شاید هنوز هم برخی هستند که احیای دریاچه ارومیه برایشان اهمیت ندارد، اما اگر بدانند برای احیا نشدن این دریاچه خطر تخلیه شهری بهوسعت و اهمیت تبریز وجود دارد قطعاً برای آنها هم زنگ خطر بهصدا درمیآید، دریاچهای کمعمق و شور که میتواند با به پرواز درآوردن نمک حیات منطقه آذربایجان را بهخطر بیندازد. با این وجود مسیر احیای دریاچه ارومیه نهتنها ساده نبوده بلکه علاوه بر مشکلات فنی فشارهای سیاسی هم آن را دستخوش قرار داده است؛ از «کارشکنی استاندار گرفته تا برخی نمایندگان» حداقل سبب شد بندی از بندهای برنامه احیا هیچوقت اجرا نشود، این را عیسی کلانتری، رئیس سابق سازمان حفاظت از محیط زیست و دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه میگوید.
به گزارش خبرآنلاین، کلانتری معتقد است: «اگر دریاچه خشک شود به اختلاف درجه حرارت تابستان و زمستان ۷ درجه اضافه میشود، این ۷ درجه معلوم نیست چه اثری روی ژنتیک انسان، و حیوان و گیاه و میکروب میگذارد، چه جهشهایی را ما خواهیم داشت؟ سرطان یعنی جهش سلولی، در سالهای ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۴ که اوج خشک شدن دریاچه بود سازمان دامپزشکی گزارش داد سرطان پوست در حیوانات در شمال غرب دریاچه ارومیه که منطقه سلماس بود نزدیک به ۲۰ برابر شده است، دانشکده پزشکی دانشگاه تبریز گزارش داد فشار خون مردم ۰.۱ بار (یکدهم) بالا رفته است، اینها اگر ادامه پیدا میکرد یعنی اینکه معلوم نبود در آن منطقه از نظر بایولوژیکی و اکولوژیکی، انسانی، حیوانی، گیاهی چه اتفاقی خواهد افتاد.»
آقای کلانتری شما بعد از اینکه نگرانیهایتان را در دورههای مختلف نسبت به خشک شدن دریاچه ارومیه در قالب نامه و اظهارنظر و هشدار اعلام کردید، در نهایت اوایل دهه ۹۰ دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه شدید، به نظر شما پروژه احیا دریاچه ارومیه موفق شد؟
پروژه احیا در دولت آقای روحانی بهغیر از دو سال آخر که همکاری وزارت نیرو با ما کمتر شد کاملاً موفق بود، احیا دریاچه بر عهده وزیر نیرو است، اما آقای چیتچیان بعد از چند ماه گفت من نمیتوانم هم وزیر باشم هم دبیر ستاد احیا دریاچه، من گفتم مسئولیت سالهای اول و دوم را بر عهده میگیرم.
اگر به عهده وزیر نیرو است پس چرا این مسئولیت را پذیرفتید؟
آقای چیتچیان گفتند شما مسئولیت را بپذیر من اختیارات لازم درباره دریاچه ارومیه را به شما میدهم، همینطور هم شد، ما در چهار سال اول خیلی خوب پیش رفتیم، بزرگواری چیتچیان به وضعیت موجود دریاچه کمک بزرگی کرد ما در زمان آقای چیت چیان (وزیر نیرو) ۱۰۰ درصد به اهدافمان رسیدیم.
بعد از مطالعات مداوم شش ماهه در ۸ تیر ۱۳۹۳ به ریاست دکتر روحانی در ستاد احیا جلسه گذاشتیم، برای احیای دریاچه ارومیه ۲۷ راهکار ارائه شد، آقای روحانی ۲۶ راهکار را گفت انجام بدهید، آن یک راهکار هم که انجام نشد راهکاری اضطراری برای سه سال اول بود، اما فشارهای سیاسی نمایندگان استان آذربایجان غربی سنگین بود، حتی استاندار آقای روحانی در آذربایجان غربی شروع به کار شکنی کرد.
