حتما برای اصلاح موهای سرتان به آرایشگاه رفتهاید، وقتی روی صندلی اصلاح مینشینید آرایشگر یک پیشبند به دور گردنتان میبندد و حالا نوبت آن است که آقا یا خانم آرایشگر ابزار کار خود را به دست بگیرد. این گزارش سال ۱۳۹۱ در هفته نامه همشهری سرنخ منتشر شد.
به گزارش همشهری آنلاین، معمولا آرایشگر در یک دست خود شانه و در دست دیگرش یک قیچی میگیرد و آماده کار میشود، اما یک آرایشگر تهرانی برای اصلاح مو به راحتی میتواند پنج تا یازده قیچی را همزمان در یک دست بگیرد و شروع به اصلاح کند. در واقع این رکوردی بود که علی عابدی در روز بیست و نهم بهمن ماه در جشنواره مسابقات آرایشگری از خود به جا گذاشت. رکوردی که حسابی تماشاچیان و داوران را حیرتزده کرد.
همه دور استاد حلقه زده بودند تا از نزدیک شاهد هنرنمایی او باشند. شاید تا دقایقی پیش همه حاضران در سالن برگزاری جشنواره سرگرم کار خود بودند و به برنده شدن در این مسابقه فکر میکردند، اما ناگهان در سالن پیچید که مردی در حال کوتاه کردن موی سر یک نفر با ۱۱ قیچی است.
هر کسی که این خبر را میشنید باورش نمیشد، اما حلقه جمعیتی که هر لحظه دور استاد بیشتر جمع میشد نشان میداد این خبر واقعیت دارد. علی عابدی با ۱۱ قیچی در حال اصلاح کردن موی سر یکی از شاگردانش بود، او برای رسیدن به اینجا سختی زیادی را تحمل کرده و زحمت زیادی را کشیده بود.
عابدی همیشه دوست داشت نسبت به دیگر آرایشگران تفاوت داشته باشد و در کارش خلاقیت ایجاد کند. او تا به امروز شاگردان زیادی را آموزش داده است. شاگردانی که در جشنوارههای آرایشگری موفق شده بودند مقامهای برتر را از آن خود کنند، اما این چیزها استاد را راضی نمیکرد چراکه او دوست داشت دست به کار منحصر به فردی بزند، این رویایی بود که استاد آرایشگر از مدتها قبل در سر میپروراند و امروز روز تحقق آرزویش بود. در گذشته خیلیها دیده بودند که علی عابدی قادر است با پنج قیچی سر مشتریهایش را اصلاح کند، اما او حالا به یک رکورد باورنکردنی در کار خودش دست پیدا کرده و تعداد قیچیهای در دستش را به یازده قیچی رسانده است.
«شغل خانوادگی ما نجاری است و پدر و برادرانم به این حرفه مشغول هستند. من هم در دوران مدرسه، به خصوص تابستانها و روزهای تعطیل به کارگاه نجاری میرفتم، اما یک روز وقتی در کارگاه مشغول کار بودم وقوع یک اتفاق باعث شد تا مسیر زندگیام کاملا عوض شود».
علی آقا در کنار برادرش سرگرم انجام کاری بود که ناگهان دست خود را برید. «این اتفاق باعث شد تا من برای مدتی به کارگاه نروم و در خانه بمانم. در همین مدت یک بار برای اصلاح موهایم به آرایشگاه رفتم و همین موضوع بهانهای شد تا من تصمیم بزرگ زندگیام را بگیرم.»
علی عابدی وقتی به سلمانی رسید مجبور شد روی صندلی بنشیند تا نوبتش برسد و همین فرصتی بود تا کمی روی کار آرایشگران حاضر در سلمانی دقیق شود. او دقایق زیادی محو حرکات دست آقای آرایشگر شده بود و برشهای منظمی که روی مو میزد. «در آن مدتی که کار آرایشگرها را زیر نظر گرفته بودم یک لحظه پیش خودم فکر کردم چقدر این کار جالب است و این طوری شد که به آرایشگری علاقهمند شدم. چراکه در این حرفه خبری از اره و خاک و چوب نبود».
