونی جدید و روایت‌نشده با درنظرگرفتن شرایط نمایشی، عملا بهروز افخمی را وارد صف اول فیلمسازان بعد از انقلاب کرد.
تاریخ انتشار: ۱۳:۵۴ - ۱۹ تير ۱۴۰۲

عروس را عده‌ای مهم‌ترین فیلم جریان اصلی سینمای ایران در دوره دوم فیلمسازی بعد از انقلاب می‌دانند؛ فیلمی که عملا مرحله جدیدی در سینمای ایران آغاز کرد و باعث شد نوع نگاه و توجه به سینما و ویژگی‌ها و کارکردهایش تفاوت کند.

به گزارش همشهری آنلاین، عروس نخستین فیلم بلند بهروز افخمی در مقام کارگردان بود. افخمی از طیف جوانانی مذهبی محسوب می‌شد که بعد از انقلاب وارد جریان مدیریتی کشور شده بودند. او ابتدا جذب تلویزیون شد و خیلی زود به مدیریت گروه فیلم و سریال شبکه یک رسید.

در دوران مدیریت او جریان تولید سریال معروف کوچک جنگلی با حاشیه‌های فراوانی به سرانجام رسید. این سریال را ابتدا قرار بود ناصر تقوایی بسازد که با وجود آغاز فیلمبرداری پس از تحقیقات مفصل و نگارش فیلمنامه و پیش‌تولید طولانی، با افخمی دچار اختلاف شد و از کار کنار رفت و خود افخمی کارگردانی را به عهده گرفت؛ موضوعی که تا سال‌ها محل اختلاف بین تقوایی و افخمی بود. اما کارگردانی افخمی قابل توجه از کار درآمد و باعث جلب توجهات به او شد.

افخمی جدا از ساخت سریال کوچک جنگلی، در سینما هم تا قبل از عروس فعال بود. او دوست قدیمی‌اش سیف‌الله داد را در ساخت اولین فیلم بلندش در سال ۱۳۶۴به نام زیر باران در مقام مدیر فیلمبرداری یاری داد؛ فیلمی ۱۶میلی‌متری که محصول شبکه اول سیمای جمهوری اسلامی بود.

افخمی سپس فیلمنامه دست‌نوشته‌ها را برای دوست دیگرش مهرزاد مینویی در فضایی پلیسی ـ امنیتی درباره جریان ترور گروهک‌ها و مقابله نیرو‌های کمیته با آن‌ها نوشت؛ فیلمی که بنیاد سینمایی فارابی تهیه‌کننده‌اش بود، اما در میانه تولید با مشکلاتی مواجه شد و اختلافاتی بر سر هزینه‌هایش پیش آمد که افخمی نقش مهمی در رفع آن‌ها در قالب انجام رایزنی و مذاکره با مدیران فارابی داشت.

افخمی دو فیلم آب را گل نکنیم (شهریار بحرانی) و ۵۳ نفر (یوسف سیدمهدوی) را هم تدوین کرد و در ساخت آن‌ها به عنوان مشاوری ناظر و تأثیرگذار حضور داشت.

تولید فیلم عروس در دفتر مهاب فیلم انجام شد. سیدضیاء هاشمی، بهروز افخمی، شهریار بحرانی و محمدرضا هنرمند مؤسسان این دفتر بودند. جز افخمی، بقیه قبل از این در حوزه هنری فعال بودند. این دفتر ابتدا در زمینه پخش فیلم ـ با توجه به سوابق سیدضیاء هاشمی که مسئول پخش حوزه هنری بود ـ فعالیت می‌کرد و در ادامه معطوف ساخت فیلم شد.

اولین محصول مهاب‌فیلم دزد عروسک‌ها به کارگردانی محمدرضا هنرمند بود که در دوران رونق فیلم‌های کودکان ساخته شد و عنوان پرفروش‌ترین فیلم سال ۶۹ را کسب کرد. با این موفقیت مهاب‌فیلم ضمن به‌دست‌آوردن جایگاه خاصی نزد سینماگران، جدی‌تر از گذشته پیگیر فعالیت‌هایش شد؛ فعالیت‌هایی که قرار بود متفاوت با جریان روز و جلوتر از اقدامات مشابه باشد. در این راه طرح ساخت عروس مطرح شد.