مناقشه بر سر چه چیزی بود؟
ما میگفتیم گندمهای ۵۰ هزار هکتار از اراضی را به قیمت تمام شده پیش خرید میکنیم و شما اصلاً گندمی نکارید، در بودجه هم برای ۲۰۰ هزار تن خرید گندم پیشبینی شده بود، قرار بود سه سال این کار را انجام دهیم و آب مورد نیاز برای کشت این گندمها بهجای زمین کشاورزی وارد دریاچه ارومیه شود تا دریاچه کامل خشک نشود، اگر دریاچه کامل خشک میشد احیای آن غیرممکن بود و به باتلاق تبدیل میشد. بعد از سه ماه فشارهای سیاسی شدیدی روی دکت روحانی آوردند، آقای روحانی گفتند من میدانستم فشار خواهد آورد، کشاورزان که سود میبردند، اما نمایندهها مردم غیر کشاورز را تحریک میکردند، بنابراین تصمیم این شد این راهکار حذف شود و ۲۶ راهکار دیگر اجرا شود. در این مرحله آقای چیتچیان کمک بزرگی به ما کرد، او بهجای ۵۰۰ میلیون متر مکعب آبی که باید پول آن را به کشاورزان میدادیم، متوسط حدود ۲۷۰ میلیون مترمکعب از سدها آب اضافی به ما داد، یعنی بیشتر از تعهدی که داشت، تا زمانیکه وزیر بود اختیارات خودش را در حوزه دریاچه ارومیه به من تفیض کرد، من تعیین میکردم از سدها چقدر آب به سمت دریاچه رها کنند.
اما شما داشتید در یک بستر که در آستانه خشکی و نابودی بود فقط آب میریختید، حرف منتقدان شما این بود که آب ریختن در جاییکه درحال خشک شدن است تاثیری ندارد؟
اصلاً دریاچه برای این خشک شده بود که آب وارد آن نمیشد، پس چهطور باید احیا میشد؟ باید آب وارد دریاچه میشد.
اما از یکجایی به بعد آب نمیتوانست آن بستر را فعال کند؟
اگر تبدیل به باتلاق میشد فعال شدن سخت بود، اما دریاچه هنوز تبدیل به باتلاق نشده بود، ما باید به دریاچه آب برسانیم، اگر آب نرسانیم چهطور میخواستیم دریاچه را احیا کنیم، قطره قطره آب به اندازه چیزی که از دریاچه گرفته شد باید وارد دریاچه هم میشد. قبل از انقلاب ۲۹۰ هزار هکتار سطح زیر کشت در حوضه دریاچه ارومیه بود، این مقدار در سال ۱۳۹۲ به ۵۶۷ هزار هکتار رسیده بود، یعنی ۲۷۰ هزار هکتار اضافه شده بود، بنابراین چیزی حدود ۱ میلیارد و ۷۰۰ میلیون متر مکعب از حقابه دریاچه گرفته شده و کشاورزی سنتی توسعه پیدا کرده بود. ما باید برای احیا مهندسی معکوس میکردیم، یعنی تا جاییکه میتوانستیم آبهای اضافی را به دریاچه برمیگرداندیم و آبهای اضافه را هم وارد کنیم تا جبران آبهای از دست رفته بشود.
آب اضافه از کدام مسیر تامین شد؟
قرار شد سالی ۶۲۳ میلیون متر مکعب از رودخانه زاب بیاوریم، یک عدهای ایراد میگرفتند چرا از رودخانه زاب برای دریاچه آب برمیداریم چراکه این اقدام برای محیط زیست عراق خطرناک است، اصلاً این پروژه انتقال آب از طریق تونل برای قبل از انقلاب بود که ما فقط آن را اجرا کردیم، ضمن اینکه طبق قوانین نانوشته بینالمللی هر کشور بالا دست میتواند تا ۵۰ درصد آب را بردارد، ما تا یک میلیارد مترمکعب میتوانیم آب برداریم. از طرفی حدود ۳۰۰ میلیون متر مکعب هم از تصفیه خانههای شهرهای تبریز و ارومیه آب بیاید، ۱۰۰ میلیون متر مکعب آب هم از سد تامین شود، اینها چیزی حدود یک میلیارد متر مکعب آب شد، این یک میلیارد کمکی است تا حقابه دریاچه ارومیه تامین شود.
