موج مهاجرت هر روز ابعاد تازهتری پیدا میکند. در تازهترین تحولات جامعه پزشکی، تمایل متخصصان برای مهاجرت از پزشکان عمومی پیشی گرفته است. این در حالی است که میزان خروجی پزشکان بعد از دوره کرونا و محدودیتهای سفر، دو برابر شده است. این عدد بین ۶ تا ۱۰ هزار پزشک متغیر است. این عدم قطعیت بهدلیل عدم انتشار آمار از سوی نهادهای رسمی است.
به گزارش دنیای اقتصاد، مجموعه پزشکان و پرستارانی که سال گذشته از کشور خارج شدهاند از ۱۰ هزار نفر گذشته است. تا پیش از این خروج و مهاجرت پزشکان در رده پزشکان عمومی در سطح بالاتری قرار داشت، اما حالا متخصصان گوی رفتن را ربودهاند و تعداد خروجیهایشان بیشتر شده، همچنین میانگین سنی متقاضیان نیز افزایش داشته است. در همین حال، کرسیهای تخصص که پیشتر برای آن سر و دست میشکستند، سال گذشته خالی ماندند. یعنی پرورش برای ۵ تا ۱۰ سال آینده بهاجبار متوقف شده و خروجی متخصص نخواهیم داشت. از سال گذشته رئیس سازمان نظام پزشکی کشور اعلام کرد که ظرف ۵ سال آینده متخصص قلب و اطفال در کشور نخواهیم داشت، اما تعدادی از پزشکان به «دنیای اقتصاد» گفتهاند که در شهرستانها و شهرهای کوچک وضعیت از نظر تعداد و پراکندگی متخصصان از هماکنون بد و نگرانکننده است.
طبق گزارشی که دنیای اقتصاد اواخر شهریور ۱۴۰۱ منتشر کرد، ظرف یکسال ۱۶۰ متخصص قلب مهاجرت کردهاند؛ در همین مدت ۳۰ هزار نفر از کادر درمان از دانشکدههای علوم پزشکی درخواست good standing یا حسن سابقه یا نداشتن سوءپیشینه داشتهاند. بر این اساس، ظرف چهار سال گذشته ۱۶ هزار پزشک عمومی از کشور مهاجرت کردهاند. این اعداد و ارقام هرچند سال گذشته مورد انتقاد سازمان نظام پزشکی قرار گرفت، اما اظهارات کنونی نشان میدهد که این آمار دور از واقعیت نبوده است.
هفته گذشته دکتر منصور جعفری نمین، رئیس شورای هماهنگی نظام پزشکی کشور اعلام کرد که سال گذشته بیش از ۸۰۰ ماما به خارج از کشور مهاجرت کردهاند. جامعه پزشکی از مهمترین دلایل این مهاجرت را موضوعات اقتصادی میداند به همین دلیل او از دولت و مجلس درخواست کرده با تامین شغل و درآمد مناسب و ایجاد امنیت شغلی مانع از خروج این سرمایههای ملی شوند. البته او معتقد است که جایگاه واقعی ماماها در اجرای طرح پزشک خانواده و تیم سلامت خانواده دیده نشده است. رئیس شورای هماهنگی نظام پزشکی کشور مانند دیگر گروههای پزشکی معتقد است که مشکلات اقتصادی ریشه در مهاجرت پزشکان دارد و باید دستمزد و قیمت تمام شده از هم جدا شود، ولی در قانون ابلاغی تعرفه پزشکی، این موضوع دیده نشده و به همین دلیل سازمان نظام پزشکی کشور مخالفت صریح خود را با تعرفه ابلاغی اعلام کرده و از طریق دولت و مجلس این موضوع پیگیری میشود تا نسبت به اصلاح تعرفه اقدام شود.
همه رشتهها برای مهاجرت کاربرد ندارد. در واقع کشور میزبان چنان سر و دست نمیشکند و به استقبال نمیآید. در مورد پزشکی، در عین حال که میزبان آمریکایی و اروپایی، پذیرای آنها بودند، اما هیچوقت جایگاهی را که در ایران داشتند، نمیتوانستند پیدا کنند. به همین دلیل تمایل متخصصان برای مهاجرت کمتر بود. به خصوص آنکه باید یک دوره دوبارهای برای تخصص میگذراندند و این موضوع برای همه سنین مناسب نیست. یعنی در زمانی که فرد باید به دنبال کسب درآمد باشد به خصوص به عنوان یک مهاجر، تازه باید دوباره درسهای عمومی و تخصص را بگذراند. اما مهاجرت پرستارها، ماماها و پزشکان عمومی از قبلتر در بورس بود. موضوع گذراندن دوره زبان و مدرک آن بود که برای پزشکان چندان سخت و دور از دسترس نبود، اما ظرف سالهای اخیر، شرایط میزبان و میهمان هر دو تغییر کرده است.
