فرارو- رکوردشکنی سلطنت طولانی ملکه الیزابت دوم از بسیاری جهات استثنایی بود به ویژه به این دلیل که در بیش از هزار سال گذشته بریتانیا توسط مردان اداره شده بود. تا همین اواخر تاج پادشاهی به پسر بزرگ پادشاه واگذار میشد و دخترانش با خاندانهای سلطنتی در کشورهای دیگر ازدواج میکردند. با این وجود، در اکثر جوامع پستاندار دیگر مادهها معمولا در گروههای زادگاه خود باقی میمانند و تولید مثل میکنند و موقعیت و قلمرو مادرانشان را به ارث میبرند. در حالی که پسران برای یافتن شرکای غیرمرتبط در جای دیگری زادگاه شان را ترک میکنند. روابط اجتماعی بین زنان ساکن متفاوت است، اما اغلب حمایت گرانه است. برای مثال، در فیلهای آفریقایی مادهها در گروههای خانوادگی جمع میشوند و مادههای مسنتر معمولا بر فیلهای جوانتر غالب هستند.
به گزارش فرارو به نقل از کانورسیشن، رقابت آشکار نادر است و روابط بین مادرسالاران و زنان جوانتر آرام و حمایت کننده است. فیلهای مادر به عنوان مخزنهایی از اطلاعات در مورد محل یافتن غذا و آب عمل میکنند و حضورشان به ویژه در مواقع قحطی یا خشکسالی اهمیت دارد.
جایی که گونهها در گروههای بزرگتری زندگی میکنند که اعضای چندین خانواده را شامل میشوند مانند بابونهای زرد و کفتارهای خالدار رقابت برای موقعیت و منابع میتواند رایجتر باشد و مادهها اغلب از خویشاوندان نزدیک در درگیری با خانوادههای دیگر حمایت میکنند.
دختران به طور مرتب رتبه اجتماعی مادر خود را به ارث میبرند. تمام اعضای برخی از خانوادهها ممکن است به طور مداوم بر دیگران مسلط باشند و در نتیجه اغلب از موفقیت پرورش و بقای بالاتری برخوردار میشوند.
با این وجود، زنان همواره مداراگر یا حمایت کننده نیستند. در میرکتهای صحرای کالاهاری در جنوب آفریقا که مطالعهای سه دههای بر روی آن انجام شده یک ماده غالب در هر گروه میرکت به طور انحصاری تولید مثل میکند و به مدت ۱۰ سال تا سه بار در سال به تولید مثل ادامه میدهد. دختران و پسران آنان در ابتدا در گروه مادر خود باقی میمانند و به تغذیه و محافظت از خواهر و برادر کوچکتر خود کمک میکنند.
ملکهها تمام تلاش خود را میکنند تا مانع از رشد موفقیت آمیز دخترانشان شوند. یک محقق در این باره میگوید: "در اوایل کارم از این که دیدم یکی از ملکههای میریکت مورد علاقه ام با خون روی پوزهاش از لانه خواب گروهش بیرون آمد شگفت زده شدم جایی که دختر بزرگ اش به تازگی به دنیا آمده بود. این ملکه میرکت در آن زمان باردار بود. او به پایین برگشت و به زودی با یک توله مرده که هنوز گرم بود بیرون آمد".
یکی از شایعترین علل مرگ تولههای آن گونه نوزادکشی توسط زنان باردار است و مطالعات روی چندین پستاندار اجتماعی دیگر نیز روندهای مشابهی را نشان داده است. کشتن نوههای خود ممکن است دستور کاری برای موفقیت تکاملی به نظر نرسد، اما اغلب برای میرکتهای ماده باردار تصمیمی منطقی قلمداد میشود. اگر گروهها صرفا بتوانند تعداد کمی از تولهها را پرورش دهند ملکهها در صورت سرکوب تولههایی که با فرزندان شان رقابت میکنند سهم ژنتیکی خود را برای نسلهای آینده افزایش خواهند داد.
مادهها ۵۰ درصد از ژنهای مادرشان را به اشتراک میگذارند در حالی که نوهها تنها ۲۵ درصد از ژنهای شان را به اشتراک میگذارند. بنابراین، به نفع ملکه است که مطمئن شود دختران گروهها را به جای نوهها بزرگ میکند.
