اسم قاتلان سریالی که میآید، همه یاد مردهایی میافتند که قربانیهایشان را تا سرحد مرگ میترساندند و بعد به قتل میرساندند.
به گزارش همشهری آنلاین، شاید به همین دلیل به قاتلانی مثل جفری دامر، لقب جنایتکاران مخوف سریالی را دادهاند؛ اما در صفحات حوادث روزنامهها و درفهرست قاتلان سریالی، نام تعدادی زن هم دیده میشود؛ زنانی که با خونسردی تمام در یک دوره محدود با به قتل رساندن زنجیرهای افرادی مشخص، باعث شده بودند ترس در دل مردم رخنه کند.
«الیزابت باتری» قدیمیترین قاتل سریالی زن در تاریخ لقب گرفته است، نام او در دهه ۱۶۰۰ آنقدر در مجارستان، خوف و وحشت آفریده بود که به کنتس خون آشام مشهور شد. اصل و نصب الیزابت به خانواده سلطنتی باز میگشت. او در قلعه کاچتیس مجارستان زندگی میکرد.
همه چیز با ناپدید شدن خدمتکاران الیزابت لو رفت. شاید عجیب باشد، اما عطش الیزابت برای جوان ماندن او را وادار کرد تا دستانش را به خون دختران جوان زیادی آلوده کند. در بعضی از آمارها تعداد قربانیان تا ۶۰۰نفر هم تخمین زده میشود. او برای کشتن قربانیهایش روش خاصی داشت؛ به این ترتیب که اول دختران جوان را به قلعهاش دعوت میکرد تا برای یک ماه همصحبت و خدمتکارش باشند. چند شب که میگذشت، الیزابت آنها را میکشت و از زنجیر آویزان میکرد تا تمام خون بدنشان به درون محفظهای شبیه به وان حمام ریخته شود.
هنگامی که وان پر از خون میشد، کنتس خون آشام در آن میخوابید تا خون این دختران جوان مانع از پیر شدنش شود. خانواده بعضی از این دخترها با ناپدید شدن فرزندشان ازقضات دادگاه خواستند تا محل زندگی الیزابت را وارسی کنند. هنگامی که مامورین وارد قلعه شدند، نمیتوانستند آنچه را که با چشمان خود دیده بودند، باور کنند.
آنها اتاق شکنجه را با وسیلههایی عجیب در حالی که یک زن جوان در آن آویزان بود، کشف کردند. به دلیل اینکه الیزابت از خانوادهای سلطنتی بود، دادگاه نمیتوانست حکم او را مانند افراد معمولی صادر کند، اما در عوض قاضی او را محکوم کرد که تا آخر عمر در قلعه مخوفش زندانی شود. بهاین ترتیب در و پنجرههای قلعه کاملا بسته شد و تنها روزنهای کوچک برای رساندن آب و غذا به الیزابت در آن تعبیه شد. چند سال بعد، الیزابت در تنهایی جان داد و پس از آن دیگر دختران مجاری ناپدید نشدند.
نام «آیلین وورنوس» با کشتن هفت مرد در کمتر از یک سال، بین مشهورترین قاتلان زن سریالی تاریخ به ثبت رسیده است. آیلین ادعا میکرد که هر کدام از قربانیانش به تنهایی قصد جانش را کرده بودند و او به این بهانه هفت مرد را به کام مرگ کشانده است.
البته داشتن نوعی روانپریشی در خانواده وورنوسها موروثی بود چرا که پدر آیلین هم در دوران کودکی او، به اتهام کودک آزاری به زندان افتاد و در همانجا خودش را کشت. به این ترتیب خانواده آیلین خیلی زود از هم پاشید و او از ۱۴ سالگی آواره کوچه وخیابانشد. او پس از اینکه به فلوریدا رفت به جوانی به اسم «تیریا مور» علاقهمند شد، اما این وابستگی و علاقه شدید هم چندان دوام نیاورد و پس از یکسال باز هم زندگی او از هم پاشید. تا اینکه در ۳۰ نوامبر سال ۱۹۸۹، آیلین با کشتن «ریچارد مالوری» اولین قتل را در پرونده سیاهش به ثبت رساند.
