در یک نظرسنجی در خرداد ماه از ۹۹۲ نفر بیحجاب در شهر تهران، ۶۸.۸ درصد از این جمعیت، دلیل وضع پوشش خود را تمایل به تجربه جدید دانستهاند. ۲۳.۶ درصد هم گفتهاند نظری ندارند.
رجانیوز نوشت: با تصور بیهزینه بودن رفتار، فرد هنجارشکن احساس میکند نهتنها هنجارشکنی عواقبی در پی ندارد بلکه فضا برای آن مساعد شده است. به علاوه او از اقدام خلاف عادت، احساس برتری، شجاعت و غرور میکند و خود را قدرتمند و قهرمان میپندارد. بعد از مدتی این افراد یکدیگر را پیدا میکنندو افرادی را که هنوز جرات اقدام ندارند تحسین میکنند.
جمعیت زنان بیحجاب نسبت به کل در اقلیت است. از بین این اقلیت هم حداقل در این نظرسنجی اغلب در حال استمزاج از شرایط و وضعیت هستند و خود را در مقام تجربه میدانند. حال نوبت حاکمیت است که با ایفای نقش، این تجربه را به نحو صحیح شکل دهد و به سمت درست آن هدایت کند.
در این وضعیت، اما نهادهای تصمیمساز و تصمیمگیر در حاکمیت مشغول «لوایح بیخاصیت» هستند. نظام تصمیمگیری کشور با تعللهای بیجا و ابتکارهای بسیار ضعیف نه حتی مانع این الگو نشده بلکه مانند پیشران آن عمل کرده است.
در واقع شالهای روی شانه استمزاج از حاکمیت است؛ میخواهد ببیند حاکمیت تا چه اندازه «اراده» اعمال خواست خود را دارد؛ تا اگر ارادهای نبود همچنان شال را بر روی شانه نگه دارد و بعد از گذشت مدتی حتی روی شانه هم نیاندازد! البته بعد از شال و حجاب هم هدفهای دیگری هست که به سوی آن روانه خواهند شد.