فرارو- ابراهیم رئیسی، به تازگی در جریان سفر به استان سیستان و بلوچستان، با انتقاد از رویکردهای غیرسازنده گروه طالبان در بحث تخصیص حقآبه ایران از رودخانه هیرمند، به حاکمان افغانستان هشدار داد که در این زمینه کوتاهی نکنند وگرنه ایران نیز واکنشهای مقتضی نشان خواهد داد. اظهارات رئیسی در شرایطی بود که قبلتر، بسیاری از ناظران و تحلیلگران مسائل آبی، به این نکته اشاره کرده بودند که طالبان حقابه ایران را به شوره زارها میریزند اما اجازه نمی دهند تا آب به سمت کشورمان روانه شود.
به گزارش فرارو، عجیبتر اینکه این گروه به تازگی نیز کانالهای بند بخش آباد در فراه رود را برای آبیاری زمینهای کشاورزی در ولایت فراه افغانستان، افتتاح کرده است. فراه رود به حوزه آبریز هیرمند در نزدیکی مرز با ایران می ریزد. در کنار این مساله، به تازگی نیز فیلمی از یک اعضای گروه طالبان منتشر شده که در آن، با تمسخر و با استفاده از بشکههای زرد رنگ که پیشتر گروه طالبان از آنها برای انجام حملات تروریستی استفاده می کرد، مساله حقابه ایران از رود هیرمند مورد اشاره قرار گرفته است.
در چند روز گذشته موضوع حقآبه ایران از هیرمند در مقام مسالهای جدی برای رسانهها و افکار عمومی داخل کشور مطرح شده است. اینکه ایران باید در واکنش به تحرکات طالبان در موضوع تنش آبی چگونه تعامل کند و آیا امکان تنش نظامی میان تهران و کابل در موضوع حقآبه ایران محتمل است، از جمله مسائل بسیار مهم هستند. فرارو برای پاسخگویی به این مساله جدی با نوذر شفیعی، استاد روابط بین الملل و کارشناس مسائل افغانستان، گفتوگو داشته است.
نوذر شفیعی، در پاسخ به این سوال که با توجه به ویدئوهای منتشر شده، تا چه اندازه احتمال انفجار بزرگ در روابط دو کشور وجود دارد، تاکید کرد: «به نظر من آنچه که طی ماههای اخیر در روابط ایران و طالبان و تنشهای آنها با محوریت آب رودخانه هیرمند اتفاق افتاده، جلوههایی از مارپیچ بحران را به نمایش میگذارد. این بدان معناست که ما هر چه از گذشته به دوره حاضر میآییم، حرکتِ دو طرف به سمت بحران بیشتر و بیشتر میشود. اینکه چرا چنین چیزی اتفاق افتاده، تا حد زیادی ریشه در ارزش و اهمیتی دارد، که ایران و طالبان به موضوع مورد بحث می دهند».
وی افزود: «آب برای ایران و طالبان هر دو مهم است با این حال این مساله که مارپیچ بحران با محوریت مساله آب میان آنها تا کجا ادامه پیدا خواهد کرد، بستگی به پیامدی دارد که هر کدام از دو طرف درباره این موضوع به آن فکر می کنند. همیشه آن چیزی که در ذهن متصور است، با آنچه که در عالم واقع حادث میشود، لزوما همسو و سازگار نیست. به عبارت دیگر، ممکن است تنش در روابط ایران و افغانستان به حدی گسترش یابد که پیامد آن مخربتر از حل مسالمتآمیز بحران و یا چشمپوشیِ هر دو طرف از موضوعِ بحران باشد».
شفیعی در ادامه تصریح کرد: «بنابراین صحبت از تنش در حد بروز جنگ و درگیری سخت نظامی میان ایران و طالبان دشوار به نظر میرسد؛ زیرا هنوز راههای زیادی برای حل چالشها و مشکلات به ویژه در مساله آب میان آن ها وجود دارد، با این همه، باید توجه داشته باشیم که متاسفانه جنگها در زمانهایی رخ دادهاند که بازیگران تصور نمیکردند مساله مورد مناقشه آن به یک جنگ گسترده ختم شود.»
این کارشناس مسائل افغانستان در ادامه در پاسخ به این سوال که ایران باید مساله را با طالبان چگونه مدیریت کند و تا چه اندازه برخورد نظامی با طالبان میتواند گزینهای درست برای ایران باشد، گفت: «برخورد نظامی و جنگ، آخرین و بدترین گزینه در روابط کشورها است. موضوعی که اکنون میان ایران و افغانستان به یک چالش تبدیل شده، موضوعی نیست که ارزش یک جنگ را داشته باشد زیرا هزینههای جنگ به مراتب بیشتر از موضوعِ مورد بحث خواهد بود».
وی گفت: «همانطور که پیشتر نیز گفتم، راه های دیگری برای حل مسائل و مشکلات میان ایران و طالبان وجود دارد که البته این راه حل ها، کمهزینه هم نیستند اما باید توجه داشته باشیم که باز هزینه آنها در قیاس با یک جنگ و درگیری مستقیم نظامی، به مراتب کمتر است. به طور خاص مایلم به این نکته اشاره کنم که ایران ممکن است بتواند از طریق انتقال آب به منطقه سیستان و بلوچستان، در حوزه صنعتی و آب شرب خلاء ناشی از رودخانه هیرمند را پر کند و هرچند که ممانعت از ورود آب رودخانه هیرمند به ایران پیامدهای زیست محیطی زیادی خواهد داشت با این حال، این پیامدها و هزینه آن ها به مراتب کمتر از جنگ احتمالی خواهد بود که بین ایران و طالبان بخواهد اتفاق بیفتد».
این کارشناس مسائل افغانستان خاطرنشان کرد: «نکته دیگر این است که معلوم نیست جنگی که بخواهد اتفاق بیفتد، بتواند به حل مساله کمک کند یا برعکس اصل موضوع را با بحران و وخامت بیشتری همراه سازد. البته وقتی ایران ناچار شود به راه حلی دیگری جهت حل مساله روی آورد، بدون تردید به همان میزان به سمت تنبیه طالبان نیز به شکلهای دیگری پیش خواهد رفت. به عنوان مثال ممکن است که استفاده افغانستان از دریاهای آزاد از طریق خاک ایران که به عنوان یک امتیاز به افغانستان داده شده، از بین برود و یا ممکن است در حوزه های اقتصادی، تجاری، سیاسی و حتی امنیتی، همکاری های لازم با طالبان صورت نگیرد. هر کدام از این گزینهها به اندازه کافی، برای طالبان دردسرساز و تنبیه کننده هستند».
نوذر شفیعی در پایان گفت: «با این همه، شاید بهترین راه حل برای ایران و افغانستان این باشد که بر اساس حسننیت و اراده سیاسی به سمت حل مساله حرکت کنند. حل مساله آنقدر برای دو کشور می تواند ارزشمند باشد که در حوزه های دیگر، به جای اینکه به قطع همکاری و و رفتارهای غیردوستانه در روابط دو کشور منجر بشود، به توسعه همکاری هایی ختم گردد که خلا ناشی از ضرر و زیان های احتمالی در حوزه آب رودخانه هیرمند را جبران کند. از این رو، در حالی که همکاری برای حل مساله، برای هر دو کشور، معادله ای برد-برد است، عدم همکاری آنها نیز میتواند معادله ای باخت-باخت به همراه هزینه های نامعقول و سنگین را برای دو طرف، تداعی کند».