هنوز دو ماهی نگذشته بود که در اول ژوئن سال ۱۹۹۰، باز هم گزارش قتلی با هویت «دیوید اسپرز» به ماموران پلیس رسید و دقیقا پنج روز بعد جسد «چارلز کارزکادون» کشف شد. در همان سال به ترتیب در چهارم جولای، چهارم آگوست و ۱۲ سپتامبر، مقتولانی با نامهای «پیتر سیمز»، «تروی بورس» و «دیک هامفریز» به فهرست پرونده قتلهای زنجیرهای اضافه شدند.
آخرین قربانی این زنجیره شوم «والتر جنو آنتونیو» بود که در نوزدهم نوامبر ۱۹۹۰ کشته شد. هنوز چند ماهی از پیدا شدن آخرین جسد نگذشته بود که آیلین به جرم آدمکشی دستگیر شد. دادستان توانست تا فوریه سال ۱۹۹۳، شش قتل دیگر را هم به او نسبت بدهد. آیلین تا سال ۲۰۰۱ در زندان بود و به دلیل اینکه هر روز از گوشه و کنار خبرها و شایعههای ضد و نقیضی دربارهاش به گوش میرسید، دیگر تاب نیاورد و از دادگاه خواست تا اجرای حکم اعدامش را به تعجیل بیندازند. دادگاه فلوریدا هم با این درخواست آیلین موافقت کرد و سرانجام در نه اکتبر سال ۲۰۰۲ با تزریق مواد کشنده به آیلین وورنوس، پرونده این قاتل سریالی بسته شد.
قاتل دیگری که نامش در فهرست مخوفترین قاتلان زن سریالی به ثبت رسیده «رزماری وست» نام دارد. رزماری اهل انگلستان بود، البته او به تنهایی دست به قتل نمیزد بلکه بعضی وقتها شریک جرم هم داشت و به کمک همسرش، «فرد وست» از آوریل ۱۹۷۳ تا آگوست ۱۹۷۹، ۱۲ زن جوان را پس از شکنجه بسیار به کام مرگ فرستاد.
تعدادی از قربانیان رزماری و همسرش
هنگامی که هوس کشتن یک نفر به سر رزماری میزد، به همراه همسرش در منطقه گلوسستر انگلستان آنقدر پرسه میزد تا زن جوانی را به دام بیندازد که البته یکی از این قربانیان برحسب اتفاق، «هیتر» - دختر «فرد» از همسر سابقش- بود. در پرونده او و همسرش اشاره شده است که هر دو نفر دچار سادیسم بودند.
با این حال آنها ۲۰سال آزادانه زندگی کردند تا اینکه در سال ۱۹۹۴، تحقیقات پلیس با یافتن بقایای مدفون شده اجساد در محل وقوع جنایتها یعنی خانه رزماری به نتیجه رسید و رزماری وست در سال ۱۹۹۵ متهم به قتل ده زن شد، اما به دلیل داشتن بیماری روانی به اعدام محکوم نشد و گفته میشود که قاضی حکم زندان او را تا سال ۲۰۱۹ صادر کرده است. رزماری در آن زمان ۶۶ ساله خواهد شد.
رزماری به کمک همسرش ۱۲ زن جوان را به کام مرگ میفرستاد
شاید فکر کنید که قاتلان سریالی قربانیان خودشان را از بین افراد غریبه انتخاب میکنند، اما «وانتا هویت» زنی بود که خلاف این موضوع را ثابت کرد. او مادر شش کودک بود که پنج تای آنها را طی چند روز مختلف خفه کرد. او پس از اینکه فرزندانش را یکی یکی در زمانهای مختلف خفه میکرد، با بیمارستان تماس میگرفت و مدعی میشد که کودکش دیگر نفس نمیکشد.