ساخت عروس بر اساس فیلمنامه‌ای از علیرضا داوودنژاد جدی شد. داوودنژاد این فیلمنامه را چند سال قبل از ساخت نوشته بود. دفتر مهاب‌فیلم فیلمنامه را از داوودنژاد خرید و برای تولید مناسب دانست؛ طرحی که در اندازه دوران خود «جسورانه» محسوب می‌شد و تصور تولیدش در آن زمان نمی‌رفت. افخمی بعدا تغییراتی در فیلمنامه داد و پیش‌تولید را آغاز کرد.

طرح اولیه عروس درباره پسر جوانی بود که برای به‌دست‌آوردن دختر مورد علاقه‌اش تن به هر کاری می‌داد. بعد‌ها تغییراتی در طرح صورت گرفت و بعضی زمینه‌های اجتماعی به آن اضافه شد. سازندگان از ابتدا تلاش کردند همان‌طور که مضمون فیلمشان متفاوت با فضای روز بود، از چهره‌های جدید و بکر هم استفاده کنند. افراد مختلفی برای نقش دختر و پسر اصلی فیلم تست شدند. افخمی سرانجام ایرج نوذری را برای نقش حمید پسندید که در آن سال‌ها هنوز پا به عرصه بازیگری نگذاشته بود. اما در آخرین لحظات ابوالفضل پورعرب را جایگزین او کرد.

پورعرب تجربه حضور در صحنه‌های تئاتر را داشت و همراه گروه مرحوم هادی اسلامی در چند نمایش بازی کرده بود. نیکی کریمی هم پس از بازی در فیلم دیده‌نشده وسوسه توسط عده‌ای به افخمی معرفی شد. افخمی او را پسندید و به این ترتیب زوج اصلی فیلم را دو چهره کاملا جدید و کمتر دیده‌شده تشکیل دادند؛ ویژگی‌ای که بسیاری آن را از دلایل اصلی موفقیت فیلم برشمردند.

فیلمبرداری اواخر اردیبهشت سال ۶۹ آغاز شد. نعمت حقیقی همراه افخمی از سریال کوچک جنگلی فیلمبرداری را در کادر اسکوپ بر عهده داشت و سایر همکاران افخمی را چهره‌های حرفه‌ای تشکیل می‌دادند. بابک بیات و محمدرضا مویینی و فریدون ژورک از جمله این افراد بودند. عمده فیلمبرداری فیلم در شمال کشور انجام و در زمان مقرر برای نمایش در نهمین جشنواره فجر آماده شد؛ در حالی‌که پس از فیلمبرداری و در مراحل فنی شایعات و شنیده‌های مختلف درباره حاصل جسورانه و البته دیدنی فیلم در محافل سینمایی پیچیده بود.

افخمی پیش از تولید عروس و در زمان ساخت کوچک جنگلی، در گفت‌وگوهایش نشان داده بود فردی مسلط به ابزار سینما و آشنا با فنون و کارکردهایش است. ضمن آنکه بسیار با سینمای آمریکا و تاریخ آن آشناست و فیلم‌های جدید را می‌بیند و روند سینمای غرب را تعقیب می‌کند؛ نکته‌ای که آن زمان نزد مدیران و چهره‌های معطوف به جریان رسمی منحصربه‌فرد بود. افخمی در آستانه جشنواره و درباره فیلمش در شماره ویژه جشنواره ماهنامه فیلم آشکارا گفت که «اگر تماشاگر هنگام نمایش فیلمی از من سالن را ترک نکند خوشحال می‌شوم» و به این ترتیب نشان داد که قصد ساخت فیلم پرفروشی داشته است.

