سرعت تحولات در خاورمیانه بهشدت افزایش یافته است؛ ازپایان قطع روابط ۷ ساله میان ایران و عربستان تا آغاز روند بازگشت سوریه به آغوش جهان عرب پس از ۱۲ سال و پایان بحران ۹ سال بحران یمن، منطقه غرب آسیا وارد دوران جدیدی شده است که همسایگانی که زمانی در مخاصمه و جنگ بودند، حالا بهدنبال برقراری ارتباط مجدد هستند.
به گزارش هم میهن، در میانه این تحولات تهران توانسته است یکی از مهمترین پروندههای منطقهای خود را به سرانجام رسانده و ضمن توافق با ریاض، روندی را آغاز کند که ضمن ازسرگیری روابط با منامه و امان، پس از سالها افق روشنی را برای ازسرگیری روابط با قاهره پس از سالها متصور باشد.
در میان کشورهای جنوب خلیجفارس، عربستان تا سالهای اخیر جایگاهی در پروژههای بلندپروازانه مانند آنچه در امارات، قطر، کویت و سایرین در جریان است، نداشت چراکه حضور سالمندان در رأس قدرت و ساختار مذهبی آن موجب شده بود تا همواره با اتکا به نفت، کشور را به پیش برده و تنها تحت لوای عنوان «خادم حرمین شریفین» ارج و قرب بیابند. حضور ولیعهد جوان در رأس قدرت، اما روی دیگری از عربستان را پدیدار کرد که علاوه بر اعطای آزادی به جامعه، خواستار توسعه کشور در حوزه فناوری و پایان وابستگی به نفت است.
اقتصاد عربستان سعودی تحت برنامه چشمانداز ۲۰۳۰ تلاش میکند اتکای این پادشاهی به درآمد نفت را کاهش دهد، به توسعه صنایع محلی کمک و گردشگری غیرمذهبی در این کشور را با اتکا به تاریخ کهن و امکانات مدرن آن تقویت کند. برنامه ساخت شهر آیندهنگر نئوم، توسعه سایت تاریخی العلا، پروژه دریای سرخ، پروژه گردشگری امالا از جمله اهداف این برنامه چشمانداز و نمونهای از بلندپروازیهای محمد بنسلمان هستند.
پیشرفت، اما در سایه ثبات محقق میشود و البته پیشبرد این پروژهها نیازمند آن است که ریاض مجبور به سرمایهگذاری بالا در عرصه نظامی و تخاصم نباشد؛ به همین منظور نیز از دید بسیاری از تحلیلگران، سعودیها سیاست «مخاصمه صفر» در قبال همسایگان را پیش گرفته و پایان ۱۲ سال قطع روابط دیپلماتیک با دمشق، ۸ سال مشابه با تهران و پایان ۹ سال بحران یمن از همین سیاست نشأت میگیرد.
در این مسیر عربستان توانست از ظرفیت میانجیگری کشورهای منطقه و فرامنطقهای بهره ببرد؛ مذاکره برای کاهش تنش و ازسرگیری روابط با ایران ابتدا با تلاش دوساله عراق و سپس در مرحله نهایی چین وارد عمل شد و توافق برای پایان مخاصمه میان ریاض و تهران در نهایت در اسفندماه ۱۴۰۱ در پکن به امضا رسید تا وزرای امور خارجه دو کشور نیز در ۱۷ فروردینماه سال جاری توافق کنند تا روند بازگشایی اماکن دیپلماتیک دو کشور ظرف مدت دو ماه عملیاتی شود.
تحول مهم دیگر در عرصه سیاست خارجی عربستانسعودی، پایان سردی روابط ۱۵ساله این کشور با گروه فلسطینی حماس با میانجیگری ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن بود. در نتیجه این میانجیگری، اسماعیل هنیه رهبر این گروه و خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی حماس یکشنبه ۲۷ فروردین وارد عربستان شدند.