همان روز علی به خانه برگشت و با خودش تصمیم گرفت راجع به این موضوع با پدر و برادرانش صحبت کند. «خوشبختانه آنها هم مخالفتی نکردند و من هم وقت را برای یادگیری حرفه آرایشگری از دست ندادم و شروع به کار کردم».
آرایشگری در گذشته مثل امروز نبود و آرایشگران برای آموزش و یادگیری حرفه آرایشگری باید کار خود را با شاگردی شروع میکردند. «امروزه کلاسهای آرایشگری فرصتی را پیش آوردهاند تا علاقهمندان به این رشته به راحتی بتوانند پس از گذراندن دورههای آرایشگری وارد این حرفه شوند، اما ما باید زیر دست یک استاد کار میکردیم، شاگردی میکردیم تا بتوانیم در نهایت قیچی به دست بگیریم».
به گفته آقای عابدی او استاد خوبی داشت چراکه همیشه میگفت من به تو ایمان دارم و مطمئنم روزی یکی از بهترین آرایشگرهای شهر خواهی شد، در واقع همین دلگرمیهای استاد بود که باعث شد عابدی با دلگرمی به کارش ادامه بدهد. «من دو سال در مغازه استاد به سختی کار کردم تا اینکه پس از دو سال وقت آن فرا رسید تا از استادم جدا شوم و مغازهای برای خودم دست و پا کنم».
علی آقا آن موقع تنها ۱۸ سال داشت و توانایی اجاره کردن مغازه در تهران را نداشت، به همین خاطر تصمیم گرفت به اسلامشهر برود و آنجا مغازهای برای خودش بگیرد. «همیشه شیوهام این بود که اگر پس از کوتاه کردن موها، از کارم راضی نبودم و احساس میکردم باید موها را بهتر کوتاه میکردم و برای همین تا از کارم راضی نبودم از مشتریام پول نمیگرفتم. با اینکه بارها میشد که آنها خودشان میگفتند ما راضی هستیم و موهایمان خوب کوتاه شده، اما من پول نمیگرفتم».
از آنجا که هدف علی عابدی این بود که بهترین آرایشگر بشود پس باید بیشتر از قبل تلاش میکرد و ریزهکاریها را روی سر مشتری انجام میداد تا مشتریها هم به کار او اعتماد پیدا کنند. «من فقط دنبال این نبودم که فقط بر اساس آموزشهایم کار انجام بدهم بلکه دلم میخواست شیوههای جدیدی را هم در کارم ابداع کنم».
سال ۷۳ بود که آقای عابدی تصمیم گرفت در آزمون تاسیس آموزشگاه آرایشگری شرکت کند. در آن سال او با این که ۲۳ سال بیشتر نداشت توانست در این آزمون موفق شده و مجوز تاسیس یک آموزشگاه را بگیرد. «من به این حرفه علاقهمند بودم و دوست داشتم با تاسیس این آموزشگاه به علاقهمندان آرایشگری خدمت کنم».
عابدی در کارش تا جایی پیش رفت که بالاخره موفق شد در سال ۷۸ اولین دوره مسابقات آرایشگری را در سطح کشور برگزار کند، او بعد از آن سال، هر ساله این مسابقات را برگزار میکرد و در این میان شاگردان زیادی را آموزش داد، شاگردانی که در المپیادهای فنی و حرفهای توانستند سه سال پیاپی مقام اول را کسب کنند. «حتی در طول فعالیتهایم آموزشگاه من چندین بار به عنوان آموزشگاه نمونه در سطح استان تهران معرفی شد».
