پس از گذشت چند روز از پایان فصل چهارم سریال «نون خ» به بررسی دلایل ناکامی این سریال پرداختهایم، سریالی که نتوانست حتی بخشی از انتظارات را هم برآورده کند.
به گزارش فیلم نیوز، فصل چهارم سریال «نون خ» را باید یک شکست در کارنامه سعید آقاخانی به حساب آورد. واقعا چه شد که یک بِرند محبوب نتوانست موفقیت سه فصل قبل را تکرار کند و در نهایت یک اثر شکست خورده تمام عیار لقب گرفت؟ آیا حال سازندگان به دلیل شرایط اجتماعی، در زمان تولید بد بوده؟ آیا آنها از همان ابتدا ایدهای نو و جذاب در چنته نداشته اند؟ در ادامه به بررسی دلایل ناکامی این سریال پرداختهایم.
روایتهای غیر منسجم | این که سریالی یک خط کلی داشته باشد و به آن شاخ و برگ میدهد، امری است مرسوم. «نون خ»، اما نتوانست غالب قصهها را به طور کامل طرح و از آن استفاده مطلوب کند. مثلا ماجرای گرگ در میانه سریال رها شد و مساله جاده سازی غلبه یافت. نویسنده هم نتوانست استفادهای درست از ایده مرکزی داستان یعنی حمله گرگ ببرد. با این حال قصه ساخت جاده به سرانجام درست رسید، ولی دلارها به خوبی در خدمت سریال قرار نگرفت. پراکندگی قصه و از این شاخه به آن شاخه پریدن یکی از ضعفهای فصل جدید «نون خ» محسوب میشود.
درجا زدن شخصیتهای ثابت | در فصل سوم شخصیتها فاقد ویژگیهای جدید بودند. ادریس، کیوان، مرجان، روناک، مهیار، عمو کاووس، فریده، عمهها و … همان رفتار و خصوصیات قبل را داشتند و این کهنگی شخصیتها به فصل چهارم سریال «نون خ» لطمه زد. در این میان وضع برای شخصیت فریبرز با بازی سید علی صالحی بدتر است که ویژگی بدشناسی مدام او فاقد نوآوری بود و به اصطلاح دستش برای مخاطب رو شده بود. مشابه این ماجرا برای کاراکتر نورالدین هم رخ داد چرا که این بار چالشها آن قدر قدرت نداشتند که این شخصیت مثل گذشته خاص و یگانه شود.
شخصیتهای شکست خورده | خلیل در فصل چهارم «نون خ» جزو شخصیتهای محوری بود. پای او در حالی به قصه باز شد که نسبت به گذشته تغییری اساسی کرده و صاحب ثروتی هنگفت شده است. خلیل اهالی روستا را تصمیع میکند و سودای تخریب خانههای ده و تاسیس مال دارد. خلیل که در فصلهای قبل هم نشان داد آدم «آب زیر کاه» است این بار ناکام بود. به این دلیل که اتفاقات حول او بر مدار تکرار میگذشتند و نیز تکیه کلام جذابش یعنی «من مادر ندارم» شیرینی خود را از دست داده بود.
فصل چهارم «نون خ» شکستی بزرگ در کارنامه آذرنگ است…. حاج آقا افشا در فصل اول به دلیل استفاده از لباس روحانی و قرار گرفتن در موقعیتهای متضاد، ایجاد خنده میکرد. سهم او در فصل چهارم کم بود و معدود به داوری مسابقه فوتبال میان ده پایین و بالا. این شخصیت فرصت کافی برای عرض اندام نداشت و موقعیتهای خلق شده برایش نیز فاقد جذابیت بودند.
عدم جذابیت شخصیتهای جدید | در سری تازه، رامین فود، نقره، خسرو، خانم مهندس و … از جمله شخصیتهای جدید سریال محسوب میشدند. در این بین فقط رامین فود با بازی امیر سهیلی صاحب فرصت کامل برای نمایش ویژگیهای کاراکتر شد.
