هممیهن نوشت: پنجمین اجلاس ملی کرسیهای نظریهپردازی، نقد و مناظره و اجلاس ملی سرآمدان آموزشی در حالی برگزار شد که از زمان روی کار آمدن این دولت، شاهد اخراج تعدادی از اساتیدی هستیم که دارای عقاید و نظریههایی هستند. این روند بعد از اعتراضات سال گذشته، تسریع شده و همچنان ادامه دارد.
نکته قابل توجه اینجاست که تصمیمگیران و سیاستمداران حوزه دانشگاه بهخوبی به این مسئله واقف هستند و در این اجلاس از نبود کرسیهای نظریهپردازی، ایجاد سقف برای اساتید و دانشمندان و کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاه سخن گفتند. این در حالی است که سخنرانان این مراسم طوری سخن گفتند که انگار برخورد با اساتید که از دوره ریاستجمهوری محمود احمدینژاد شروع شده در دوره رئیسی ادامه نداشته است و از موج اخراج اساتید بیخبرند؛ گویی که این اتفاقات در کشور دیگری رخ داده است.
در دولت سیزدهم و در اعتراضات سال گذشته اساتید بسیاری از دانشگاه اخراج شدند؛ آنهم به دلیل محدودیت در آزادی بیان و عنوان کردن اظهارنظراتشان. با این وجود پنجمین اجلاس ملی کرسیهای نظریهپردازی، نقد و مناظره و اجلاس ملی سرآمدان آموزشی در دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد و سیدابراهیم رئیسی، رئیس دولت سیزدهم برای پنجمین اجلاس ملی کرسیهای نظریهپردازی، نقد و مناظره و نخستین اجلاس سرآمدان آموزشی کشور پیامی ارسال کرد. در این اجلاس محمدعلی زلفیگل، وزیر علوم، گفت: «تا چند سال پیش تلفن همراه، ایمیل، شبکههای اجتماعی و ... وجود نداشت. کشورهایی که این فناوریها را ایجاد کردند از سود آن قدرتمند و ثروتمند شدند، ما نیز باید مزیتهای جدید ایجاد کنیم.»
او با اشاره به اینکه قوانین و مقررات نباید سقف را برای دانشمندان و اندیشمندان کوتاه کند، افزود: «خیلی از قوانین برای فرهیختگان سقف تعیین میکند. اینکه ما به یک استاد دانشگاه اعلام کنیم سقف پروازت باید این میزان باشد و بیشتر از این نمیتوانی درآمد داشته باشی مضر است. یک استاد شاید بتواند قراردادی با صنعت داشته باشد که فرد دیگر آن توانمندی را ندارد؛ بنابراین ما نباید در قوانین نظام سنجش و انگیزش خود سقف بگذاریم.»
وزیر علوم با بیان اینکه اساتید ما باید براساس استعداد، تلاش و اثربخشی بتوانند از منابع مادی و طبیعی استفاده کنند، خاطرنشان کرد: «نباید فکر، اندیشه و توان انسانها را محدود کنیم. در این راستا کرسیهای آزاداندیشی این پیام را میدهند که سقف پرواز یک آزاداندیش نامحدود است، لذا باید اجازه بدهیم انسانها بخواهند به سمت خدا پرواز کنند. قوانین و مقرراتی که وضع میکنیم ظرفیت و استعدادهای متفاوت افراد را در نظر نمیگیرند و این مشکل حکمرانی ما است. درحالیکه قوانین باید اجازه پرواز استعدادها را بدهند.»
عبدالحسین خسروپناه، دبیر شورایعالی انقلاب فرهنگی در این اجلاس با بیان اینکه از وضعیت برگزاری کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاهها راضی نیستم، گفت: «دبیرخانه شورایعالی انقلاب فرهنگی باید بیش از گذشته به کرسیهای آزاداندیشی بپردازد و به آزاداندیشی اهتمام بورزد. در واقع ماموریت راهاندازی کرسیهای آزاداندیشی با شورای اسلامی شدن دانشگاهها است و باید این شورایعالی، راهاندازی کرسیهای آزاداندیشی را در دانشگاهها جدی بگیرد. ما باید آزادانه همراه با منطق و اخلاق نشستهایی را با موضوعهای علمی، سیاسی، اجتماعی و ... برگزار کنیم. مسئولیت اصلی برگزاری این نشستها برعهده معاونتهای فرهنگی و دفاتر نهاد رهبری دانشگاهها است.»
او افزود: «بنده بهعنوان دبیر شورایعالی انقلاب فرهنگی از وضعیت برگزاری کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاهها راضی نیستم و از این بابت گلهمند هستم. معاونتهای فرهنگی دانشگاهها باید بهطور جدی این کرسیها را در دانشگاهها راهاندازی کنند تا دانشجویان و اساتید با رعایت اخلاق بنشینند و با یکدیگر به گفتگو بپردازند. مسئول کرسیهای نظریهپردازی برعهده هیئت برگزاری این کرسیها است.»
