فرشاد مومنی – رییس موسسه دین و اقتصاد و استاد دانشگاه علامه طباطبایی – در همایش بزرگداشت میرمصطفی عالی نسب با عنوان «عالی نسب و آینده توسعه در ایران» گفت: هجدهمین سالگرد استاد فقید مرحوم میرمصطفی عالی نسب را گرامی میدارم به قول یکی از دوستانم تقارن این مراسم با عید غدیر هم مبارک است؛ چرا که عالی نسب یکی از بانیان و پشتیبانان کلیدی شکل گیری «الغدیر» میراث اندیشهای نفیسی بود که به همت والای مرحوم علامه امینی عینیت یافت و این با کمکهای مادی و معنوی مرحوم عالی نسب انجام شد.
در ادامه گفتگوی جماران با فرشاد مومنی را میخوانید:
دستاوردهای دهه اول انقلاب نتیجه احساسات انقلابیون بود؟
او با بیان این که «به قول یکی از حکما تاریخ معلم پرتوانی است، اما شاگردان خوبی ندارد، امروز با گذشت ایام و مشاهده آنچه بر اقتصاد ایران گذشته، خیلی بهتر از گذشته میشود، این را فهمید»، گفت: مرحوم عالی نسب در سختترین شرایط تجربه شده در تاریخ اقتصادی معاصر ما کمک کرد که یکی از افتخار آمیزترین کارنامهها در میان دولتها رقم بخورد و به اعتبار ویژگیهای خاص مرامی و اعتقادی اش تا آنجایی که در توان داشت هم تلاش کرد که به هیچ وجه ردی از او در این آثار باقیه اش مشاهده نشود.
مومنی گفت: امروز که ما نگاه میکنیم به گذشته و دوران جنگ را با دوران پساجنگ از جنبه اقتصادی از نظر اجتماعی و فرهنگی مقایسه میکنیم خوب متوجه میشویم که اگر آن ژرف اندیشیها و فداکاریها نبود آنچه که امروز مشاهده میشود میتوانست خیلی زودتر از اینها در ایران اتفاق بیفتد.
با کمال تاسف شاگردان غیرخوب تاریخ وقتی که میبینند که میشود آن کارنامه درخشان را با تقلیل به احساس گرایی تخطئه کرد. سعی میکنند آنچه اتفاق افتاده را به شرایط روحی و احساسات جامعه تقلیل بدهند؛ غافل از آن که در کارنامه درخشان اقتصادی دوران جنگ تجربههای بزرگی وجود دارد و استفاده نکردن از آنها محروم نمودن جامعه از یک ذخیره دانایی بزرگ است.
اقتصاد ایران چگونه از پیچیدهترین و سختترین دوران خود عبور کرد
مومنی در ادامه گفت: وقتی تجربه اقتصادی آن دوران را از نظر ذخیره دانایی آن دوره ببینیم، در آن صورت ماجرا شکل و شمایل دیگری پیدا میکند و موضوع از یک فرد مثل عالی نسب هم فراتر میرود؛ گرچه تجربه آن دوره نشان میدهد که عالی نسب یک فرد بود که به اندازه هزار نفر تلاش و مجاهدت کرد؛ و آن تلاشها باعث شد تا یکی از پیچیدهترین و سختترین ایام تاریخ معاصر ایران آن اندازه آبرومند اداره شود؛ بنابراین اگر به آن درست نگاه کنیم درسهای بزرگی در آن میبینیم و معلوم میشود همه چیز در آن زمان صرفا غیرت و احساس همبستگی ملی و وجود حس صادقانه دینی و ملی نبود بلکه فراتر از اینها بود
او افزود: اساس ماجرا آن تدبیری بود که امثال عالی نسب و حمایتهای بهشتی و بازرگانی و رجایی و موسوی به کار بردند و پس از آن هر چه رخنهها و تزلزل در آن تدابیر ایجاد شد، منشاء کارنامههای شرم آور و پسرفتها شد.
مومنی یادآور شد: با پیروزی انقلاب، رهبران انقلاب صادقانه با یک تصمیم راهبردی صادرات نفت خام را روزانه هشتاد درصد کاهش دادند و با همین تدابیر بود که در آن مقطع شاهد بروز بیماری هلندی نبودیم؛ علی رغم این که شاهد جهش قیمت نفت در انقلاب بود. این مسأله نتیجه احساسات نبود، بلکه شرافت و پایمردی و علم محوری و پاکدامنی اقتصادی مسئولان آن دوره را نشان داد و نباید آنها را این قدر ساده به احساساتی وجود داشت تنزل داد.
