خانه اندیشمندان علوم انسانی؛ با سابقهای ۱۲ ساله، اکنون مرکز توجهات افکار عمومی در ایران و بعضا جهان شده است؛ زیرا خانه اندیشمندان علوم انسانی، محل رفت و آمد هزاران دانشجو و اهل فکر، استادان و فرهیختگان دانشگاهی، و عوام اهل فکر و علم و طبقه فهیم بوده است. این نهاد مدنی با سابقه و با حفظ استقلال علمی، باعث شده به طور نسبی جایگاه تقریبا مستقلی به خود اختصاص بدهد و با برگزاری جلسات سخنرانی، و ورود جمعیت پرشمار به آن، سرمایه اجتماعی بسیار وزین و مهمی را برای خانه، مردم و کشور فراهم آورد. اما حالا نماینده شهردار میگوید که مدیریت خانه، همسو با نیروهای انقلابی و ارزشی نبوده و قرار است مدیریت آن به همین دلیل تغییر یابد.
در ادامه گفتگوی خبرآنلاین با محمد فاضلی عضو هیات علمی سابق دانشگاه شهید بهشتی، و یکی از اعضای هیات مذاکره کننده با نماینده شهرداری، در این باره را می خوانید:
خانه اندیشمندان علوم انسانی متعلق به حوزه دانشجویان و استادان حوزه مباحث نظری است چرا دولت به مفهوم حاکمیت به معنای اعم، و شهرداری به معنای اخص در حال حاضر روی خانه اندیشمندان علوم انسانی دست گذاشته، قرار است در صورت تصرف آن، این خانه را تبدیل به چه پروژه جدیدی بکند؟
جلسهای دیروز با حدود ۸ استاد در رشتههای مختلف و با حضور مدیرکل مطالعات اجتماعی و فرهنگی شهرداری به نمایندگی از شهرداری در خانه اندیشمندان تشکیل شد. نماینده شهرداری گفتند، نمیخواهند خانه اندیشمندان را تعطیل کنند، بلکه میخواهند استادان انقلابی، و بسیجی، در خانه اندیشمندان حضور پر رنگ تری داشته باشند. ادعای شهرداری این است که مجموعه ساختمان و فضاهای خانه اندیشمندان گسترده است، در حالی که مدیریت قادر نبوده از این فضا به طور کامل استفاده بهینه به عمل بیاورد. اینها برای آن که از همه فضاها استفاده بشود بنابراین دنبال آن هستند تا مدیریت خانه را تغییر بدهند.
در این باره ملاحظات شما و دیگر همراهانتان چیست؟
البته شهرداری تهران در پیامی در اینستاگرام یا دیگرشبکههای اجتماعی اعلام کرده اند عملکرد خانه اندیشمندان همسو با آنچیزی که هدفهای انقلابی و ارزشی مینامند نیست، و قبلا ابراز ناخشنودی کرده بود. اما کاری که شهرداری دارد انجام میدهد از چند حیث قابل نقد است:
اول. شهرداری فضاهای متعددی از جمله دهها فرهنگ سرا و سالنهای اجتماعی در سراسر تهران در اختیار دارد و به راحتی میتواند آنها را در اختیار استادان ارزشی و انقلابی و ... قرار دهد.
دوم. خانه اندیشمندان تاکنون دارای فضای متکثری بوده، و همه استادان با هر جهتگیری فکری، در برنامههای گوناگون حضور و مشارکت داشته اند؛ بنابراین با تغییر در سیستم مدیریتی خانه اندیشمندان، چیزی که اتفاق میافتد حضور گستردهتر استادان انقلابی نیست، بلکه تنگ کردن فضا برای استادانی هست، که مستقل هستند و احیانا ممکن است متفاوت بیندیشند.
سوم. شهرداری قصد دارد مدیریت خانه اندیشمندان را از اختیار مدیریت فعلی خارج کند، اما حتی اگر خانه اندیشمندان فقط به اندیشمندان و استادان غیر همسو با آقای زاکانی، تعلق داشته باشد که این گونه نیست، باید گفت این دست از استادان نیز حق دارند در فضای پایتخت، خرده مکانی اختصاصا به خود را در اختیار داشته باشند. شاید نزدیک به ۸۰ درصد استادان و اندیشمندان علوم انسانی کشور در تهران مستقر هستند. این اندیشمندان جز خانه اندیشمندان جای دیگری ندارند، به ویژه با ایجاد محدودیتهای سیاسی و امنیتی در دانشگاه ها، هیچ فضا و فرصتی به استادان داده نمیشود تا در دانشگاهها حضور داشته باشند، و فعالیت بکنند.