با همه اینها باید سالی ۳.۵ میلیارد متر مکعب آب وارد دریاچه ارومیه شود، از این مقدار ۲.۸ میلیارد متر مکعب آن تبخیر میشود، لذا بایستی سالانه ۷۰۰ تا ۸۰۰ میلیون متر مکعب اضافهتر از تبخیر آب وارد دریاچه کنیم تا دریاچه زندهتر شود. قرار بود در ده سال به ۱۴.۷ میلیارد متر مکعب برسد برای اینکه در این مقدار غلظت نمک به ۲۵ درصد میرسد، این مقدار نمک برای زندگی هشتپا کافی است که از نظر اکولوژیکی احیا شود و دریاچه به شرایط عادی برسد.
چقدر از برنامههای شما برای احیای دریاچه انجام شد؟
در زمان آقای روحانی ۹۷.۵ درصد کارها تمام شده بود، اگر وزارت نیرو همکاری میکرد ۱۰۰ درصد آن تمام میشد، همین الان ۹۹.۷ درصد از برنامههای سختافزاری تمام شده است. الان آب از طریق تونل به دریاچه ارومیه میرسد، اما من یک نگرانی دیگر دارم، نگرانی من این است که، چون این آب جاری شده آب شیرین است، وزارت نیرو بخشی از آن را برای توسعه کشاورزی بفروشد. مردم آذربایجان و سازمان محیط زیست باید این آبی که با همه گرفتاریها بهسمت دریاچه جاری شده است را پاس بدارند.
شما خودتان در زمان مسئولیت توانستید حقابه دریاچه را بگیرید؟
بله، من تا آنجا که توانستم انجام دادم.
شما گفتید باید سالیانه چیزی حدود ۳.۵ میلیارد مترمکعب آب به عنوان حقابه به دریاچه میرسید، اما در سالهای مسئولیت شما هیچوقت محقق نشد؟
بله، برای اینکه هنوز پروژهها بهرهبرداری نشده بود.
از طریق سدها چهطور؟
برداشت آب از سدها برای دریاچه تا زمانیکه چیتچیان وزیر نیرو بود انجام میشد. اما وقتی آقای اردکانیان وزیر نیرو شدند کم لطفی کردند، وحشت داشت بارنگی سال بعد بدتر شود برای همین آب را پشت سد نگه میداشت، درحالیکه طبق قانون اهمیت آب محیط زیست بالاتر از آب برای کشاورزی است.
در جلسات دولت این مشکلات حل نمیشد؟
چرا دعوا کتککاری میکردیم (با خنده)؛ ببینید ما مشکلات دیگری هم داشتیم، در دریاچه ارومیه جهت وزش باد از غرب به شرق است آذربایجان غربیها، چون سمت غرب دریاچه بودند خودشان را کمتر در معرض خطر احساس میکردند، از طرفی۹۰ درصد آب دریاچه از آذربایجان غربی تامین میشد و ۱۰ درصد آب از آذربایجان شرقی تامین میشد، برای همین آنها همیشه در تضاد بودند و میگفتند آب را ما تامین کنیم که تبریزیها نمک نخورند، جالب این است که استاندارد کشور این حرف را میزد، که من آن موقع دو پایم را کردم در یک کفش (کنایه از اصرار کردن) که این استاندارد باید اخراج شود، و تغییر هم پیدا کرد.