عروس در یکی از جنجالی‌ترین دوره‌های جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد؛ دوره‌ای که نمایشگر پوست‌اندازی سینمای نوین ایران بود و مضامین و مسائل جدیدی اجازه یافته بودند به فیلم‌ها راه پیدا کنند. نمایش عروس در جشنواره فجر بیشتر در سایه جنجال‌های دو فیلم عروسی خوبان و شب‌های زاینده‌رود قرار گرفت، اما توانست نظر‌ها را به سمت خود جلب کند.

فیلم در نوبت‌های نمایشش با استقبال نسبی مخاطبان روبه‌رو شد و منتقدان از اولین نمایش به تمجید ساختار و پرداخت مستحکم سینمایی اثر پرداختند. داوران هم که در میانشان نام ابراهیم حاتمی‌کیا به چشم می‌خورد ابتدا فیلم را در ۱۰ رشته نامزد کردند و در مراسم اختتامیه ۳ جایزه (بهترین موسیقی و تدوین و دیپلم افتخار بهترین کارگردانی) به آن دادند تا نشان دهند محتوا و ساختار فیلم مورد تأییدشان است.

عروس در نظرخواهی منتقدان ماهنامه فیلم عنوان سومین فیلم برتر جشنواره را به‌دست آورد و پورعرب هم بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره انتخاب شد. این انتخاب‌ها در حالی صورت می‌گرفت که سینمای ایران و دست‌اندرکاران و مدیرانش وارد منازعه تندی با مخالفان و منتقدان روند سینما شده بودند.

بعد از جشنواره فجر، روزنامه کیهان که مدیر جدیدی به نام مهدی نصیری را بر خود می‌دید، در قالب مقالات تند و افشاگرانه‌ای به بهانه ساخت فیلم‌های شب‌های زاینده‌رود و نوبت عاشقی حملات شدیدی به مدیریت سینما و حرکت کلی سینمای ایران آغاز کرد. این روزنامه که انتقادات را ابتدا با شیب ملایم در آغاز سال ۶۹ و به بهانه انتشار فیلمنامه نوبت عاشقی آغاز کرده بود، بعد از جشنواره بر حجم و شدت حملاتش افزود.

اولین مقاله در روز‌های ۷و ۸ اسفند ۶۹ با امضای ع. نصرآبادی با عنوان «جشنواره فیلم ۶۹ ـ مسلخ عشق و نفی آرمان‌ها» منتشر شد که در آن انتقادات شدیدی از سیاستگذاری سینما در جهت ساخت فیلم‌هایی با مضامین خاص مطرح است. در ادامه انتشار این مقالات، حملاتی متوجه کلیت سینمای ایران می‌شد.

پاسخ‌های تند و احساسی مخملباف هم بر حساسیت‌ها افزود. در چنین شرایطی بهروز افخمی که نام فیلم نخستش عروس هم در میانه این انتقادات چند باری به میان کشیده شد، وارد منازعه شد و در جهت دفاع و حمایت از کلیت حرکت سینما و در انتقاد از نگاه‌های جهت‌دار به آن مقاله‌ای با نام «ریشه‌های یأس در سینمای ایران» نوشت و به روزنامه کیهان فرستاد.

روزنامه کیهان پاسخ خود و مقاله افخمی را هم‌زمان در کنار یکدیگر، در یک روز (۲۴ فروردین ۱۳۷۰) منتشر کرد. افخمی در مقاله‌اش ابتدا از فیلمسازان مسلمان که اتهامات مطرح‌شده درباره خود را بی‌پاسخ گذاشته‌اند، انتقاد کرد و بعد به دفاع از ناصر تقوایی و فیلم آخرش (ای ایران) که هدف حمله قرار گرفته بود، پرداخت و در پایان، ادامه انتشار چنین نظراتی را به ضرر نظام فرهنگی کشور دانست: «سوءظن، سوءظن می‌آورد و تردید و تزلزل، وحشت را دامن می‌زند. بی‌اعتمادی، امنیت و امید را مثل خوره می‌خورد و سانسور تشدید سانسور را در یک دور باطل ناگزیر می‌سازد. اگر این چرخ روی همین دور بچرخد فرهنگ این کشور را خرد می‌کند و از هم می‌پاشد.» کیهان در پاسخش، مقالاتش را در دفاع از مقدسات و ارزش‌های نظام دانست.

