اولین نهاد شهری و رسمی در ایران دایره احتسابیه بود. کاراین نهاد اداره شهرها تا پیش ازتشکیل بلدیه بود. اما به مرور زمان فعالیت این نهاد کمرنگ شدتا اینکه در دوران صدرات امیر کبیر با اعلام نارضایتی مردم از اداره دارالخلافه دوباره احیا شد. در این گزارش علیرضا زمانی از فعالیت اداره احتسابیه روایت میکند.
به گزارش همشهری آنلاین، این نهاد از قرن اول و دوم هجری با ورود اسلام به ایران شکل گرفت و اداره آن دست طبقه مذهبی بود. این مجموعه بیشتر در موضوعات دینداری، گران فروشی و کمفروشی، مسائل اقتصادی، نظافت و نگهداری چهره شهر و خیابانها، حملونقل و تردد در شهر ورود میکرد.
در دل این نهاد شغلی به نام محتسبی متولد شد. محتسبها با وجود اینکه از سوی حکومت انتخاب میشدند، اغلب حافظ منافع مردم بودند تا اینکه بهمرور زمان با تغییر سبک زندگی و مدرن شدن کشور بهویژه شهرها تبدیل به داروغه و در دوران قاجار تا قبل از انقلاب مشروطه به کلانتر در میان مردم مشهور شدند.
از دوران امیرکبیر نهاد از یاد رفته احتسابیه دوباره شکل گرفت. درواقع تا پیش از شکلگیری اولین بلدیه تهران بعد از دوران مشروطه شده «میرزا محمود خان آقاسی» که بعدها لقب «احتساب الملک» را میگیرد بهعنوان کلانتر تهران مسئولیت اداره دارالخلافه قاجاریان شهر تهران را بر عهده میگیرد.
در پی این نارضایتیها احتسابالملک تعدادی از کارگرانش برای جمعآوری خاکروبههای تهران در شهر مامور میکند. میرزا محمود خان از واقفان نامدار تهران بود و خودش و پسرش موقفات زیادی داشتند و پسرش هم عهدهدار امور شهری محله سنگلج بود.
میرزا محمود خان در سال ۱۲۸۱ قمری در جریان نارضایتیهای اجتماعی در تهران و شورشهای مردم کشته میشود. بعد از او چراغعلی خان کرد بر کرسی این منصب مینشیند و چند سالی هم «آقا علی آشتیانی» پیش خواسته ناصرالدین شاه سکان اداره دارالخلافه بهدست میگیرد. فردی که سهراه امین حضور تهران امروزی یادگارش است. او در این محدوده یک خانه باغ بزرگ داشت.
رجال قاجاری پای ثابت سفرهای خارجی به بهانه مختلفی بودند و همچنین برای دربار هم ناصرالدین شاه پزشکان خارجی زیادی بهکار گرفت. این سفرها و رفتوآمدها فرصت خوبی برای مقایسه دارالخلافه با سایر پایتختهای دنیا و بررسی نقاط ضعف و قوتش بود. رسیدگی به وضعیت بهداشت عمومی و فردی از مهمترین نیازهای مردم تهران بود. به پیشنهاد «ژوزف تولوزان» پزشک مخصوص ناصرالدین شاه، تمرکز دولت بهجای احتسابیه به راهاندازی اولین مرکز بهداشتی تهران اداره «حفظالصحه» برای برعهده گرفتن امور بهداشتی شهر متمرکز شد.
همچنین در ادامه قانونهایی برای حفظ بهداشت عمومی شهر به تصویب رسید. «کنت ژولی» در یکی خاطراتش با توصیف اوضاع تهران بعد از راه اندازی اداره «حفظ الصحه» نوشته است: «آن زمان که تهران رفتم، کشتن گوسفند ممنوع شده بود. فروش گوشت تیکهای هم که به مهر کشتارگاه نداشته باشد غیر قانونی بود و کسانی هم که خلاف قانون اقدام میکردند، جریمه میشدند.»
البته در همان دوران هم روشنفکران ایرانی، افرادی مانند «محمد شفیع قزوینی» در جراید شروع به نوشتن مقالههای انتقادی و تند آتشین گلایهآمیزی در مقایسه آداب شهری تهران با سایر پایتختهای دنیا میکنند. برای حل مشکلات دارالخلافه این بار «محمد حسن خان اعتماد السطنه» وزیر انطباعات سکان نهاد احتسابیه را بهدست میگیرد. او در طول حیاتش کتابی درباره تاریخ نوشت که این کتاب منبع مهمی برای تاریخ تهران هم محسوب میشود. اما این مسئول هم بیشتر یک تئوریسن فعال بود و در عمل کار خاصی را چندان از پیش نبرد.
سفرهای پرخرج ناصرالدین شاه به ینگه دنیا همیشه سوغاتیهای عجیب و غریبی هم برای ایرانیها همراه داشت. حضور «کنت دومونت فرت» اتریشی بهعنوان اولین رئیس نظیمه ایران، دستاورد دومین سفر اروپایی او به اروپابود. با این تغییر اداره احتسابیه زیر مجموعه نظمیه ایران میشود و همچنین «علی اشرف خان» سرهنگ که احتسابیه را اداره میکرد زیر مجموعه نظمیه تهران رفت.