جهاد سازندگی ۱۱.۵ برابر بیشتر از دوره پهلوی برای روستاییها
او با اشاره به تشکیل جهاد سازندگی اشاره کرد و گفت: بعد از پیروزی انقلاب جهاد سازندگی تشکیل شد و مساله فقر و عقب ماندگی روستاییی در قلب اولویتهای دولت جدید قرار گرفت و نتیجه این تلاشها این شد که در ده سال اول انقلاب ۱۱ و نیم برابر بیشتر از آنچه در زیرساختهای فیزیکی رژیم پهلوی ایجاد شده بود، ساخته شد.
مومنی گفت: در آن دوره شیوه حکمرانی به گونهای بود که عامه مردم و تولید کنندگان نسبت به رباخورها و دلالها و واردات چیها ترجیح داده میشدند. اینها احساسات نیست بلکه از ترتیبات و پشتیبانی نهادی برخوردار بود. مدیران اقتصادی آن دوره، در برابر حکمرانی مبتنی بر شوک درمانی مقاومت کردند و در قلب آن افراد مقاوم، استاد عالی نسب بودای بسا از آنچه انجام دادند مهمتر بودند.
چین چگونه از شوک درمانی نجات یافت؟
او گفت: انتشارات نهادگرا کتابی منتشر کرده است تحت عنوان این که «چین چگونه از شوک درمانی نجات یافت؟» و در آنجا نشان داده است که مقاومت بخشهایی از ساختار قدرت و نیروهای مولد در برابر ایده شوک درمانی چه تفاوتی با ناتوانی حکومت روسیه پسافروپاشی در برابر ایده پردازان شوک درمانی دارد و این که چطور در دوره دو دههای در چین چیزی بالغ بر ۵۰۰ میلیون از زیر خط فقر بیرون میآید و در مقابل، در روسیه که در راستای منافع مافیا، عمل و شوک درمانی کرد، جمعیت فقرای روسیه ۵ برابر شدند. به نظر من شاه بیت آن مقاومت تا پای جان میرمصطفی عالی نسب مربوط به مقاومت در برابر وسوسههای شوک درمانی بود.
چرا در دوره جنگ اقتصاد ایرانی بیماری هلندی نداشت؟
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: علی رغم شرایط جنگی، در سالهای پایانی جنگ اندازه تولید کشاورزی نزدیک به دو برابر آغاز جنگ شد و علی رغم همه آن ماجراهایی که بعد از ۶۵ افتاد که با شوک معکوس نفتی رو به رو شدیم و روزهای گذشت که درآمد حاصل از فروش یک بشکه نفت قادر به تامین هزینه ارزی تمام شده نفت نبود و علی رغم آن شرایط و علی رغم استراتژی صدام بر انهدام توان تولید کشور، تولید صنعتی پایان جنگ افزایش چشمگیر نسبت به سهم صنعت و تولید صنعتی در تولید ناخالص ملی داشت. این را با امروز مقایسه کنید که مرکز آمار گزارش داده است در یک دوره یک ساله از تابستان ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۱ یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر شاغل صنعتی از این بخش خارج شده اند؛ وقتی اینها را به طور تطبیقی نگاه کنیم متوجه میشویم که ماجرا به این سادگی نیست که بگوییم ملت در دهه اول انقلاب احساساتی شد و زمانی بعد احساسات فروکش کرد. بلکه پایبندی به موازین اقتصاد اسلامی و وادادگی نسبت گونه خاص و کریهی از سرمایه داری غیرمولد نتیجه درخشان آن دوره بود و امروز میبینیم که از طریق شوک درمانی جامعه را میان تهی میکنند.
با دستگاه قضایی فاسد توسعه محال است
فرشاد مومنی در بخشی دیگر از سخنان خود با اشاره به فساد در دستگاه قضایی دوره پهلوی گفت: با قوه قضائیه آسیب پذیر در زمینه فساد و اسیر در عدم شفافیت ها، توسعه محال است و چیزی که خیلی تلخ است این که مرحوم عالی نسب مفصل توضیح میدادند که کمپانی «والور» اصرار داشت دعوای حقوقی اش در ایران و در دستگاه قضایی ایران انجام شود و عالی نسب با تیم پشتیبان حقوقی اش تلاش کرد نشان دهد که، چون یک مساله بین کشوری است باید یک مرجع صالح بین المللی به این رسیدگی کنند.