تصویری قدیمی از وانتا هویت و یکی از بچههایش
پزشکان هم علت چنین خفگیای را «سندروم مرگ ناگهانی کودک» تشخیص میدادند. بااین حال یک بار نزدیک بود مچ وانتا باز شود وادعای دروغ او به همه ثابت شود، چون یکی از کودکان وانتا کاملا خفه نشده بود و هیات پزشکی تشخیص دادند که میتوان با اتصال دستگاه اکسیژن به کودک از او در خانه هم پرستاری کرد، اما چند روز بعد، کودک بخت برگشته در خانه جان باخت و وانتا ادعا کرد که به دلیل درست عمل نکردن دستگاه او دچار خفگی شده است. با اینکه پلیس برای انجام تحقیقات وارد عمل شد، باز هم به نتیجهای نرسید.
اما وانتا در سال ۱۹۹۴ در یک اقدام عجیب به قتل فرزندان خود اعتراف کرد و به این ترتیب دستگیر شد. با این حال یکسال بعد رسما حرف خود را پس گرفت و مدعی شد که اعترافاتش تحتتاثیر توهم بوده است، اما دادگاه او را به حبس ابد محکوم کرد.
«دیانا لومبررا» هم مادر دیگری است که نامش در فهرست قاتلان سریالی قرار گرفته است. او هم شش کودک خود را با سنگدلی تمام طی چند سال متوالی به قتل رساند؛ بدین ترتیب که پس از خفه کردن کودکانش، در حالیکه آنها را در آغوش میگرفت، سراسیمه وارد بیمارستان میشد و از پرستاران کمک میخواست. کادر پزشکی هم به سرعت وارد عمل میشدند، درحالی که کار از کار گذشته و کودک پیش از اینها جان باخته بود. پس از چند بار گزارش چنین اتفاقی از سوی بیمارستان، بالاخره پلیس به دیانا مشکوک شد و طی یک سری تحقیقات تخصصی در بخش جنایی، او به عنوان قاتل فرزندانش شناخته شد و به سه بار مرگ محکوم شد.
«مارجی ولما بارفیلد» ۵۳ ساله یکی دیگر از قاتلان سریالی است که در طول چند سال متوالی، مادرش و هفت نفر از همسرانش را در شهر لومبرتون واقع در شمال کالیفرنیا به قتل رساند. او چهار نفر از همسرانش را هنگامی که در خواب بودند به قتل رساند؛ به این ترتیب که با به آتش کشیدن تختخواب وانمود میکرد که آنها در حال سیگار کشیدن به خواب رفتهاند و تخت آتش گرفته است.
این قاتل مخوف، در غذای باقی مقتولانش هم آرسنیک و مواد کشنده دیگر اضافه میکرد. بعد از دستگیری، مارجی به قتلهایش اعتراف کرد و در سال ۱۹۸۴ با تزریق مواد کشنده اعدام شد. از سال ۱۹۷۶ به بعد، مارجی ولما اولین زنی بود که در آمریکا محکوم به مرگ میشد.
بین قاتلان سریالی روشهای مختلفی برای کشتن افراد وجود دارد. «بلانش تیلر مور» یکی از آنهاست که با استفاده از سم آرسنیک قربانیهایش را کشته است. در پرونده این قاتل خونسرد، نام افراد آشنایی به چشم میخورد، چون او قربانیهایش را از بین دوستان و اعضای خانوادهاش انتخاب میکرد.
بلانش تیلر مور برای کشتن افراد از سم استفاده میکرد
به همین دلیل، قتل دو همسر، یک دوست و پدر و مادر شوهرش در پروندهاش به ثبت رسیده است. از آنجایی که مسمومیت توسط سم بسیار شبیه به داشتن دل درد شدید است، او تصمیم گرفت قربانیهایش را با مسموم کردن توسط این سم به قتل برساند. بلانش هم سرنوشتی مانند دیگر قاتلان سریالی داشت؛ کمی بعد از پیدا شدن جسد ششمین قربانیاش دستگیر شد و در سال ۱۹۹۱ به مرگ با تزریق آمپول هوا محکوم شد.