در چنین فضایی و با بالاگرفتن انتقادات و کشیدن بحث‌ها به مجلس و محافل سیاسی همچنان‌که نمایش عمومی دو فیلم جنجالی مخملباف غیرممکن شد، شایعاتی مبنی بر احتمال عدم اکران عروس هم بر زبان‌ها جاری شد. به‌ویژه که ورود افخمی به منازعه مخملباف و کیهان حملاتی را هم متوجه او کرد.

رحیم رحیمی‌پور فیلمساز جریان مذهبی و اعتقادی چند روز بعد از انتشار مقاله افخمی در پاسخ به او عروس را نشانه‌ای از تغییر افخمی دانست: «تحت شرایط موجود سینمای ایران، توبه نصوح به نوبت عاشقی و شب‌های زاینده رود، و پرواز در شب به مجنون و مرگ دیگری به دزد عروسک‌ها تبدیل شده‌اند و خدا می‌داند اگر این‌طور پیش برود بقیه به چه بدل خواهند شد و ما نیز خوشتر است که ناراحت این تبدیل‌ها باشیم نه ناراحت آنکه مثلا اندیشه فیلم‌کردن فلان چیز که ریشه انترناسیونالیستی داشته ممکن است از سر فلانی در رفته باشد. بله بهتر است ما نگران و ناراحت کوچک جنگلی باشیم که عروس شد و خانه‌نشین، و دست از مبارزات خود برای معرفی تاریخ اسلام و انقلاب اسلامی بوسیله سینما شست» (کیهان، ۲ و ۳ اردیبهشت ۱۳۷۰).

بالاگرفتن دامنه بحث‌ها سینماگران دیگری، چون امین تارخ و ابراهیم حاتمی‌کیا را وارد بحث کرد و هرکدام از جنبه‌ای کوشیدند کلیت سینمای ایران را از انتقادات مصون بدانند. از جمله حاتمی‌کیا که در مقاله دلسوزانه‌اش تلاش کرد کلیت سینمای ایران را جدا از ساخت فیلم‌های مخملباف بداند و موضع بینابینی اتخاذ کند. این مقاله و گفتگو‌های مفصل مدیران فرهنگی کشور (وزیر ارشاد با روزنامه جمهوری اسلامی و معاون سینمایی و مدیر فارابی و مدیر نظارت و ارزشیابی با روزنامه اطلاعات) و توضیحات آرام‌کننده آن‌ها و دفاعشان از عملکردشان، در کنار مقاله مؤثر شهید مرتضی آوینی در دفاع از فیلم عروس باعث فروکش‌کردن نسبی انتقادات و فراهم‌شدن شرایط نمایش فیلم افخمی شد.

عروس از میانه تابستان سال ۱۳۷۰ اکران و بلافاصله با استقبال حیرت‌انگیز تماشاگران مواجه شد؛ تماشاگرانی که با تبلیغ شفاهی و دهان به دهان، با داستان و فضای منحصربه‌فرد فیلم آشنایی پیدا کرده بودند و می‌خواستند خود بیننده فیلمی باشند که بازیگرانش جذابیت ظاهری چشم‌نوازی داشتند و داستانشان هم مشابه دغدغه‌های خود آن‌ها بود.

تماشای فیلمی که در آن عشق زمینی و ابراز علاقه به جنس مخالف برخلاف سنت سینمای بعد از انقلاب ایران فراموش نشده بود، برای مخاطب تازگی داشت. این‌چنین بود که عروس تمام رکورد‌های قبل از خود را جابه‌جا کرد و تبدیل به پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران شد.