پاندمی کووید-۱۹، تاراج کادر بهداشت و درمان در همه دنیا، موجب شد آغوشها برای پذیرش این گروه باز شود و حتی شرایط سهلگیرانهای برای آنها در نظر گرفته شود. در همین حال، شرایط اقتصادی و قدر ندیدن در این سوی، موجب شد که پزشکان قدر این فرصت پیش آمده را خوب بدانند و از آن استقبال کنند. آخرین آمار رسمی منتشر شده مربوط به سال ۹۸ و همزمان با شروع همهگیری کروناست. مهاجرت سه هزار نفر در آن سال ثبت شد. این عددی است که دو هفته پیش دکتر پاکمهر، نماینده مجلس نیز اعلام کرد و نسبت به آن ابراز نگرانی کرد. دکتر رضا لاریپور سخنگوی سازمان نظام پزشکی کشور در گفتگو با «دنیای اقتصاد»، در عین حال که ارائه هر گونه عدد و رقم در خصوص مهاجرت پزشکان را محرمانه و غیرقابل اعلام میداند، اما تعداد خروجیها را دو برابر این ارقام میداند.
یک پزشک متخصص که ترجیح میدهد نامش محفوظ بماند و در اینجا او را با نام مستعار دکتر «میم» میخوانیم، به «دنیای اقتصاد» میگوید: «آمار مهاجرت تا پایان سال ۹۸ معادل سه هزار پزشک بوده است. در سال ۱۴۰۰ معادل ۵ هزار پزشک مهاجرت کردند.» به این معنا که تا پایان سال ۱۴۰۰ مجموعا ۸ هزار پزشک مهاجرت کردهاند. به گفته او با محاسبه مهاجرت جامعه پرستاری، عدد از ۱۰ هزار نفر عبور خواهد کرد. او با بیان اینکه روند افزایشی مهاجرت پزشکان از سال ۹۶ آغاز شده است، میگوید: «در حوزه پزشکی و پزشکانی که زیرنظر سازمان نظام پزشکی کشور هستند، مهاجرت کادر پزشکی نسبت به سال ۱۳۹۸ که سال ماقبل کرونا است، شاهد افزایش دریافت عدم سوءپیشینه انتظامی خارجی یا حسن سابقه good standing، حداقل به میزان دوبرابر بودهایم.» با این وضعیت، میتوان پیشبینی کرد که اگر مبنا سال ۹۸ باشد، حدود ۶ هزار نفر و اگر سال ۱۴۰۰ باشد، حدود ۱۰ هزار پزشک در سال گذشته یا مهاجرت کردهاند یا good standing گرفتهاند.
علت رکود مهاجرت بین سالهای ۹۸ تا ۱۴۰۱ به گفته او، عدم پذیرش مهاجرت از سوی بسیاری از کشورها و کاهش رفت و آمدها بوده است، اما با باز شدن فضا، مهاجرت یک بار دیگر افزایش داشته است. این افزایش مربوط به سال گذشته است.
لاریپور دلایل مهاجرت پزشکان را اول از همه اقتصادی میداند و در کنار آن، موضوعات دیگری را نام میبرد: «عدم امکان به کارگیری بسیاری از فارغالتحصیلان حرف پزشکی، در مکان مناسب است. بعضی از این افراد به دلیل آنکه موقعیت مناسبی در کشور وجود ندارد، تصمیم به خروج میگیرند. همچنین، عدم ایجاد تسهیلات و مشوقهای لازم برای ماندگاری و نگهداشت برای شاغلان حرفه پزشکی در کشور از دیگر دلایل این مهاجرت است.»