آقای تجریشی یکبار در مصاحبهای سر ماجرای احیا دریاچه ارومیه به خبرآنلاین گفت هیچکس نمیخواست مقابل مردم بایستد، جاهایی که اختلاف میان آذربایجان غربی و شرقی بود کسی بهطور جدی وارد نشد؟
چرا یکی از بندهای احیای دریاچه، یعنی خرید ۵۰ هزار هکتار گندم را آقای روحانی گفت انجام ندهیم، برای اینکه مردم را علیه ما شوراندند. آقای روحانی وقتی رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک بود من مسئول کمیته آب و محیط زیست ایشان بودم، ایشان درباره دریاچه کاملاً توجیه شده بود. همچنین سال ۱۳۸۱ درباره دریاچه ارومیه به آقای خاتمی نامه نوشتم، در سال ۱۳۷۹ به مقام معظم رهبری نامه نوشتم که دریاچه دارد خشک میشود. آقای خاتمی موضوع را با سازمان محیط زیست وقت درمیان گذاشته بود آنها هم گفته بودند نه مشکلی وجود ندارد، ایشان (خاتمی) به من گفت تو کاسه داغتر از آش هستی، (کسی که درکاری بیش از صاحب اصلی جوش بزند.) گفتم من اهل آن منطقه هستم، میدانم دریاچه دارد خشک میشود، سازمان حفاظت از محیط زیست وقت ده تا کارشناس گراز و گرگ داشت، اما یک کارشناس آب نداشت که متوجه وضعیت شود. اما آقای روحانی نه از نظر فنی، اما از نظر استراتژیک توجیه شد.
به روحانی چه گفتید که توجیه شد؟
گفتم دریاچه خشک شود، گرد و غبار نمکی آن تا ۴۰۰ کیلومتر خواهد رفت، اگر دریاچه خشک شود به مرور مردم باید تبریز را تخلیه کنند، چراکه بیش از ۱۰ سال نمیتوانند غبار نمکی را تحمل کنند، جابهجایی شهر تبریز شاید ۵۰۰ میلیارد دلار پول بخواهد، در زمان جنگ ۹۰۰ هزار نفر جابهجا شده بودند، پرسیدم شما چهطور میخواهید چهار پنج میلیون نفر را جابهجا کنید؟
پاسخ آقای روحانی چه بود؟
روحانی اهل حساب و کتاب بود، روحانی آدم فهیمی است، به روحانی چه در ریاست جمهوری و چه قبل از آن ظلم کردند، روحانی واقعاً مظلوم واقع شد. از من پرسید هزینه احیا چقدر است، گفتم حداکثر یک میلیارد دلار است. گفتم اگر دریاچه خشک شود به اختلاف درجه حرارت تابستان و زمستان ۷ درجه اضافه میشود، این ۷ درجه معلوم نیست چه اثری روی ژنتیک انسان، و حیوان و گیاه و میکروب میگذارد، چه جهشهایی را ما خواهیم داشت؟ سرطان یعنی جهش سلولی، در سالهای ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۴ که اوج خشک شدن دریاچه بود سازمان دامپزشکی گزارش داد که سرطان پوست در حیوانات در شمال غرب دریاچه ارومیه که منطقه سلماس بود نزدیک به ۲۰ برابر شده است، دانشکده پزشکی دانشگاه تبریز گزارش داد فشار خون ۰.۱ بار (یکدهم) بالا رفته است، اینها اگر ادامه پیدا میکرد یعنی اینکه معلوم نبود در آن منطقه از نظر بایولوژیکی و اکولوژیکی، انسانی، حیوانی، گیاهی چه اتفاقی خواهد افتاد، وقتی من گفتم آقای روحانی متوجه این وضعیت شد، برای همین بیخود اولین مصوبه دولت را احیا دریاچه اورمیه انتخاب نکرد.
پس چرا نتوانست برای این موضوع مهم، در برابر فشارهای سیاسی منطقه و نمایندگان مجلس مقاومت کند؟
وقتی کسی رئیس جمهور میشود میخواهد وضعیت را متعادل کند، وقتی قرار شد آن بند حذف شود (خرید گندمها) آقای چیتچیان که وزیر نیرو بود گفت من نصف آبی که قرار بود از بند صرفهجویی و به دریاچه ریخته شود را از پشت سدها تامین میکنم، من هم گفتم از برنامه احیا یک یا دو سال عقب میافتیم، بنابراین قبول کردند تا جلوی فشارهای سیاسی بعدی را بگیرد. شما نمیدانید من چه فشاری تحمل کردم در این مدت، پوست کلفت بودم که با اینها درگیر شدم و دوام آوردم، چون اعتقاد داشتم، یک فرد عادی مانند همین آقای معتمدیان با یک فشار میگذارد در میرود، ولی من به دریاچه ارومیه به عنوان یک مسئله ملی نگاه میکردم، حتی اگر میخواستند به من فحش بدهند، جاسوس یا مزدور بگویند. همین الان اگر فرودگاه تبریز بروید شهرداری حدود نه یا ده سال است دریاچهای ایجاد کرده که حدود ۳۰۰ هزار متر مکعب نیاز به آب دارد، اما من اجازه ندادم. یا طلبههای تبریز یک شهرکی را نزدیک باسمنج، جنوب دامنه سهند گرفتهاند، جمیع امامان جمعه تبریز و طلبهها گفتند ۳۰ لیتر آب میخواهند و من ندادم، برای اینکه آب قطره قطره جمع شود تا دریا شود.