کنت با حضورش در این کسوت اولین قوانین شهری در ایران در قالب کتابی شامل دستور العمل بلدیه و نظمیه به قلم خودش نوشت. بعدها هم که قانون تشکیل احتسابیه روی کاغذ آمد بخشهای مهم آن از برگرفته از همین قوانین کنت بود. کنت سر صرف هزینههای مالی با ناصرالدین شاه، به مشکل برمی خورد. برای مثال نقشه تامین آب تهران از مسیل رود جاجرود یکی مسائلی که برای تامین هزینه آن کنت با ناصرالدین شاه دچار اختلاف میشوند.
یکی از افرادی که بعد از کنت اتریشی سکان اداره احتسابیه را بهدست میگیرد «محمد حسن خان اعتماد السطنه» است. مردی که به دلیل عملکرد منفی و ضعیفش ناصرالدین شاه او را کنار میگذارد. بعد از کنار رفتن به کنایه در یکی از کتابهایش مینویسند: «از گل پاک کنی شهر خلاص شدم.»
ابوتراب خان از دیگر افرادی است که بر صندلی ریاست احتسابیه مینشیند و سعی میکند بر اساس قوانین کتابچه کنت سرو سامانی به دارالخلافه قاجاریها بدهد. براساس قانون این کتابچه برای نظافت شهر سالیانه بیست هزار تومان عوارض تعیین شده بود. اما دولت سالانه فقط ۶ هزار تومان بودجه برای هزینههای اداره احتسابیه در نظر گرفته بود. با توجه به شرایط موجود کمبود بودجه ابوتراب خان مجبور به ترک این صندلی از سوی حکومت شد.
«میرزا عباس خان مهندس باشی» از افراد تحصیل کرده در پاریس است. میرزا عباس خان در پاریس علوم سیاسی خوانده بود و در بازگشت به سرزمین مادری و نشستن بر صندلی ریاست احتسابیه دنبال ساختن یک پاریس زیبا از تهران بود. اما به متاسفانه این صندلی برای او هم چندان ماندگار نماند و نتواست آنچه در سر داشت برای زیبایی تهران پیاده کند و جایی هم به کنایه گفته بود: «میخواستم تهران را مانند پاریس بسازم، اما مردمان طماع از طول و عرض خیابانها دزدی کردند تا دکان بسازند و اجازه ندادند خیابانهای تهران شبیه پاریس شود.»
اداره احتسابیه تبدیل به محل برو بیای رجال معروف قاجاری شده بود و این بار نوبت «تقی خان احتساب الملک» پدر محسن و جعفر مقدم شد. «محسن مقدم» بانی راه اندازی موزه مقدم در خیابان امام خمینی بود. احتساب الملک صاحب اراضی احتسابیه در شمال تهران بود. امروز این اراضی در محدوده شهرک شهید محلاتی واقع شده است. «جعفرمقدم» پسر تقی خان از نویسندگان معروفی است که نمایشنامه «جعفر خان از فرنگ برگشته» نوشته است. اما بعد از مدتی تقی خان عزل میشود تا مدتی شاهزادهای که اسمش در منابع تاریخی نیست، مسئولیت اداره احتسابیه را بر عهده میگیرد.
بهمرور زمان تغییرات و پیشرفتهایی در تهران حاصل شد. وزارتخانهها فعالیتهایشان بیشتر و بزرگتر شد. اداره احتسابیه به دو شعبه تتظیفیه و احتساب تبدیل شد. وظیفه شعبه تتظیفیه آبپاشی خیابانها در روز و همچنین برای نظافت از صد راس الاغ برای حمل زبالهها به خارج شهر استفاده شد. تامین روشنایی شهر نصب چراغ نفتی در خیابانهای باب همایون، الماسیه، لالهزار و علاءالدوله از دیگر اقدامات این بخش است که برای تغییر چهره تهران انجام شد.
از سوی اداره تتظیفیه برای همسو کردن تهران با شهرها و پایتختهای اروپایی اقداماتی زیادی انجام شد. برای مثال مدتی این اداره را مرد عبوسی به نام «نایب قلی» بر عهده گرفت و تا دوره مظفرالدین شاه این تغییرات ادامه داشت. یکی از افراد معروفی بر روی صندلی ریاست اداره تتظیفیه فرصت نشستن پیدا کرد «کریم آقا منتظم السطنه» معروف به «کریم خان مختارالسطنه» پدر سرپاس مختاری دوران پهلوی اول بود. فردی که محله مختاری در تهران به نامش سند خورد.
او در همین محله باغ بزرگی داشت. در دوران ریاستش خیابانهای تهران را هموار میکند، در هر چند قدم چاهی را برای ریختن آب باران داخل آنها حفر میکند. شوسه و سنگفرش کردن بخشی از خیابانهای مریضخانه، امام خمینی امروزی را انجام میدهد. سگهای ولگرد تهران که برای اهالی مزاحمت ایجاد میکنند را با سم مسموم کرد تا جمعآوری شوند.
با همه این اقدامات مختار السطنه چند سال قبل از مشروطه با حکومت دچار اختلاف میشود و از سمتش برکنار میشود. بعد از این برکناری دوباره عباس خان مهندس باشی جایگزنش میشود. او این بار با تهیه جزوه «ایجاد بلدیه و کثافات شهر» سعی در مقایسه تهران با سایر شهرهای اروپایی بهویژه کشور انگستان میکند و همچنین در آن به موضوع ایجاد پیشرفتهای عام المنفعه و بحث مدیریت شهری و جمعآوری فضولات و زبالههای شهری میپردازد.