از تیرماه ۹۹ که دوره ۸ساله ریاست علی لاریجانی در مجلس به پایان رسید تا امروز گمانهزنی در مورد آینده سیاسی او ادامه دارد.
کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ نزدیکترین گزینه برای آیندهای بود که بسیاری برای لاریجانی محتمل میدانستند که با ردصلاحیت او از سوی شورای نگهبان در عمل به بنبست رسید و پرونده انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰با انتخاب ابراهیم رئیسی برای او بسته شد. هرچند با توجه به این جمله که هیچ چیز در عالم سیاست غیرممکن نیست شاید بتوان هنوز شانسی برای رسیدن او به پاستور در سال ۱۴۰۴ یا ۱۴۰۸ در نظر گرفت. اما آنچه در حال حاضر میتواند علی لاریجانی را یک بار دیگر از گوشه عالم سیاست به صحنه سیاست بازگرداند، انتخابات ۱۱اسفند مجلس است؛ فارغ از آنکه او خود را به عنوان نامزد معرفی کند یا خیر.
«دنیای اقتصاد» ۴سناریو را با توجه به در پیش بودن دوازدهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی برای این سیاستمدار در نظر گرفته است.
سناریوی اول
هرچند کشور در پایان سال جاری انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی را به عنوان یکی از مهمترین و حساسترین انتخابات سالهای اخیر در کشور در پیش دارد، اما علی لاریجانی ترجیح خواهد داد به جای ورود مستقیم به انتخابات دست به تهیه لیست انتخاباتی از چهرههای نزدیک به خود بزند و لیستی با حمایت خود راهی مجلس شورای اسلامی کند. در این سناریو او حتی شاید تلاش کند تا تایید صلاحیت این افراد را از نهادهای مربوطه اخذ کند. براساس این سناریو علی لاریجانی با این کار عملا خود را برای انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۴ آماده خواهد کرد؛ چراکه درصورت ورود احتمالیاش به پاستور به همراهی بخش قابل توجهی از مجلس شورای اسلامی با خود نیاز خواهد داشت.
در این میان برخی خبرها نیز از فعال شدن تیم انتخاباتی او در برخی شهرستانها حکایت میکند. پیش از این هم روزنامه خراسان سال گذشته در تحلیلی از آینده سیاسی لاریجانی با پیشبینی خیز او برای پاستور ۱۴۰۴، از نیم نگاه او نیز به انتخابات ۱۴۰۲ مجلس خبر داده بود. درآن تحلیل نیز عنوان شده بود که لاریجانی احتمالا همراه با چهرههای دیگر از جمله آذریجهرمی و اسحاق جهانگیری فهرست تهران را تشکیل دهند. دلیل نام بردن از این چهرهها شخصیت فراجناحی لاریجانی و رابطه خوب و تعامل سیاسی او با بخشی از اصلاحطلبان بود.
سناریوی دوم
براساس این سناریو، علی لاریجانی، انتخابات مجلس را به عنوان هدف اصلی خود در نظر گرفته است. به این ترتیب با توجه به آگاهی کامل او از شرایط کشور، لاریجانی حتی قائل به بهدستآوردن حداقل ۱۰ درصد رای تهرانیها برای ورود به مجلس شورای اسلامی خواهد بود. درواقع با توجه به اینکه او احتمال میدهد در انتخابات این دوره از مجلس مردم مشارکت قابل توجهی نداشته باشند، ریسک حضور در کارزار دوازدهمین دوره انتخابات مجلس را به جان میخرد و وارد مجلس میشود. او البته در این رهگذر رقیب سرسختی همچون محمدباقر قالیباف دارد که یا باید با او به رقابت بپردازد یا پروژه ائتلاف با او را پیاده کند. در این راستا میهمانی افطار فروردین ماه سال جاری با حضور روسای مجلس پیشین کشور و با میزبانی محمدباقر قالیباف شاید بتواند پیشزمینهای برای این ائتلاف باشد.