خاطرهای از آیت الله بروجردی در تقدیر از مصدق
او همچنین به نقل خاطرهای در تمجید مصدق توسط آیت الله العظمی بروجردی پرداخت و گفت: شما حتما اسم حاج آقای رضا فیروزآبادی را شنیده اید که روحانی نیک نفسی بود. او به عشق دفاع از دکتر مصدق حاضر شد که کسوت نمایندگی مجلس را به تن کند و خاطرات دو جلدی از ایشان منتشر شده است. آنجا میگوید وقتی مصدق را حصر کردند من خدمت آیت الله بروجردی گفتم سزای این فرد حصر نیست و شما کمک کنید که ایشان را از حصر رها کنند. آقای بروجردی ضمن همدلی با مصدق گفت کاری که ایشان کرد فراتر از توان من است او پنجه در پنجه منافع انگلستان انداخت و این خارج از توان من است که بتوانم برای او راه نجاتی را بیابم. عالی نسب هم جزو این مکتب بود و آن مبارزه تاریخی حقوقی و اقتصادی اش با کمپانی انگلیسی والور نماد گویایی از این زمینه است.
فساد و تعارض منافع کمر اقتصاد ایران را شکسته است
مومنی گفت: فساد و تعارض منافع کمر اقتصاد ایران را شکسته است. یکی از رموز عالی نسب این بود که یک بار که بحث خیلی تندی در جمعی درباره جهت گیریهای دوره جنگ در گرفته بود، من را خطاب قرار داد و به شهادت طلبید و گفت در آن تقریبا ده سالی که ما در نخست وزیری بودیم یک بار دیدید که بستگان یا همکاران من در کارخانه، پایشان را در نخست وزیری بگذارند؟ فکر میکنید این تصادفی بود؟ این یک حجم عظیمی از داناییهای تاریخی بود و من اگر آن چشمه منافع شخصی را کور نمیکردم نمیتوانستم برای جامعه مفید باشم.
پاسخ به یک شبهه درباره اقتصاد دوران جنگ
او گفت: یکی از شیوههای نادیده گرفتن تجربه خارق العاده کارنامه اقتصادی ایران در دوره جنگ این است که آن کارها برای آن زمان خوب بود و الان باید کارهای دیگر کرد من در اینجا میگویم چقدر مهم است که ما دو مساله را از هم تفکیک کنیم آیا اقتضائات زمانه و شرایط اولیه در اتخاذ جهت گیریها و راهبردها موثر است؟ پاسخ این است که آری. در سال ۸۸ که میرحسین موسوی نامزد انتخابات بود در آن زمان گفت که من به مقتضای شرایط جدید اسلوب اقتصادی را بنا میکنیم. آیا ما از اصول پایه و سرنوشت ساز توسعه در این شرایط متفاوت میتوانیم عدول کنیم؟ در این زمینه هم پاسخ قویا نه است.
نمیتوان با فقر و فلاکت و چاق کردن رباخواران دین مردم را هم حفظ کرد
او گفت: بسیاری از اندیشه ورزان بزرگ جهان بحث شان این است که به گواه ذخیره دانایی و تجربههای پرشمار در طول تاریخ بشر، جلوههای متعالی ارزشهای انسانی در جاهایی ظاهر میشود که امنیت اقتصادی فراهم شود به تعبیر مرحوم شهید مطهری بعد از تامین نیازهای بقاء است که راه برای تجلی تجربههای انسانی و عرفانی باز میشود. بنابراین، نمیتوان با فقر و فلاکت مردم و چاق کردن رباخوارها انتظار داشت که دین مردم حفظ شود. شما امنیت اقتصادی و معیشت را برای مردم فراهم کنید؛ آنها خودشان با عنایات خداوند راه خوبی برای خود انتخاب خواهند کرد و این ماجرای بزرگی در شرایط کنونی کشور ماست
حساسیت زدایی نسبت به سرنوشت انسانهای محروم و بنگاههای تولیدی در دستور کار است
مومنی با بیان این که «متاسفانه نوعی ترویج حساسیت زدایی نسبت به سرنوشت انسانهای محروم و سرنوشت بنگاههای تولیدی در دستور کار قرار گرفته است»، گفت: با کمال تعجب میبینیم که برخی مقامات راهنمایی و رانندگی به جای گره گشایی در حیطه کاری خود میگویند راه نجات ایران واردات است! این یعنی گم کردن سوراخ دعا. یا رسانههایی داریم که باز شدن مجوز برای ورود خودروهای کارکرده خارجی را مثل یک حماسه جلوه میدهند و این نشان دهنده این است که ساختار نهادی ایران به نفع غیرمولدها لو رفته و ما به بازآرایی سیستمی نهادی نیاز داریم. امید میرفت این در دولت جدید دیده شود، ولی سند لایحه برنامه هفتم نشان میدهد که این هنوز لااقل چنین امیدی در این سند متجلی نیست و ما با مداومت در راه و مرام عالی نسب باید کاری کنیم که اقتصاد و جامعه ما روی ریل بالندگی و توسعه بیفتد.