زندگی ما حالا خیلی وقت است که با فضای مجازی عجین شده است. از صفحات طنز و سبک زندگی بگیر تا صفحات تجاری که به خرید و فروش محصول میپردازند و اتفاقا این روزها بازار خیلی خوبی هم دارند. مدیریت یک فضای مجازی کار چندان راحتی نیست و جذب مخاطب و یا به قولی جذب فالوور به تلاش کافی برای تولید محتوا نیاز دارد و شاید خیلیها دانش کافی برای این کار را نداشته باشند.
به گزارش ایسنا، در این میان کسانی هم هستند که طبق معمول از آب گلآلود ماهی میگیرند و دست به خرید و فروش «اکانت» میزنند؛ به این معنا که عدهای صفحهای را بالا میآورند و پس از آن که به تعداد فالوور مطلوبی رسید؛ آن را به فروش میگذارند. سایتهای آگهی فارسی حالا پر شدهاند از چنین آگهیهایی که دنبال خریدار برای «اکانت» هایشان هستند.
حالا خیلی وقت است که توئیتر یکی از برترین شبکههای اجتماعی در خصوص ترندها و موضوعهای مختلف روز است. کاربرهای این شبکه هر روز و هر ساعت، درباره موضوعها و دغدغههای مختلف صحبت میکنند. آنها میتوانند در یک متن ۲۸۰ کاراکتری همراه با عکس، ویدئو و یا لینک نظرشان را بگویند. در توییتر، برعکس اینستاگرام، متن توییت حرف اول را میزند.
در این میان خیلیها هم دوست دارند که بیشتر دیده شوند و متنهایشان بیشتر خوانده شود؛ برای همین هم به خرید اکانت توئیتر روی میآورند. قیمتها مختلفاند. مثلا صفحهای که در سال ۲۰۰۹ بالا آمده و به قول صاحبش نو است؛ ۱۱ میلیون تومان قیمتگذاری شده است. شخص دیگری یک اکانت ۴۶ هزارتایی را به مبلغ ۱۲ میلیون و ۵۰۰ هزارتومان به فروش گذاشته و مدعی است که دنبالکنندههایش کاملا واقعی هستند. یا مثلا یک اکانت ۱۲ هزارتایی که به گفته صاحبش کارکرده است و در هفته ۲ و یا ۳ بار «فیواستار» یا محبوب شده است، ۱۰ میلیون تومان قیمتگذاری شده است.
اینستاگرام، محبوبترین شبکه اجتماعی این روزهای دنیا و سرزمین عجایبی است که هر چیزی در آن پیدا میشود. اینستاگرام جایی برای به اشتراک گذاشتن تصاویر و ویدئوهاست از لحظههایی که دوستشان داریم و همچنین جایی برای فروش مجازی کالا است.
خیلیها دوست دارند که در اینستاگرام صفحات پرمخاطب داشته باشند و البته خیلیها هم فالوور یا دنبالکننده میخرند. یک صفحه ۱۰۰ هزارتایی را در اینستاگرام ۶ میلیون تومان میفروشند و قیمت یک صفحه ۵۰ هزارتایی هم حدود ۳ میلیون تومان به فروش میرسد. البته هیچ تضمینی وجود ندارد که دنبالکنندگان این صفحات واقعی باشند.
کانالهای تلگرامی هم زمانی مخاطب زیادی داشتند، اما این روزها کمرمقتر شده و با قیمت پایینتری خرید و فروش میشوند. یک کانال تلگرامی خام ۶۵۰ هزارتومان قیمت دارد و قیمت کانالهای پیام رسان روبیکا نیز از ۱۰۰ هزارتومان شروع میشود!
حالا پرسشی که در میان این بازار داغ خرید و فروش اکانت مطرح میشود، این است که آیا خرید این حسابهای کاربری منطقی است یا خیر؟ آیا خرید این صفحات موجب دیده شدن و یا پیشرفت کاری و حرفهای ما میشود؟
امیدرضا علیاکبری (کارشناس شبکههای اجتماعی) در این باره معتقد است: «این ماجرا چند نقطه ضعف دارد؛ اول اینکه وقتی یک اکانت هر چقدر هم به تعداد زیاد دنبالکننده داشته باشد، حتی اگر این دنبالکنندهها واقعی هم باشند و صاحب صفحه خودش دنبالکننده خارجی نخریده باشد، در خوشبینانهترین حالت باید بگوییم که این صفحه با یک ژانر مشخص بالا آمده و طیف مشخصی از مخاطب را دارد. حالا مدیر این صفحه محتوای قبلی را که در ژانر مشخصی هم بوده، پاک کرده و صفحهاش را به فروش گذاشته است. اما خریدار صفحه نمیداند محتوا و ژانر این صفحه چه بوده است؟ تصور کنید صفحهای با محتوای طنز بالا آمده و پرمخاطب شده است و حالا یک فروشنده کیف و کفش میخواهد از آن استفاده تجاری کند و کسب و کار راه بیندازد! نتیجه چه خواهد بود؟ البته این را در خوشبینانهترین حالت میگویم که مخاطب آن صفحه کاملا کامل ارگانیک باشد که اغلب هم این طور نیست؛ چون این افراد فروشنده دید تجاری دارند و اغلب خودشان فالوور فیک میخرند.»
او ادامه میدهد: «بر مبنای تجربه شخصی خودم میگویم که خرید چنین صفحاتی جواب نمیدهد و آن صفحه به زودی میخوابد. ما برای اینکه یک اکانت سالم و خوب داشته باشیم نیاز به فعال بودن مخاطبان داریم که اغلب در خرید و فروش صفحه این اتفاق نمیافتد. فروشندگان صرفا به بیزینس شخصی خود فکر میکنند و اصلا کیفیت برایشان اهمیت ندارد؛ برای همین هم هست که خیلی از آنها صفحات را به قیمت پایین میفروشند. تنها نکته مثبت این موضوع که قابل بررسی است، عدد دنبالکننده بالای صفحه است که در نگاه اول به آن صفحه اعتبار و آبرو میدهد و مخاطب در ابتدا با خودش فکر میکند که میتواند به این صفحه اعتماد کند، اما دیگر هیچ موضوع آبرومندانهای در این باره وجود ندارد؛، چون شخص اولین پست را که منتشر کند، همه متوجه میشوند که پادشاه لباس ندارد!»
علیاکبری همچنین معتقد است: «پستهای چنین صفحاتی معمولا لایک ندارند؛ چون مخاطبان به دلیل دیگری این صفحه را دنبال کردهاند و محتوا با سلیقه مخاطب یکسان نیست. در نتیجه مخاطب صفحه ریزش میکند و همان مخاطب را هم از دست میدهد. مخاطب، شما را نادیده میگیرد و صفحه را ترک میکند. پس این هزینه یک هزینه بیهوده است؛، چون شما اندازه هزینهای که کردهاید، بازخورد نمیگیرید. یادتان باشد اگر صفحهای از صفر کارش را شروع کند، خیلی بهتر از این است که با ۸ هزار مخاطب غیر واقعی کار کند.»
او در پاسخ به این پرسش که چگونه میتوان یک صفحه مجازی پر مخاطب درست کرد، میگوید: «راز این موضوع در یک جمله است که «محتوا پادشاه است!» شاید ایجاد حاشیه سرعت کار را زیاد کند، اما وقتی مخاطب متوجه شود که شما محتوای مناسبی ندارید، صفحه را ترک میکند.»