بحث و نظر درباره عروس در مطبوعات هم متفاوت با فیلم‌های دیگر بود. عروس در دوره‌ای اکران شد که تعداد نشریات سینمایی افزایش یافته بودند و این رسانه‌ها می‌کوشیدند بر جنبه‌های مخاطب‌پسند فیلم‌ها تأکید کنند و عروس بهترین نمونه برای این هدف بود؛ فیلمی که چهره‌های جوان جذابی در خود داشت و تماشاگرانش تشنه دانستن درباره آن‌ها بودند. به این ترتیب گفتگو‌های متعددی با بازیگران فیلم (به‌ویژه نیکی کریمی) در مطبوعات منتشر شد تا از این منظر هم عروس متفاوت باشد.

عروس به عنوان نخستین فیلمی که بعد از سال‌ها جریان ستاره‌سازی و بهره‌گیری از جذابیت بازیگران در جذب تماشاگران را وارد سینمای ایران کرد، در تاریخ ثبت شده است. این فیلم نیکی کریمی و ابوالفضل پورعرب را به سینما معرفی کرد که تا مدت‌ها تنها گزینه سینماگران برای ایفای نقش دختر و پسر جوان فیلم بودند.

در عروس نقش نیکی کریمی برجسته‌تر است. کریمی نخستین حضور عینی زن جوان ایرانی بهره‌مند از زیبایی‌های زنانه را بر پرده سینمای بعد از انقلاب تجربه می‌کرد. او ضمن تلاش برای باورپذیری این نقش باید می‌کوشید اجرایی متناسب با شرایط داشته باشد. موفقیت کریمی باعث شد حالا حضور دختران جوان در قالب‌های تماشاگرپسند تبدیل به ویژگی اکثر تولیدات سینمای ایران شود.

عروس به شکل هوشمندانه‌ای نمایشگر مناسبات دورانش است؛ دورانی که مادی‌گرایی و رسیدن به رفاه و تلاش برای تغییر طبقه در حال تبدیل به هدف غایی افراد مختلف جامعه به‌ویژه جوانان بود. تغییرات جامعه ایران، در گذر از جنگی تحمیلی به اجتماعی مدرن که در آن رفاه و بهره‌مندی از لذات دنیوی شاخصه اصلی بود، در عروس حضور عینی دارد. جوان فیلم برای دستیابی به دختر مورد علاقه‌اش تن به مناسبات آلوده پدر دختر می‌دهد، ولی باوجود رسیدن به محبوب، در هنگامه مشکل چهره اصلی خود را به نمایش می‌گذارد.

ساخت فیلم‌هایی، چون عروس بعد از فشار‌های واردشده بر وزارت ارشاد در آن دوران و تغییر وزیر چند سال متوقف شد، اما تداوم و بروز جدی آن در سینمای بعد از دوم خرداد مشاهده شد؛ دوره‌ای که می‌توان آن را زمان اوج سینمای منتقدانه اجتماعی دانست.

عروس از منظر سینمایی نشانه‌ای است از تسلط یک فیلمساز خوش‌ذوق به ابزارش. افخمی در این فیلم نشان می‌دهد سینما را می‌شناسد. ریتم متناسب فیلم، قاب‌بندی‌های زیبا، بهره‌گیری از قابلیت‌های کادر اسکوپ و رسیدن به فیلمی پرکشش و جذاب و مهم‌تر از همه بیان مضمونی جدید و روایت‌نشده با درنظرگرفتن شرایط نمایشی، عملا بهروز افخمی را وارد صف اول فیلمسازان بعد از انقلاب کرد. افخمی این پیشتازی را سال‌ها بعد در ساخت فیلم شوکران هم نشان داد. عروس حالا یادآور سکوی پرتاب فیلمسازی است که با وجود زمینه‌های رسمی قبلی، نشانه‌هایی از پذیرش دوران را از خود بروز می‌داد.

bato-adv
مجله خواندنی ها
پرطرفدارترین عناوین