به گفته او، ارائه تسهیلات فراوان و امکانات سهلالوصول در کشورهای مختلف دنیا به ویژه برای جذب نخبگان ایرانی از دیگر عوامل تسیهلکننده است. به گونهای که پیشتر آزمون و نمره آزمون میخواستند، اما بسیاری از کشورها این نمره را در پذیرش پزشکان حذف کردهاند. همچنین تسهیل بوروکراسی اداری پیچیده قبلی، موضوعی است که رفتن و مهاجرت را تسهیل کرده است. آموزش و تربیت یک پزشک عمومی حدود ۸۰ تا ۱۰۰ هزار دلار هزینه در بر دارد. این هزینه در ایران پیشتر پرداخت شده و حالا و در دوره برداشت، دیگر کشورها میتوانند با ایجاد شرایط برای به کارگیری از نیروی متخصص ایرانی، آنها را جذب کنند. البته لاریپور تاکید میکند که هنوز میزان خروج جامعه پزشکی، با آنکه عدد قابل توجهی است، اما نسبت به برخی از رشتههای مهندسی دانشگاههای تراز اول کشور، عدد پایینی است. اکنون ۱۵ هزار رزیدنت مشغول به خدمت در کشور حضور دارند و سالانه نزدیک ۹ هزار دانشجوی پزشکی وارد دانشگاههای کشور ما میشوند. در عین حال، با شیب ملایمی از کشور خارج میشوند.
از جمله موضوعات نگرانکننده افزایش میانگین سنی مهاجران و تغییر نرخ از پزشکان عمومی به سمت متخصصان است. دکتر لاریپور میگوید: «فرد به محض فارغالتحصیلی اقداماتش برای مهاجرت شروع میشود. در چند سال گذشته میانگین سنی افرادی که از کشور خارج میشدند، زیر ۳۵ سال بوده که این میانگین افزایش پیدا کرده است. این تغییر به معنای آن است که بسیاری از پزشکانی که در داخل کشور ثبات کاری داشتند، به دلیل اختلال در این ثبات، یا داشتن رتبه و موقعیتی که استحقاق آن را در داخل کشور داشتهاند، به سمت کشورهای دیگر کشیده شده یا دیگر کشورها موقعیتهایی برای آنها ایجاد کردهاند که در آنجا مشغول کار شوند.» به گفته دکتر «میم» این افراد کسانی هستند که ذخیره مالی مطمئنی برای مهاجرت در اختیار دارند و در عین حال در کشوری دیگر میتوانند با درآمدی مناسب و قابل قبول در جایگاه حرفهای خود قرار بگیرند.» موضوع مهاجرت و موج افزایشی آن ذاتا نگرانکننده است، اما موضوع مهمتر خالی شدن کشور از نخبگان و گروهی است که حضور و فعالیتشان به سلامت مردم گره خورده است.
سخنگوی سازمان نظام پزشکی میگوید: «نگرانی ما نسبت به آینده آن است که سلامت مردم دستخوش تغییر قرار نگیرد و با کیفیت پایین درمانی روبهرو نشود یا از سوی دیگر به وضعیتی گرفتار نشویم که از خوداتکایی کنونی که تمام اعمال درمانی در داخل قابل انجام است، مجبور شویم که در آیندهای نه چندان دور از این پزشکان ایرانی در کشورهای دیگر استفاده کنیم.»
مهاجرت یک پروژه پیچیده است که کار آسانی نیست و همه مشتاق خروج از کشور نیستند به خصوص در سنین بالا یا زمانی که در حرفه و تخصصی جا افتاده باشند. به این معنا که در صورتی که شرایط به اندازه کافی مناسب باشد، هزینه و فایده ماندن بیشتر از رفتن است. لاریپور میگوید: «پیشتر تمایل به مهاجرت بیشتر در پزشکان عمومی دیده میشد، اما اکنون تعداد متخصصانی که قصد و تمایل به مهاجرت داشته یا دارند و در این زمینه اقدام کردهاند، از تعداد پزشکان عمومی پیشی گرفته است. این موضوع در رشتههای دیگری مثل مامایی، فیزیوتراپی و سایر رشتهها نیز وجود دارد. در میان رشتههای پزشکی، چشمپزشکی، جراحی مغز و اعصاب، طب اورژانس و زنان و زایمان از جمله بالاترین میزان مهاجران جامعه پزشکی هستند.» دکتر میم میگوید: «در بیمارستان «عین» از ۸ استاد و متخصص بخش اورژانس، ۵ نفر مهاجرت کردهاند. ۵۰ درصد این متخصصان به کشورهای کانادا، استرالیا و عمان رفتهاند.» او با بیان اینکه در تهران با کمبود پزشک و متخصص مواجه نیستیم و به سرعت جای خالی متخصصان پر میشود، وضعیت شهرستانها و شهرهای کوچک را وخیم میداند. البته به گفته او همین بیمارستانها در مورد رزیدنتها مشکل دارند و به جای آنکه ۵ رزیدنت در بخش اورژانس حضور داشته باشند، دو نفر هستند که این دو زیر فشار کار، ممکن است حوادث تلخی را به بار بیاورند. منظور از حوادث تلخ، خودکشی رزیدنتها در زمان شیفت آنهاست که اخبار آن سال گذشته چندین بار رسانهای شد. بهطور مثال در اسفند ۱۴۰۰ پایگاه اینترنتی سلامت نیوز اعلام کرد که ۳ مورد خودکشی رزیدنت در ۲۰ روز ثبت شده است.