آقای دکتر، شما میگویید آب ندادید، اما معاون محیط زیست استان آذربایجان غربی میگوید که از سال ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۸ چیزی حدود ۴۸ هزار هکتار به اراضی آبی زیر کشت حوضه دریاچه اضافه شده است؟
۲۰ هزار هکتار اضافه شده، ایشان اطلاعاتشان غلط است.
اصلاً ۲۰ هزار هکتار، اما علیرغم همه مقاومتهایی که شما میگویید انجام دادید باز هم همین ۲۰ هزار هکتاری که نبوده اضافه شده است؟
اگر ما نبودیم چقدر اضافه میشد؟
بنابراین شما فقط مرگ دریاچه ارومیه را به تعویق انداختید، ولی احیا نکردید؟
احیای دریاچه در شرایط عادی تا سال ۱۴۱۰ طول میکشید.
پروژه تثبیت چهطور، انجام شد؟
پروژه تثبیت انجام شده، اما اگر بخواهند با همین وضعیت ادامه بدهند خیر، آقای دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه چند روز قبل گفته که آب دریاچه ۱۳ سانتیمتر کم شده است، این ۱۳ سانت نسبت به مهر ماه است، اما نسبت به فروردین سال گذشته ۴۰ سانتیمتر کم شده است. آن هم علیرغم اینکه انتقال آب از زاب به بهرهبرداری رسیده است؛ لذا اگر یک وزیر نیرویی مانند چیتچیان داشته باشیم دریاچه طبق زمانبندی احیا خواهد شد، اما اگر یک وزیر نیرو مثل آقای اردکانیان یا وزیر فعلی داشته باشیم احیا نمیشود.
در سال ۱۴۱۲ باید برای ۴ هزارو ۲۰۰ کیلومتر دریاچه ارومیه ۱۴.۷ میلیارد متر مکعب آب تامین شود که ارتفاع به ۱۲۷۴.۱ متر از سطح دریا برسد تا اکوسیستم دوباره احیا شود. یک نکته را به شما بگویم، هیچ حکومت و دولتی توان این را نخواهد داشت که دریاچه ارومیه را احیا نکند، فقط فهیمها زودتر احیا میکنند کودنها دیرتر، چراکه اگر دریاچه خشک شود باید فکری برای جابهجایی شهر تبریز کنند.
ما قبلتر حدود ۶ منطقه داشتیم که از آنجاها غبار نمکی بلند میشد، غبار نمکی در سال ۱۳۹۴ سبب شد از آذرشهر تا مراغه زنبور عسل مقصد خود را گم کند، بین ۷ تا ۸ سال اگر زنبور عسل در منطقهای فعال نباشد کل کشاورزی ریشه کن میشود؛ لذا مسائل اکولوژیکی، پزشکی و ژنتیکی اجازه نمیدهد هیچ دولتی احیا را کنار بگذارد، من نامهای که برای رهبری نوشتم بلافاصله دستور رسیدگی به دولت وقت دادند، اما آنها نمیدانستند چهکاری باید انجام دهند، کارهایی که ما سال ۱۳۹۳ انجام دادیم باید سال ۱۳۸۹ انجام میشد، چیزی حدود ۳۰۰ متر از تونل زاب در زمان آقای احمدینژاد انجام شد، اما در زمان دولت روحانی ۳۶ کیلومتر تونل حفر شد، آنهم در ۶.۵ سال، این کار واقعاً بیسابقه است. اینها پیگیریهای آقای روحانی بود.