توییت اخیر لاریجانی در مورد پروژه خالصسازی و هشدارش در این خصوص و از سوی دیگر هشدارهای پیدرپی قالیباف درمورد سوپرانقلابیها نشان میدهد هر دوی آنها یک نگرانی مشترک دارند که میتواند پایهگذار ائتلاف آنها با یکدیگر باشد. در این بین لاریجانی برای عملی کردن این سناریو به گذر از خوانهای تایید صلاحیت خود نیاز دارد که با توجه به آنچه در رد صلاحیت او درسال ۱۴۰۰ بین او و نهادهای مرتبط گذشت شرایط را کمی برای او سخت خواهد کرد. مگر آنکه بتواند تایید صلاحیتش را برای این سناریو از مقامهای بالاتر کسب کند. در این صورت به نظر میرسد علی لاریجانی بتواند درصدی از قشر خاکستری را برای حضور در پای صندوقهای رای قانع کند. در این صورت حتی میتوان گفت که او به گرم شدن تنور انتخابات آتی که خواسته اصولگرایان است، کمک خواهد کرد.
سناریوی سوم
مطابق این تحلیل علی لاریجانی از این پس همچون هاشمیرفسنجانی در پشت پرده سیاست فعالیت خواهد کرد. «دنیای اقتصاد» در گزارشی در بیستم شهریور ماه سال گذشته خبرداده بود که لاریجانی اگرچه بهصورت آشکار به سیاست نمیپردازد، اما به عنوان یکی از بازوهای مشورتی کشور در یکی از طبقات ساختمان هیات عالی حل اختلاف و تنظیم روابط قوا، جلسات مشورتی و کارشناسی با چهرههای ارشد سیاسی برگزار میکند. هرچند گفته میشود او پس از حملاتی که به او بعد از توییتهایش درمورد پروژه خالصسازی شد، دیگر این جلسات را تعطیل کرده است.
البته سال گذشته خبرهایی درمورد گعدههای سیاسی او به همراه حسن روحانی، سیدحسن خمینی، علیاکبر ناطق نوری و سیدمحمد خاتمی منتشر شده بود که شائبه تصمیم او برای تشکیل یک حزب سیاسی را مطرح میکرد. موضوعی که تا به حال نیز خبری از آن منتشر نشده است و در حد گمانهزنی باقی مانده است. با این حال از آنجا که لاریجانی یک شخصیت کلیدی میان اصولگرایان و اعتدالیون است و حذف او نیز به سادگی امکانپذیر نیست، به نظر میرسد درصورت عملی شدن سناریوی سوم از سوی لاریجانی، اصولگرایان از این به بعد باید بیشتر نگران فعالیتهای پشت صحنه او به عنوان یک مشاور برجسته در عالم سیاست باشند تا حضور آشکار او در صحنه سیاست.
سناریوی چهارم
در این تحلیل برخی براین نظرند که لاریجانی تا ۱۴۰۸صبر خواهد کرد تا از ورای این صبر چند ساله و سنجیدن شرایط آتی کشور با دست پرتر قدم به کارزار انتخاباتی ریاستجمهوری ۸سال آینده بگذارد. مزیت این سناریو این است که او تا جای ممکن خود را از آسیبهای ورود به انتخابات مجلس و ریاستجمهوری تا ۱۴۰۴ مصون نگه خواهد داشت. ورود زودهنگام او به عرصه سیاسی منجر به شروع منازعاتی در صحن مجلس خواهد شد که بهدلیل تغییر فضای بهارستان چهره سیاسی لاریجانی را تحت تاثیر قرار میدهد؛ ضمن اینکه یک اصل پذیرفته شده در جمهوری اسلامی وجود دارد که بر اساس آن فرد منتخب در انتخابات ریاستجمهوری برای دو دوره چهار ساله در پاستور باقی خواهد ماند. پس احتمالا لاریحانی با در نظر گرفتن این واقعیت تا انتخابات ۱۴۰۸ از ورود مستقیم به عرصه سیاسی خودداری کند و بیشتر خود را با لابیهای سیاسی در پشت صحنه یا کادرسازی در مجلس و حوزه سیاسی مشغول کند. با تمام اینها علی لاریجانی در تمام دوران حضورش در عالم سیاست نشان داده که رفتارها و اکتهایش قابل پیشبینی نیست ازهمینرو تا اسفند سال جاری آنچه در فضای سیاسی کشور رخ دهد بر تصمیم لاریجانی برای عملی کردن سناریوهای پیشرو تاثیرگذار خواهد بود.