فرارو- اخیرا دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی و رئیس کمیته دانشبنیان و اقتصاد دیجیتال مجلس، خواستار تشدید نظارت بر Vodها شدهاند. همزمان برخی رسانهها نیز سازهای خود را برای انتقاد از شبکههای پخش خانگی کوک کردهاند. حالا بیش از هر زمان دیگری احتمال تعطیلی یا حتی پدیدههایی همچون ورشکستگی Vodها به صدا در آمده است.
به گزارش فرارو، تا یک دهه قبل، صداوسیما در عرصه تولید، دوبلاژ و توزیع فیلم و سریال انحصار کامل را در اختیار داشت. در بستر پیشرفت فضای مجازی زمینه برای ظهور شبکه نمایش خانگی نیز فراهم شد. همزمان با فراگیر شدن این رویه در سطح جهانی، در داخل ایران نیز شبکه اینترنتی تحت عنوان «وی او دی» VOD ایجاد شدند. پلتفرمهایی که خیلی زودتر از تصورات ابتدایی به رقیب صداوسیما در زمینه تولید، توزیع و ارائه محتوا به مخاطبان تبدیل شدند.
خیلی زود Vodها جای خود را در خانههای مردم باز کردند و درخواستها برای اخذ مجوز فعالیت آنها رشدی بیسابقه را تجربه کرد. بهگونهای که محمدحسن خلعتبری، معاون تنظیم بازار و توسعه کسب و کار ساترا اعلام کرده است: «تا اواخر سال گذشته از مجموع ۳۷۴ پلتفرمی که از ساترا مجوز دارند، حدود ۶۷ رسانه نمایشی با عنوان ویاودی شناخته میشوند که در حوزه نمایشی فعالیت میکنند.»
فیلیمو، آپارات، لنز و نماوا معروفترین VODهایی بودند که اقدام به تولید و ارائه محصول کردهاند. فیلمگردی، آیو، فیلم نت، گپ فیلم و مینی تونز، دیگر Vodهای مشهوری هستند که در چند سال اخیر جایگاهی ویژه را در میان مخاطبان کسب کردهاند. در کنار این شبکههای پخش اینترنتی، تلوبیون هم به عنوان معروفترین Vod زیر نظر صداوسیما فعالیت کرده است.
در نتیجه این تحولات، صداوسیما از یک سو انحصار در عرصه تولید محتوا را از دست داد و از سوی دیگر، از حجم قابل توجهی از درآمدها در حوزه تولید، دوبلاژ و توزیع سریالها محروم شد. اگر در گذشته صداوسیما بر اساس قانون صدور پروانه تولید و پخش را در انحصار داشت، در وضعیت جدید خلایی قانونی ایجاد شد. در نتیجه صداوسیما برای مدیریت این موضوع ساترا (سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر) را ایجاد کرد.
ساترا تعیین کرد که برای انتشار سریالها یک موافقتنامه کلی صادر شود و برای انتشار هر قسمت پس از ساخته شدن، تایید مجدد گرفته شود. اما در عمل، مجوزهای ثانویه برای انتشار به محلی برای منازعه تبدیل شد. صداوسیما تلاش کرد از طرق ساترا انحصار خود را در حوزه تولید محتوا حفظ کند. Vodها بر خلاف این خواست ساترا، تا حدودی رویکردی مستقل را در انتشار تولیدات خود در پیش گرفتند (البته قانونی در این زمینه نیز وجود ندارد).
همین امر در یک سال گذشته به کانونی جدی برای مناقشه میان ساترا با Vodها به ویژه «فیلیمو» تبدیل شد. ساترا در اوایل سالگذشته (۱۴۰۱) اعلام کرد برخی از سریالهای جدیدِ در حال پخش در فیلیمو و نماوا، هیچگونه پروانه نمایشی ندارند و مجوز نمایش خود را نه از ساترا و نه از وزارت ارشاد دریافت نکردهاند. در این مقطع پخش سریالهایی همچون «جادوگر»، «یاغی» و «نوبت لیلی» بدون مجوز معرفی شد. در چنین وضعیتی، «پیمان جبلی»، رئیس صداوسیما در نامهای عمومی، به «رئیس جمهور» فیلترینگ سامانه نشر و توزیع ویدئویی «فیلیمو» را پیشنهاد کرد.