خسروپناه همچنین تاکید کرد: «باید بپرسیم چرا کرسیهای نظریهپردازی نقد و مناظره فقط در حوزه علوم انسانی و اسلامی برگزار میشوند؟ مگر اساتید علوم پایه، مهندسی و پزشکی نظریه ندارند؟ بنابراین باید هیئت حمایت از نظریهها یک تحول اساسی از حیث توسعه موضوعی پیدا کنند. نباید نظریههای خودمان را منحصر به حوزه علوم انسانی و اسلامی کنیم. امروزه مشکلات اجتماعی فراوانی داریم که میتوان در این حوزه نیز ورود کرد و نظریهپردازی صورت بگیرد و پیوندی بین دانشگاهها و مراکز رسیدگی به آسیبهای اجتماعی اعم از بهزیستی و ... فراهم شود.»
علیمحمد حاضری، استاد جامعهشناسی دانشگاه تربیت مدرس و عضو انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها در گفتگو با هممیهن درباره آزادی بیان در دانشگاه تاکید کرد: «بخش مهمی از وجود زندانیان سیاسی عمدتاً جرمشان آزادی اندیشه است. در واقع مسائل و اظهاراتی را مطرح کردهاند که از دید آنها آزاد نبوده است. این موضوع فینفسه به منزله این است که آزاداندیشی خیلی موضوعیت ندارد و بیشتر ادعای است.»
او در پاسخ به این سوال که این تضمین وجود دارد که پس از حضور در کرسیهای آزاداندیشی با اساتید برخوردی صورت نگیرد؟ گفت: «ماهیت آئیننامههای ارتقا، جذب، سرفصلها و امتیازاتی که برای اساتید در نظر گرفتهاند بهطور اساسی با آزاداندیشی در مغایرت است. اینکه در آئیننامه ارتقا و مواردی در مباحث حق وتوی فرهنگی وجود دارد، تاکید میکند که اساتید برای ارتقا و جذب در چارچوبهای اعتقادی باید دستورالعملها و موضوعاتی را رعایت کنند و در غیراینصورت امنیت شغلی آنها با خطر روبهرو شده و با اخراج یا عدم تمدید قرارداد مواجه میشوند. این مغایر با ادعای آزاداندیشی است. مگر آنکه از آزاداندیشی تعریف دیگری داشته باشیم و آن تعریف این است که فقط در چارچوبهای مجاز و اعلامشده امکان آزاداندیشی وجود دارد.»
حاضری در پاسخ به این سوال که چه کسی در این زمینه حق وتو دارد؟ تاکید کرد: «این حق وتو به نهادهای فرهنگی دانشگاه از جمله نماینده رهبری و بسیج اساتید دانشجویی تعلق دارد، ولی از نظر محتوایی متفاوت است، یعنی اینکه هیئت علمی برای حق جذب و ارتقا باید امتیازاتی را در زمینه باورهای فرهنگی و اعتقادی مطابق استانداردهای تعریفشده این نهادها داشته باشد، در غیراینصورت حتی اگر امتیازات علمی و پژوهشی بالایی داشته باشد، امکان جذب و ارتقا ندارد که به آن حق وتوی فرهنگی گفته میشود.»
تقی آزادارمکی، عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران نیز درباره کرسیهای آزاداندیشی و نظریهپردازی، به هممیهن گفت: «فلسفه وجودی کرسیهای آزاداندیشی این است که در فضاهای باز برگزار شود و افرادی که وارد گفتگو میشوند اختیار و ایدهای داشته باشند که بخواهند با دیگران در میان بگذارند تا فضای نقد، اعتراض و گفتگو شکل بگیرد.»
او افزود: «کرسی آزاداندیشی که آقایان از آن حرف میزنند، بهمعنای آن است که مفاهیم و موضوعات معینی در آن مطرح شود و افراد معینی در آن حاضر شوند؛ در حقیقت ژست آزاداندیشی را میگیرند تا برگزاری واقعی آزاداندیشی. آنچه که فضای آزاد تعیین میکند ایده است نه رئیس گروه، رئیس دانشکده یا معاون فرهنگی. تفاوت این است که آن کار بروکراتیک و سیاسی است و این یک کار آکادمیک و دانشگاهی. در شرایط فعلی حتی کار بروکراتیک هم امکانپذیر نیست. کسانی که در دانشگاه مسئولیت دارند افرادی بروکرات و به لحاظ توانمندی و هوش، در حد پایین و ضعیف هستند و اراده چنین کاری را ندارند. فقط با یک ارتقا و برای منافع این کار را میکنند. حتی بروکراتهای سابق هم وجود ندارند که در دانشگاه این کار را انجام دهند تا کاری اداری قلمداد شود.»
این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران تاکید کرد: «آن کرسی آزاداندیشی که ما از آن صحبت میکنیم، یک کار آکادمیک است که معیار، محور و اساس آن اساتید دانشگاه هستند و رقیب خود را هم پای گفتگو میآورند. در حقیقت وقتی یک استاد در مورد ایده خود صحبت میکند، مخالفان آن را بهطور طبیعی جذب میکند و نیازی به دعوت ندارد، نه آنکه یک سازمانی وجود داشته باشد که آدمها را به جان همدیگر بیندازد.»