«جینن جونز» زن ۲۷سالهای بود که عاشق پرستاری از کودکان بیمار بود، اما این پرستار در سال ۱۹۸۴ به اتهام قتل ۱۱ کودک در سانفرانسیسکو به حبس ابد محکوم شد. البته از آنجا که این پرستار در مراکز بهداشتی مختلفی کار میکرد، ماموران پلیس در ابتدا فکر کردند که ممکن است جینن مسؤول به قتل رسیدن هر ۴۶ مورد گزارش شده از این کلینیکها باشد، اما در نهایت فقط قتل ۱۱ نفر از آنها توسط جینن ثابت شد.
۱۱ کودک بیگناه قربانی جینن جونس پرستار شدند
او به کودکان بیمار داروی قویای را تزریق میکرد که مستقیما بر قلبشان اثر میگذاشت، بعد با تلاش بسیار وانمود میکرد که سعی داشته کودک را احیا کند تا در چشم دیگران قهرمان هم نشان داده شود. این قاتل بیرحم حتی زمانی که تحقیقات پلیس برای یافتن قاتل آغاز شده بود، همچنان به ترفند خود ادامه میداد تا اینکه بالاخره دستش برای سرپرست بخش رو شد و راز پرستار قهرمان برای همگان برملا شد.
«جوآن بارازا» - گرداننده یکی از سیرکهای معروف مکزیک- که به بانوی خاموش شهرت داشت، پس از چندی لقب دیگری را با نام «پیرزن قاتل» به خود اختصاص داد. او در دهه ۱۹۹۰ به خانههای سالمندان مکزیک میرفت و وانمود میکرد که کارگر اجتماعی است و برای کمک به سالخوردگان نزد آنها رفته. به محض اینکه جوآن وارد این خانهها میشد و برای کمکرسانی به یک پیرمرد یا پیرزن فرستاده میشد، آنچنان سر و صورت مقتول بیچاره را فشار میداد که خون از چشم و گوشهایشان سرازیر میشد.
جوآن بارازا به خاطر قتلهایی که در خانههای سالمندان مرتکب شد لقب «پیرزن قاتل» را به خود اختصاص داد
در یکی از قتلهایش، جوآن پس از اینکه آناماریای ۸۲ ساله را به قتل رساند، مثل همه قاتلهای دیگر از صحنه جرم فرار کرد. پس از گزارش قتل، نیروهای پلیس به محل وقوع جرم سرازیر شدند و به این نتیجه رسیدند که اثر انگشت به دست آمده با اثر انگشت قتلهای پیشین مطابقت میکند. به خاطر همین دایره تحقیقاتشان را وسیعتر کردند، با این حال هنوز مطمئن نبودند که قاتل زن است یا مرد؛ گرچه بیشتر افراد گروه تجسس معتقد بودند که شیوه کشته شدن مقتولان بیشتر شبیه کار یک قاتل سریالی مرد است. با این حال بالاخره پلیس او را دستگیر کرد، اما هیچگاه انگیزه او از قتلهایش روشن نشد.
«نانی داس» یکی دیگر از قاتلان سریالی آمریکاست که به خاطر خندههای عجیبش در جریان جلسههای دادگاه به «مادربزرگ خوشخنده» شهرت یافت. او طی سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۵۴، دو نفر از خواهرانش، مادر و مادرشوهر، نوه، خواهرزاده و چهار همسر خود را به قتل رساند. اما سرانجام در سال ۱۹۵۵ راز قتلهای این مادربزرگ خوشخنده فاش شد و در ایالت اوکلاهاما به حبس ابد محکوم شد.
این قاتلان سریالی حتی بعد از دستگیری هم به انگیزههایشان اعتراف نکردند.