او به عنوان شکارچی از ده بالا آمد تا شر گرگ را کم کند. در عمل، اما آدمی ناتوان بود و این تضاد به جذابیت شخصیت کمک کرد. تکیه کلام دیگر عامل موفقیت این شخصیت محسوب میشود که برای تاکید بر اهمیت یک مساله تن صد را بالا میبرد و از حرکت خاص دست استفاده میکند. نقره همسر او، اما صاحب چنین موفقیتی نبود و مثل دیگر شخصیت یعنی خانم مهندس حضوری تاثیرگذار در سریال نداشت.
دیگر شخصیت تازه وارد سریال خسرو با بازی بیژن بنفشه خواه است. او قرار بوده با مجموعه ویژگی هایش، سطح کمدی سریال را بالا ببرد، اما نه بازی بنفشه خواه خوب بود و نه داستانهایی که برایش نوشته شد، جذاب. مجید یاسر که پیشتر در نقش کارمند سایت در «نون خ» حاضر شده بود این بار هم نقشی پررنگ داشت. اگر سکانس آخر رویارویی با روناک (صهبا شرافتی) را نادیده بگیریم، بقیه عملکرد یاسر غیر قابل دفاع است.
شخصیت «رامین فود» با تکیه کلامهایش تنها اتفاق مثبت فصل چهارم «نون خ» بود.
تکیه کلامهای تکراری | این خاصیت سریالهای کمدی است که میتوانند مبدع تکیه کلامهایی جذاب و فراگیر شوند. در «نون خ» مسولیت اصلی این ماجرا بر دوش شخصیت نورالدین خانزاده قرار داشته است. در فصلهای قبل سعید آقاخانی بخوبی میتوانست جملههای معروف کاراکتر را بر زبان بیاورد و مخاطب را ذوق زده کند؛ مثل «یا مقلب القوب»، «آآآیی باریکلا»، «بابا گیان» و … برخی شخصیتهای هم در این میان سهم داشتند؛ مثل جمله معروف روناک که میگفت: «دوغ یا نوشابه» و یا موتیف معروف «مه لقا خانم» در پاسخ به همه پرسش ها!
دلیل ضعف| در فصل جدید «نون خ» سعید آقاخانی باز هم همان تکیه کلامها را به کار برد که خب انتظار میرفت سراغ مورد تازهتر برود. تکرار این تکیه کلامها و نداشتن جملات تازه به سریال و شخصیت هایش لطمه وارد کرد.
حرفهای گل درشت | تلویزیون از سریال سازان میخواهد حتما به برخی موضوعات بپردازند. این یک ایراد نیست و امری مرسوم در همه دنیا است. منتها هنر میخواهد که بتوان مفاهیم والا در قالب یک اثر نمایشی انتقال داد. «نون خ ۴» در تاکید بر امر ازدواج دچار نقض غرض شد. وقتی سازندگان داعیه ترویج ازدواج را دارند باید این کار را به بهترین و جذابترین شکل انجام دهند. آن چه در «نون خ» گذشت این شائبه را ایجاد میکند که یک دختر از خانواده پرجمعیت حاضر است به پیشنهاد هر خواستگاری پاسخ مثبت دهد.
دختر قصه نیز یکی از فرزندان خانواده شلوغ ادریس (سیروس سپهری) است و این ظن بوجود میآمد که فقر پدر حاصل فرزند زیاد است و نتیجه آن تلاش دختر برای رها شدن از خانواده به هر قیمتی! دیگر موضوعات هم به درستی در سریال جانمایی نشده بود؛ نمونه اش ماجرای جاده که قرار بود منجر به تخریب روستا شود.
در این سکانسها دیالوگهایی کنایی شنیده شد که فاقد نوآوری بودند. مثل تاکید بر توجه به نقاط محروم و … یا در سکانس شوخی با صف بستن برای دلار آن چه رقم خورد چیزی فراتر از کمدیهای آیتمی دسته چندم تلویزیون نبود. حکایت تصمیم ساخت مال توسط خلیل هم را میتوان مثال زد. تاکید بر ازدواج آسان و نیز اهمیت فرزندآوری هم به دم دستترین شکل ممکن در سریال مورد استفاده قرار گرفت. کاش مشابه سکانس عشق معکوس روناک در سریال بیشتر بود که با زبان طنز مفهومی که باید را منتقل میکرد.