تاسیس آموزشگاه یا استاد نمونه شدن چیزی نبود که آقای آرایشگر را راضی کند. او دلش میخواست دست به کار تازهای بزند، او به دنبال روش یا حرکتی بود که تا به حال هیچ آرایشگری انجام نداده باشد. «مدتها فکر کردم که چه کار تازهای میتوانم در کارم انجام بدهم که دیگران را متعجب کند و در نهایت به تصمیم خوبی رسیدم، چراکه برای اولین بار در سال ۱۳۹۰ و در مسابقات آرایشگریای که در استان کرمان برگزار شده بود شرکت کردم و در آنجا با شش قیچی شروع کردم به کوتاه کردن موی زیردستم».
این کار بازتاب زیادی داشت تا جایی که آرایشگران حاضر در این مسابقه حسابی از این کار استاد استقبال کردند. «من برای انجام این کار تلاش زیادی انجام دادم تا بالاخره موفق شدم دستانم را به گرفتن شش قیچی عادت بدهم». در این میان بعضی از آرایشگران سعی کردند کار آقای عابدی را انجام بدهند، اما هیچکدام موفق به انجام این کار نشدند. «واقعا همیشه دلم میخواست با انجام کار خاصی نام آرایشگران ایرانی و هنرمندیشان را سر زبانها بیندازم». آقای آرایشگر بعد از اصلاح با شش قیچی باز هم دست از تلاش برنداشت و یک سال بعد، یعنی در سال ۹۱ در مسابقات ملی آرایشگری شرکت کرد و اینبار توانست با هشت قیچی مو اصلاح کند.
دیگر پس از این برنامه بود که آقای آرایشگر نامش حسابی سر زبانها افتاد و به واسطه هنرمندیاش در آرایشگری به چند برنامه تلویزیونی هم دعوت شد. «در یکی از برنامههای تلویزیونی که شرکت کردم با نه قیچی موفق شدم رکورد بزنم». این کار حسابی برای مردم جالب بود و وقتی عابدی استقبال مردم را دید تصمیم گرفت به کارش ادامه بدهد و این تعداد قیچی را بیشتر کند تا بتواند رکورد بهتری را از خود بر جای بگذارد.
«یکی از دوستانم به من گفت به نظرم تو اولین کسی هستی که در جهان این کار را انجام داده و مرا تشویق کرد تا در کتاب رکوردهای گینس بگردم و ببینم که آیا تا به حال کسی چنین کاری انجام داده یا نه. من هم در کتاب گینس جست و جو کردم و متوجه شدم تنها یک آرایشگر چینی با استفاده از ده قیچی این کار را انجام داده است».
عابدی فکر تازهای در ذهنش بود. او میخواست هر طور شده رکورد آرایشگر چینی را بشکند. به همین خاطر تمرینهای خود را شروع کرد. «شش ماه تلاش کردم. باید هر طور شده این رکورد را مال خود میکردم. به همین خاطر باید بالای ۱۰ قیچی به دست میگرفتم».
عابدی قصد داشت با ۱۱ قیچی این کار را انجام بدهد. او آخرین بار در مسابقات ملی موفق شده بود هشت قیچی را به دست بگیرد به همین خاطر اضافه کردن سه قیچی دیگر کار سختی به نظر میرسید. «من روزها و شبها وقت گذاشتم تا در روز جشنواره خودم را آماده کنم». در آن روز، خیلیها برای رکوردزنی آمده بودند. آرایشگران تصورشان این بود که میتوانند شانس برد در این مسابقه را از آن خود کنند، اما هیچ کدام از آنها خبر نداشتندکه یک آرایشگر رکوردزن در میانشان حضور دارد.
«جشنواره از سالهای پیش شلوغتر بود. من هم به گوشهای از نمایشگاه رفتم و محل خلوتی را برای کارم انتخاب کردم». وقتی آقای آرایشگر قیچیها را به دست گرفت به سرعت تعداد زیادی آرایشگر و تماشاچی دیگر دورش حلقه زدند و همین طور به این جمع اضافه میشد. همه با دوربینهای خود از این صحنه فیلم میگرفتند. از مردی که موفق شده بود رکورد مرد چینی را بشکند. «تنها آرزویی که دارم این است که بتوانم این رکورد را در کتاب گینس ثبت کنم».