فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
خوش آمد گل وز آن خوشتر نباشد
که در دستت به جز ساغر نباشد
زمان خوشدلی دریاب و در یاب
که دایم در صدف گوهر نباشد
غنیمت دان و میخور در گلستان
که گل تا هفته دیگر نباشد
ایا پرلعل کرده جام زرین
ببخشا بر کسی کش زر نباشد
بیاای شیخ و از خمخانه ما
شرابی خور که در کوثر نباشد
بشوی اوراق اگر همدرس مایی
که علم عشق در دفتر نباشد
ز من بنیوش و دل در شاهدی بند
که حسنش بسته زیور نباشد
شرابی بی خمارم بخش یا رب
که با وی هیچ درد سر نباشد
من از جان بنده سلطان اویسم
اگر چه یادش از چاکر نباشد
به تاج عالم آرایش که خورشید
چنین زیبنده افسر نباشد
کسی گیرد خطا بر نظم حافظ
که هیچش لطف در گوهر نباشد
شرح لغت: دریاب: نگهدار و غنیمت بدان/ گوهر: سرشت، فطرت و نهاد
هر یک از طالبان کوی یار که در راه عشق به او قدم نهاده اند باید قدر دوران کوتاه شادی شان را بدانند، جرعه یی از شراب محبت را بنوشند و غرق محبت دوست گردند، چرا که گوهر دوست برای همه قابل دستیابی نیست.
در دوراهی مانده ای که هر کدام را انتخاب کنی، زیان خواهی دید، فریب خوردهای و بیم آن است که آبروی خود را نیز از دست بدهی. باید به خدا توکل کنی و صبور باشی.