شورای عالی انقلاب فرهنگی در جلسه عصر سهشنبه ۳۰ خردادماه که به ریاست ابراهیم رئیسی برگزار شد، ماده واحدهای را تحتعنوان «تعیین الزامات ساماندهی حوزه صوتوتصویر فراگیر» به تصویب رساند که جنجالبرانگیز شد.
به گزارش هم میهن، براساس این ماده واحده، حیطه اختیارات و وظایف وزارت فرهنگوارشاد اسلامی و سازمان صداوسیما در این حوزه مشخص و برای فعالان بخش خصوصی بهویژه در پلتفرمهای پخش صوتوتصویر فراگیر و شبکه نمایشخانگی معین شد که در چه بخشهایی باید از وزارت فرهنگوارشاد اسلامی و در چه بخشهای دیگری باید از سازمان صداوسیما مجوز بگیرند.
نکته جنجالبرانگیز این مصوبه، واگذاری وظیفه نظارت بر شبکه نمایشخانگی به سازمان صداوسیماست. هرچند محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگوارشاد اسلامی به ایرنا گفته است: «آنچه در افکار عمومی و برخی رسانهها دراینباره منتشر شده، درست نیست و بنا داریم در حوزه حکمرانی فرهنگی بهصورت واحد کار تنظیمگری را انجام دهیم.»
اگر تا پیشازاین چالش میان وزارت فرهنگوارشاد اسلامی و دستاندرکاران VODها (Video on Demand- ویدئوی درخواستی) با ساترا (سازمان تنظیم مقررات صوتوتصویر فراگیر)؛ نهادی که ازسوی سازمان صداوسیما مسئولیت تنظیمگری رسانههای صوتوتصویر فراگیر در فضای مجازی ایران را برعهده دارد، بر سر اقدامات فراقانونی ساترا بود، اکنون بحث بر سر مصوبهای است که فعالان VODها آن را «پایان شبکه نمایشخانگی» قلمداد میکنند.
مصوبهای ازسوی شورایعالی انقلاب فرهنگی که وزیر ارشاد در موردش معتقد است: «تمام فعالیتها و مجوزهایی که صوتوتصویر فراگیر صادر میکرد، از این به بعد توسط وزارت فرهنگوارشاد اسلامی صادر خواهد شد. یعنی تمام مجوزهایی که در حوزه صوتوتصویر فراگیر به فعالیتهای فرهنگی، هنری، سینما، موسیقی، تئاتر، بازی و سرگرمی، تبلیغات و... مربوط است.»
او، اما نکتهای را هم مطرح کرده که چالش پیشآمده بر سر همان است. اسماعیلی با بیان اینکه دو موضوع از این قاعده استثناء شده، تصریح کرده است: «نخستین موضوع مربوط به پخش زنده تلویزیونی و اینترنتی است و دومی نیز به سریالهای شبکه نمایشخانگی مربوط است.» همین استثنائات بود که موجب انتشار استوری مشترک «پایان نمایشخانگی» در اینستاگرام هنرمندانی، چون محمدحسین مهدویان، ایمان صفا، مهراب قاسمخانی، محسن کیایی، علی شادمان و... و صدور بیانیهای ازسوی خانه سینمای ایران شد.
بیانیهای که در بخشی از آن چنین میخوانیم: «جامعه اصناف سینمای ایران براساس وظایف ذاتی و قانونی خود و برای شکلگیری مناسبات و مقررات کسبوکار مرتبط با اعضایش، اخبار تازه منتشرشده از مصوبات شورایعالی انقلاب فرهنگی درباره نظارت در حوزه نمایشخانگی و مباحث مطرحشده در مورد صدور مجوزهای سینمایی را مأیوسکننده و مخالف پیشرفت اقتصاد هنر صنعت سینما میداند و انتظار دارد تا مقامات و نهادهای مسئول اصرار بر بنیانهای دیرین و منسوخ را کنار گذاشته و براساس طراحی شیوههای نوین تنظیمگری، متناسب با مقتضیات معاصر و عرف پذیرفتهشده جامعه، اقدام کنند.»
در بیانیه این نهاد صنفی همچنین اشاره شده است که «افزایش فشار روانی به هنرمندان و تأکید بر صدور مجوزهای متعدد و سانسورهای بیشتر آثار نمایشخانگی و سینمایی، تنها بحرانهای حوزه فرهنگ را پررنگتر میکند و باعث خواهد شد شبکههای تلویزیونی خارج از ایران تقویت شوند، مهاجرت سینماگران و تولید فیلمهای خارج از قاعده افزایش یابد، فرصتهای اقتصادی سینمای ایران از میان برود، بیکاری و فشار اقتصادی هنرمندان افزایش یافته و درنهایت مخاطبان ناامید و ناراضی شوند.»