در تابستان ۱۴۰۱ تنشها میان ساترا با شبکههای پخش خانگی اوج گرفت. یعنی مدتی بعد از آنکه سریالهای تولیدشده مهمونی، جادوگر، نوبت لیلی در نماوا و جادوگر، یاغی و جیران در فیلیمو و همچنین کلیله و دمنه در فیلمنت بدون دریافت مجوز انتشار از ساترا روی بسترهای پخش آنلاین قرار گرفتند. ۲۸ دیماه سال گذشته، بعد از این که سریال سقوط روی پلتفرم فیلیمو منتشر شد، صبر ساترا لبریز و موضوع را به دادستانی ارجاع و خواستار برخورد با این Vod مشهور شد.
با آغاز سال جدید نه تنها گستره و عمق حملات به شبکههای پخش خانگی کمتر نشده، بلکه با رونمایی VODها از چند سریال جدید، فاز جدیدی نیز به خود گرفته است. در مهمترین نمود این امر، اخیرا عبدالحسین خسروپناه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، در یک گفتوگوی تلویزیونی با صراحت اعلام کرده که به دنبال تصمیمگیری در این زمینه هستیم که دستگاه نظارتکننده بر VODها مشخص شود.
اخیرا مجتبی توانگر نماینده تهران و رئیس کمیته دانشبنیان و اقتصاد دیجیتال مجلس شورای اسلامی نیز در نامهای به دبیر شورای عالی و ریاست مرکز ملی فضای مجازی، ضمن یادآوری وظایف این مرکز، خواستار نظارت بر محتوای سریالها و فیلمهای منتشر شده در VODها شده است.
حالا در منازعه میان رویکرد مستقل VODها و انحصارطلبی صداوسیما، احتمالا چالشی بزرگ را در حوزه شبکههای اینترنتی نمایش خانگی شاهد خواهیم بود.
ساترا و جریانهای همسو در مواجه با رشد، استقلال رویه، افزایش مقبولیت و توان مالی VODها مجموعهای از طرح اتهامات را در دستور کار قرار دادهاند. آنها تلاش کردهاند موضوع نداشتن پروانه و مجوز را در قالب مولفههای اخلاقیِ فرهنگی و اجتماعی توجیه کنند.
خسروپناه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در انتقاد از VODها میگوید: «بعضی فیلمهای شبکه نمایش خانگی، تحکیم خانواده را هدف قرار داده است. ببنید که سریالها چه چیزی را ترویج میکنند، «حجاب» یا «بیحجابی» را؟!» او رویه جاری بر سریالها تولید و پخش شده در این پلتفرم را ترویجکننده فرهنگ سایر کشورها و عاملی برای ترویج آسیبهای اجتماعی معرفی میکند.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی میگوید: «وقتی سریال خانگی ترویج خشونت و شهوت میکند با مهدویگرایی نمیسازد... سریالهای نمایش خانگی باید محبت بین زن و شوهر، عشق بین فرزندان و والدین را افزایش دهند.»
برخی رسانهها نیز طی ماههای اخیر گزارشها و یادداشتها انتقادی را با همین پیشزمینه تهیه و منتشر کردهاند. آنها شبکههای نمایش خانگی را به عنوان یک پدیده «شبه فرهنگی» و عامل ترویج و اشاعه فساد، تولید محتوای مخالف ارزشها و سنتهای ایرانی – اسلامی، قانونی نبودن قراردادها، ترویج دهنده ولنگاری، تبلیغکننده خشونت و بزهکاری اجتماعی، جنسیت زده بودن، تبدیل شدن به کارگاه تولید حسرت، نمایش عشقهای مثلثی به سبک سریالهای ترکی، ترویج اشرافیگری، ارجحیت دادن منافع اقتصادی بر حفظ ارزشهای فرهنگی، ذائقهسازی سرمایهداری و عوام گرایی متهم میکنند.