اما این که شهرداری ادعا میکند، چون ساختمان و بودجه این مرکز را پرداخت میکند پس حق دارد سیاستهای خودش را اعمال کند، از آن جا که شهردار بودجه را از عوارض دریافتی از شهروندان پرداخت میکند، هزینه کرد بودجه مذکور نیز باید برای تامین حقوق شهروندان باشد؛ بنابراین شهروندان حق دارند جایی داشته باشند که در آن گفت وگوی فکری و فرهنگی و همچنین گردهماییهایی برای بحث و گفتگو مستقل از دخالت شهرداری داشته باشند.
بودجه خانه اندیشمندان علوم انسانی چقدر است؟
البته بودجه شهرداری برای حقوق فرهنگی شهروندان بسیار ناچیز است، در جلسه، نماینده شهرداری یعنی معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری مطرح کردند بودجه فرهنگی و اجتماعی که به خانه اندیشمندان اختصاص یافته سه میلیارد تومان است. این در حالی است که به خانه مداحان ۹ میلیارد تومان بودجه اختصاص یافته است. حال اگر مداحان که خودشان دارای کسب و کار وسیع و درآمد هستند، بتوانند ۹ میلیارد تومان دریافت کنند، چگونه است که برای خانه علوم انسانی کشور با دارای هزاران دانشجو و استاد ۳ میلیارد تومان در سال اختصاص مییابد؟
حال به اعتبار این بودجه ناچیز، آیا شهرداری حق دارد جهت گیری فکری فرهنگی فعالیتهای خانه اندیشمندان علوم انسانی را تعیین بکند؟ از این رو شهرداری در جایگاه و مقامی نیست که بتواند برای اندیشمندان کشور تعیین تکلیف بکند.
آقای دکتر آینده این وضعیت را چگونه میبینید، آیا خانه اندیشمندان از دست نیروهای علمی متخصص در حوزه علوم انسانی خارج میشود؟
آنچه تا کنون تجربه کرده ایم به هر حال شهردار از زورو زر کافی و همچنین از حمایت و پشتیبانی نیروهای متعدد دیگربرخوردار است؛ بنابراین اگر شهردار نخواهد در خواسته و تصمیم اش تجدید نظر بکند، بعید میدانم که استادان علوم انسانی که امروزه جزو بی قدرتان جامعه هستند، بتوانند در مقابل آنان کاری بکنند. اما نکته مهم آن است که اگر شهردار بتواند چنین پیروزی را به دست بیاورد این پیروزی تبریک گفتن ندارد. چون پیامدهای خواسته و ناخواسته و پیامدهای منفی این پیروزی دامن خود حاکمیت و مدیریت شهری را خواهد گرفت. خانه اندیشمندان خرده فضایی کوچک برای گفتگو، تعامل، و فضای تنفس فکری و فرهنگی در جامعه است. بستن این پنجرهها و فضاها در نهایت دستاوردی را برای خود حاکمیت و حکمرانی شهری نخواهد داشت. جز این که طبقه متوسط شهری و طبقه فهیم و طبقه عامل اهل فکر را سرخورده تر، و خشمگینتر میکند.
به عبارت دیگر اگر ماهیت این فضا عوض، و به فضای مداحان و صدا وسیما یا به فضاهای رسمی حاکمیتی تبدیل شود. دیگر جمعیتی که به چنین فضایی جذب میشدند، جذب نخواهند شد. معنایش این است که آن موقع نیاز شهروندان بی پاسخ میماند و سرخوردگی و خشم تولید میشود. امیدوارم حکمرانی شهری و کسانی که در حاکمیت احساس مسئولیت میکنند و عقلانی میاندیشند با نگاه بلند مدت و پایدار به شهر تهران و خانه اندیشمندان و دیگر فضاهای شهری شبیه این نگاه کنند.
بخشی از التهاب و نارضایتی عمیقی که در جامعه و به ویژه در تهران وجود دارد، فقط ناشی از فقر و تورم نیست، بلکه، ناشی از تنگنای حضور فرهنگی و حضور اجتماعی در فضای شهری هم هست؛ و این تنگنای حضور فرهنگی و اجتماعی، برای شهروندان، تنگی تنفس ایجاد میکند. این در حالی است که استادان ارزشی و انقلابی دهها شبکه رادیویی و تلویزیونی کشور در اختیارشان قرار دارد.