دکتر «دال» که او نیز ترجیح میدهد نامش محفوظ بماند، میگوید: «پزشکان و متخصصان بخش اورژانس در دوران کرونا آسیبهای زیادی دیدند، اما از آنها حمایت نشد و قدر ندیدند. به این دلیل یکی از مهمترین تخصصها در هر بیمارستانی که طب اورژانس است، جزو گروهایی هستند که تمایل زیادی برای مهاجرت پیدا کردهاند.»
دکتر «دال» میگوید: «آمارهای دقیقی از مهاجرت پزشکان وجود ندارد، چرا که صلاح نیست آمار این حجم از مهاجرت پزشکان و متخصصان اعلام شود. اکثریت قریب به اتفاق پزشکان در حوزه سلامت و متخصص وضعیت مناسب اقتصادی ندارند و ترجیح میدهند مهاجرت کنند. در حالی که تا ۵ سال دیگر متخصص قلب در ایران نداریم، اما از هماکنون نیز کسریهای قابل توجهی داریم که رسانهای نشده است. هر چه شهر و شهرستان کوچکتر باشد، وضعیت وخیمتر است. این کمبودها در متخصصان قلب، بیهوشی، داخلی و اطفال به وضوح دیده میشود.»
سالهای نه خیلی دور، پزشکان هندی و پاکستانی در درمانگاهها و بیمارستانها بیماران ایرانی را ویزیت میکردند. حضور آنها در دهه شصت و دوران جنگ چشمگیر بود. گذر از این دوران سخت بود، اما رخ داد. در حالی که پیشتر برای انجام یکسری اعمال جراحی ایرانیان و البته کسانی که تمکن مالی کافی را داشتند، راهی اروپا و آمریکا میشدند، برای چند دهه به دل خوش خود را به دست جراحان و پزشکان ایرانی میسپاردند. وضعیت پزشکی ایران چنان درخشید که حتی در دهه ۸۰ مقرر شد توریسم پزشکی راهاندازی شود. اما حالا به طعنه یا هشدار اعلام میشود که باید به دنبال واردات پزشک باشیم یا در کشورهای همسایه خود را به پزشکان ایرانی بسپاریم.
دکتر «دال» میگوید: «در شرایطی که برای این حجم از مهاجرت پزشکان هشدار میدهیم، پاسخ دوستان این است که پزشک از پاکستان و هند میآوریم. در حالی که هیچ پزشک خارجی نیز حاضر نیست با چنین تعرفه و وضعیت معیشتی به ایران مهاجرت کرده و کار کنند، مگر تعرفهها برای آنها بهشدت افزایش پیدا کند.»
این در حالی است که به گفته دکتر «میم» پزشکان ایرانی در اروپا و آمریکا در حال تبدیل شدن به یک برند معتبر و قابل اعتماد هستند.»
پز عالی و جیب خالی، رسما توصیفی از جامعه پزشکی است. کسانی که به نظر میرسد یا اسکناس چاپ میکنند یا در حال ضرب سکه هستند. اما گویا وضعیت همه اینگونه نیست. یعنی آنها که در کار ساختمانسازی نیستند، هنوز وارد خریدوفروش انواع ارز و ارز دیجیتال، سرمایهگذاری در بورس و معامله خودرو نشدهاند و نان از علم میخورند، مشکل دارند. مشکل هم بر سر تعرفههایی است که دولت زیر بار افزایش آن نمیرود و در همان حال طبابت را هم برای پزشکان غیرمنطقی و غیراقتصادی میکند. دکتر میم میگوید: «تعرفه ویزیت در بیمارستان برای سال جاری، ۹۹۰۰ تومان تعیین شده که قرار است مابهالتفاوت آن را بیمه پرداخت کند. این رقم بعد از ۸-۹ ماه پرداخت میشود که دیگر صرفه اقتصادی ندارد.» به گفته او، یک گروه از پزشکان در کشور باقی مانده و هنوز مهاجرت نکردهاند. زیرا علاوه بر عرق کاری و وابستگیهای عاطفی، ۸۰ درصد از پزشکان توان و امکانات مالی را برای مهاجرت ندارند.»