برای نمونه مشرق نیوز، در سه روز گذشته دو گزارش –یادداشت را در نقد و تاختن به سریال پر طرفدار «رهایم کن» منتشر کرده است. این وبسایت در مطالبی با عنوان «چراغ سبز سریال رهایم کن به تروریستها!» و ««رهایم کن» رابطه نامشروع، تجاوز، خیانت و شراب خواری را رها نمیکند»، نقدهای رادیکال را نسبت به این سریال ارائه کرده است.
این رسانه مینویسد: «سریال «رهایم کن» آشکارا با کشاندن روایت قصه به پیش از انقلاب خواسته است تا بتواند عبور از هر خط قرمزی را تجربه کند. از تجاوز و رابطه جنسی، تا مشروب و مستی و روابط مثلثی و... از سوی دیگر به همین بهانه شاهد پخش صدای خواننده لس آنجلسی و پوششهای نوظهوری در شبکه نمایش خانگی هستیم، پوششهای زنانه به نسبت باز که تا قبل از «رهایم کن» در سریالهای ایرانی بازنمایی نشده بود... «رهایم کن» بهرغم محتوای نامناسب و مبتذل و حضور پرتعداد بازیگرهای شناخته شده توانسته مخاطبان را به تماشای خود تشویق و در سایه آن از هر خط قرمزی عبور کند و هر نامشروعی را به نمایش بگذارد تا بار دیگر ثابت شود گویی پلتفرم فیلیمو کاری بجز قانون گریزی نمیداند و رسالتی بجز نابودی ارزشهای اخلاقی و عرفی جامعه و ترویج سبک زندگی غربی بر عهده ندارد!»
از نگاه رسانههای اصولگرا، سریالهایی کممایه و پرگو، عموما با مثلثهای عشقی و داستانهای خانوادگی پر زرق و برق، وجهه غالب آثار شبکه نمایشخانگی است. داستانهایی که الگو گرفته از سریالهای مبتذل ترکی هستند و قصه عشقهای پنهان و آدمهای چند چهره را بیان میکنند. این جریان، همچنین نگران عدم استقبال سریالها و ضرر تهیهکنندگانی شده که سریالهای خود را به VODها میدهند.
در جدیدترین موضعگیریها، خواهان افزایش اعمال نظارت بر تولید، محتوا و پخش سریالها در شبکههای نمایش خانگی هستند. آنها حتی بر این امر تاکید دارند که اگر قرار است ممیزی رخ بدهد باید در حین تولید و نه در حین توزیع رخ بدهد. در مقابل طرفداران شبکه نمایش خانگی این امر را تلاش برای بازگشت انحصار کامل به صداوسیما ارزیابی میکنند. یعنی اینکه صفر تا صد فعالیت، سیاستگذاری و تولید و پخش برنامهها در شبکههای نمایش خانگی تحت نظارت باشد.
کارشناسان بر این نکته تاکید دارند که پروژه انحصار طی دهههای گذشته در هیچ زمینهای نتوانسته نتایجی معقول و مثبت را به همراه داشته باشد. انحصار نه تنها عاملی برای رشد و تقویت یک صنعت یا حوزه نبوده، بلکه عاملی برای تضعیف کیفیتها نیز بوده است. برای نمونه میتوان حالوروز صنعت خودروسازی را در نتیجه انحصارگرایی سایپا و ایرانخودرو مشاهده کرد.
از سوی دیگر، انحصار و اعمال محدودیت بر پلتفرمها و شبکههای نمایش خانگی، میتواند به زمینهای برای تعطیلی، تعلیق فعالیت VODها تبدیل شود. رخدادی که در صورت وقوع میتواند ضرر هنگفت مالی را بر حوزه سینما و سریال کشور وارد کند.
مالکان و ببیندگان شبکه نمایش خانگی، بر این باورند که قانون صراحتا تنظیمگری را بر عهده نهاد خاصی نگذاشته است و تلاشهای صداوسیما برای ایفای نقش تنظیمگر محتوا و مداخلات ساترا تا حدود زیادی منطقی به نظر نمیرسد. همچنین قرق کردن میدان تولید سریالها در آینده میتواند تاثیرات منفی بزرگی را بر این حوزه بر جای بگذارد.