هنگامی که دختران ملکههای میرکت سه تا چهار ساله میشوند به رقبای بالقوه ملکه تبدیل خواهند شد و او آنان را از گروه خود بیرون میکند. از آنجایی که اعضای دیگر گروههای میرکت اجازه نمیدهند زنان مهاجر به آنان ملحق شوند زنان اخراج شده یا گروههای جدیدی را با نرهای سرگردان پیدا میکنند یا معمولا در این تلاش میمیرند. زمانی که یک ملکه در نهایت میمیرد مادههای گروه اش برای به ارث بردن موقعیت او با یکدیگر مبارزه میکنند. مسنترین و سنگینترین ماده معمولا برنده میشود و موقعیت ملکه را به دست میگیرد و نقش و قلمرو را پیش از آغاز بیرون راندن خواهران اش برعهده و در دست میگیرد.
وضعیت در مورد پسران ملکه چگونه است؟ در اکثر پستانداران جفت گیری با یکی از بستگان نزدیک نوزادان ضعیف تری ایجاد میکند و موفقیت تولید مثل مادهها را کاهش میدهد. بنابراین، میرکتهای ماده از جفت گیری با پسران، برادران و سایر خویشاوندان خود اجتناب میکنند.
نرها در جایی که مادههای گروه آنان خویشاوند هستند و با آنان جفت گیری نمیکنند و باید گروههای زادگاه خود را ترک کنند تا شریکهایی را بیابند. برخلاف مادهها میرکتهای نر داوطلبانه به گردش میروند یا جایگزین نرها در گروههای دیگر میشوند یا با مادههای اخراج شده آواره جفت گیری کرده و تلاش میکنند گروههای جدیدی ایجاد کنند. تمایل مشابهی برای مادهها به اجتناب از تولید مثل با خویشاوندان نزدیک و برای نرها برای ترک گروههای زادگاه شان برای یافتن شرکای دلخواه در جای دیگر در بسیاری از پستانداران دیگر متداول است از جمله در بسیاری از گونههایی که نرها به طور قابل توجهی بزرگتر و قویتر از مادهها هستند مانند شیرها و بابون ها.
با این وجود، مادهها همواره در خانه نمیمانند و نرها همواره سرگردان نیستند. برخی از پستانداران وجود دارند که وضعیت در آنان برعکس است از جمله در خفاش، اسب و میمون. برای مثال، گوریلهای ماده اغلب گروههای زادگاه خود را ترک میکنند تا در گروههای دیگر تولید مثل کنند در حالی که نرها ممکن است در آنجا بمانند و تولید مثل کنند و موقعیت تولید مثل را از پدران شان به ارث ببرند.
یکی از ویژگیهای بسیاری از این گونهها آن است که نرهای مولد ساکن یا گروههایی از نرهای مرتبط موقعیت خود را برای دورههای نسبتا طولانی بیشتر از سنی که اکثر مادهها به بلوغ جنسی میرسند حفظ میکنند. بنابراین، یک توضیح این است که مادهها باید گروههای تولد خود را ترک کنند تا شریکهای تولید مثلی غیر مرتبط پیدا کنند. نرهای این گونهها نیازی به ترک گروه ندارند، زیرا مادههای مهاجر به میل خود با آنان جفت گیری میکنند.
ترجیح جانشینی مردان در بسیاری از جوامع بشری متداول است و اغلب به نیاز پادشاهان به رهبران جنگ و قدرت و توانایی بیشتر مردان نسبت داده میشود. میمونهای آفریقایی نزدیکترین خویشاوندان زنده ما هستند و همگی گروههایی را تشکیل میدهند که مادهها میروند، اما نرها باقی میمانند. این نشان میدهد که پراکندگی زنان و مردان ساکن ممکن است هنجار اجدادی در جوامع هومینین نیز بوده باشد. اگر چنین باشد ممکن است علت آن باشد که مادهها برای جلوگیری از همخونی و نه به دلیل تفاوت در قدرت و توان مبارزه بین جنسها پراکنده شده اند.