خانه سینمای ایران درخواست کرده است که شورایعالی انقلاب فرهنگی و هر نهاد مرتبط دیگر، ضمن تجدیدنظر و تصحیح مصوبات مربوطه برای تصمیمگیری در مورد مدیریت بر وضعیت هنر صنعت سینما و نمایشخانگی، به دستاندرکاران متخصص حرفهای و هنرمندان رجوع کند.
سعید خانی، تهیهکننده، پخشکننده و مدیرعامل «خانه فیلم» که مدیریت یکی از مهمترین دفاتر پخش در سینما را برعهده دارد، ضمن اشاره به اینکه «نگرانی همه فعالان شبکه نمایشخانگی درحالحاضر از قرار گرفتن زیرمجموعه سازمانی است که دستکم در سالهای اخیر اثباتکرده که در جذب مخاطب ناکارآمد و ناتوان است»، میافزاید: «اینکه تفکرات حاکم بر صداوسیما بر شبکه نمایشخانگی هم غالب شود و فضای موجود با نگاهی تنگنظرانه از میان برود ازجمله مصادیق این نگرانی است.
فعالان شبکه نمایشخانگی پیشازاین هم چالشهایی با ساترا (سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی) داشتند، اما این چالشها طی تعاملهایی قابلحل بود و دستکم هنگام اخذ پروانه نمایش میتوانستیم با یکدیگر به گفتگو بپردازیم. نگرانی ما از آنجا نشأت میگیرد که زمینه این تعامل با تصویب مصوبه مذکور از میان برود.
پلتفرمها در همه جای جهان میتوانند زمینه اقبال عمومی به تولیدات داخلی را فراهم کنند و بهعنوان مثال در کشور ما از گرایش مخاطبان به محصولات ماهوارهای بکاهند، اما با اتفاق تازهای که رخ داده است این نگرانی وجود دارد که با نگاه تنگنظرانه مدیرانی که عملکردشان در سازمان زیرنظرشان قابل دفاع نیست درنهایت شاهد کوچ بیشازپیش مخاطبان به شبکههای ماهوارهای باشیم.»
محمدرضا لطفی، منتقد سینما هم با اشاره به اینکه «اتفاقی که رخداده از نظر من بسیار ساده است و اصلا پیچیده نیست»، میگوید: «از نظر من به شبکه نمایشخانگی با ماموریت نابودی سینما اجازه شکلگیری، رشد و اوجگیری داده شد و بهمحضاینکه مأموریتاش به پایان رسید، حکم قتل و نابودیاش صادر شد. این اتفاق از نظر من کاملا قابل پیشبینی بود. چراکه شبکه نمایشخانگی و پلتفرمهای فعال آن به ذات چندان قابل کنترل و نظارت نیستند و به همین دلیل رشد و شکوفایی بیش از اندازهشان موجب ایجاد احساس خطر برای کسانی شده است که اکنون اقدام به تصویب چنین مصوبهای کردهاند.
من شبکه نمایشخانگی را از ابتدای شکلگیری، بازویی اجرایی برای از بین بردن سینما میدانستم و گمان میکنم با همین مأموریت آغازبهکار کرد و حالا که مأموریتاش را به سرانجام رسانده، مانند مهرهایسوخته زمان نابودیاش فرا رسیده است. تصویبکنندگان مصوبه مذکور میدانند که برای نابودی شبکه نمایشخانگی کافی است به دست مسئولی ناکارآمد بسپارندش تا خودبهخود از بین برود و وقتی نظارت بر این شبکه به سازمانی ورشکسته با منتقدان بسیار سپرده میشود مشخص است که در آغاز دوران پایانی نفوذ آن در میان عموم مردم هستیم.»
او در مورد اظهارات وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم معتقد است: «آنچه وزیر ارشاد گفته است بسیار مهآلود بهنظر میرسد. زمانی که ایشان میگویند «براساس مصوبه شورا تمام فعالیتها و مجوزهایی که صوتوتصویر فراگیر صادر میکرد، از اینبهبعد توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صادر خواهد شد و تنها دو موضوع از این قاعده مستثنی است؛ یکی پخش زنده تلویزیونی و اینترنتی و دیگری سریالهای شبکه نمایشخانگی.» مشخص نیست پس آنچه برعهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است، چیست و صوتوتصویر فراگیر جز پخش زنده تلویزیونی و اینترنتی و سریالهای شبکه نمایشخانگی شامل چه مواردی است؟ و اساسا شامل هر مورد دیگری هم که باشد اکنون بحث بر سر مصوبهای است که مطابق آن وظیفه نظارت بر شبکه نمایشخانگی برعهده سازمان صداوسیما قرار داده شده است.
رمزگشایی از اظهارات وزیر ارشاد بهقدری دشوار است که ترجیح میدهم بیشازاین به آن نپردازم و صرفا به این نکته اشاره کنم که مصوبه مذکور بهمعنای فرارسیدن پایان ماموریت شبکه نمایشخانگی است. این شبکه قرار بوده سینما را نابود کند و اکنون که مأموریت خود را بهسرانجام رسانده، حکم نابودی یا دستکم تضعیف خودش نیز صادر شده است.»