او با اشاره به آئیننامههای ارتقا و جذب اساتید، گفت: «آئیننامهها در هر دورهای وجود داشته و فلسفه وجودی آن درست است، اما نحوه اجرای آن مهم است. طبق این آئیننامهها استاد باید درس بدهد، مقاله بنویسد، حوزه فرهنگی را رعایت کند، تحقیق و پژوهش کند و...، اما وقتی تمام مسائل آئیننامه را در یک دوره سیاسی کنار میگذارند و دو جلسه آزاداندیشی را مطرح میکنند، اشتباه است.»
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه نحوه اجرای آئیننامهها اشتباه است، گفت: «رئیس دانشگاهها و کارمندان آدمهای سیاسی هستند و دنبال افرادی مانند خود یا افرادی که تبعیت میکنند، به همین دلیل فرد آکادمیک، علمی و فرهنگی کاهش پیدا کرده و این افراد نمره میگیرند و ارتقا پیدا میکنند.»
آزادارمکی درباره فعالیت اساتید دانشگاه در محدودیتها، بیان کرد: «اساتیدی که مشروعیت و توانایی بالایی دارند و باسوادند، فعالیت خود را میکنند. اگر بگذارند کلاس میروند و تدریس میکنند، مقاله مینویسند و...، اما با سختی به فعالیت خود ادامه میدهند. شرایط آزاد برای ارتقا آدمهای متوسط است. آدمهای بزرگ که یک جمله بگویند اثرات خودشان را میگذارند و سکوت آنها هم معنا دارد. موضوع مهم این است که در شرایط کنونی، جامعه جدید خلق نمیشود. یعنی جلوی رشد علمی گرفته شده و فرد جدیدی وارد عرصه گفتگو نمیشود. نیروی جدید نمیتواند ارتقا پیدا کند و این فضا وجود ندارد و در آیندهای بسیار نزدیک دانشگاهها دچار خلأ و انتفاع علمی میشوند و نیاز داریم که کارشناس و متخصص از خارج وارد کنیم.»
صادق زیباکلام، استاد سابق علوم سیاسی دانشگاه تهران نیز درباره راهاندازی کرسی آزاداندیشی در دانشگاه به هممیهن گفت: «متاسفانه مسئولانی مانند رئیسدولت، وزیر علوم، معاون اول رئیسدولت، دبیر شورایعالی انقلاب فرهنگی، سخنگوی این شورا، رئیس دانشگاه تهران و... در مورد آزاداندیشی، کرسیهای آزاداندیشی، احترام به نظرات اساتید، آزادی بیان اساتید در بیان اظهارنظراتشان و... طوری صحبت میکنند که انگار در کشور دیگری زندگی میکنند.»
او با اشاره به اینکه در هفته گذشته شاهد نحوه برخورد با دانشجویان دانشگاه علامه در رابطه با مسئله حجاب بودیم، افزود: «دیدیم که مامور حراست با دانشجو برخورد کرد. ایکاش آقای رئیس جمهور بهجای اشاره به کرسیهای آزاداندیشی میگفت که «به وزیر علوم دستور دادم این اتفاق در دانشگاه علامه حتماً پیگیری شود و مامور حراست به چه حقی آن رفتار را داشته است؟» مسئولان همواره درباره دو ایران صحبت میکنند؛ اینجا هم ما از یک طرف با دانشگاهی مواجه هستیم که در واقعیت وجود دارد و یک دانشگاه دیگر که مسئولین درباره آن و وجود کرسیهای آزاداندیشی در آن صحبت میکنند و اینکه اساتید در بیان نظراتشان آزاد باشند. ولی در عالم واقعیت مامور حراست به خودش حق میدهد آن رفتار را داشته باشد. این تناقضها و دوگانگیها همچون فلفل و نمک روی زخم فرهنگیان، دانشجویان و اساتید کشور پاشیده میشود و هیچ دردی را دوا نمیکند.»
او درباره تاثیر محدودیت اساتید در کرسیهای آزاداندیشی، تاکید کرد: «این کرسیهای آزاداندیشی فقط ویترین تبلیغات است. همه ما میدانیم وقتی حراست دانشگاه تهران با یک تلفن به مدیرگروه میگوید صادق زیباکلام که ۳۰ سال تدریس کرده، استاد تمام دانشگاه تهران است و بعد از بازنشستگی برای او تقاضای استادممتازی کرده دیگر حق ندارد درس بدهد، آقای رئیسی و وزیر علوم توقع دارند مردم، فرهنگیان و... کرسیهای آزاداندیشی را جدی بگیرند و درباره آن تبادلنظر کنند؟ کدام کرسیهای آزاداندیشی جناب آقای رئیسی؟ شما آمار بگیرید ظرف یکسال گذشته چه تعداد از اساتید اخراج و ممنوع از تدریس شدند؟»