حماس در بیانیهای نزدیکی دیپلماتیک با عربستان را گامی مهم در راه وحدت امت اسلام، برای افزایش امنیت، ثبات منطقه و تفاهم میان کشورهای عرب و دولتهای مسلمان خواند. مقامات فلسطینی وابسته به حماس خبر دادهاند که دولت سعودی در آستانه ورود هیئت سران حماس، برای نشان دادن حسننیت، شماری دیگر از فلسطینیان زندانی در عربستان را آزاد کرد. عربستان ماه گذشته در اقدامی که اولین چراغ سبز، به بهبود رابطه با حماس تلقی شد، چند زندانی دیگر فلسطینی را آزاد کرده بود.
عمان دیگر کشوری بود که در ماههای اخیر برای کمک به عربستان در راستای کاهش تنش با همسایگانش وارد عمل شده بود و مذاکرات ریاض و انصارالله با میانجیگری و حضور هیئتی از مسقط صورت گرفته است.
روابط میان ایران و عربستان پروندههای منطقهای متعددی را دربرمیگیرد که در سالهای گذشته یمن به یکی از مهمترین این پروندهها بدل شده است که در نتیجه توافق میان تهران و ریاض، امیدواری برای پایان این بحران ۹ ساله را نیز به وجود آورد. در آخرین تحول نیز هیئتهایی از عربستان و عمان روز ۲۰ فروردین وارد صنعا شدند تا رؤسای این دو هیئت و مهدیالمشاط، رئیس شورای عالی سیاسی حوثیها در مورد رفع کامل محاصره، توقف حمله نظامی، و احیای حقوق مردم یمن از جمله پرداخت حقوق تمام کارکنان دولت از درآمد نفت و گاز، به گفتگو بپردازند. در همین چارچوب نیز عربستان تعداد قابلتوجهی از اسرای یمنی را آزاد کرد. براساس گزارشها این مذاکرات در روزهای آینده از سرگرفته خواهد شد.
آتشبس در یمن از یازدهم فروردینماه سال ۱۴۰۱ با وساطت سازمان ملل محقق شد که دوماهه قابل تمدید بود و تاکنون دو بار تمدید شده است. قرار بود این توافق مهرماه گذشته تمدید شود، ولی عدم تحقق مطالبات دولت نجات ملی که براساس توافق بوده، منجر به عدم تمدید آن شد.
دولت نجات ملی یمن طی این مدت تأکید کرد که کشورهای متجاوز به این کشور باید به تعهدات خود ذیل توافق آتشبس عمل کنند؛ قرار بود براساس این آتشبس، فرودگاه صنعاء بازگشایی شود و موانع ورود کشتیها به بندر الحدیده برداشته شود و حقوق کارمندان دولت که برای سالها بهدلیل جنگ پرداخت نشده است، پرداخت شود.
در بهمنماه ۱۴۰۱ یک زلزله ویرانگر جنوب ترکیه و شمال سوریه را به لرزه درآورد. در پی ویرانی حاصل از این زلزله، تحرکاتی که بعدتر با عنوان «دیپلماسی زلزله» از آن یاد شد، موجب شد تا علاوه بر سفر وزیر امور خارجه مصر به دمشق، هیئتی از پارلمانهای کشورهای عربی نیز راهی دیدار با مقامات سوری شوند. حمد بنعیسی آلخلیفه، پادشاه بحرین پس از وقوع زلزله برای نخستین بار در طول یک دهه گذشته با بشار اسد بهطور رسمی گفتوگوی تلفنی داشت.
عبدالله دوم، شاه اردن نیز پس از وقوع زلزله ضمن تماس با بشار اسد از آمادگی کشورش برای کمک به زلزلهزدگان خبر داد و تأکید کرد که کشورش در کنار دولت و مردم سوریه خواهد ایستاد. عبدالفتاح السیسی، رئیسجمهور مصر نیز جزو نخستین رهبران عرب بود که پس از زلزله با بشار اسد تماس گرفت و از آمادگی قاهره برای کمک به سوریه خبر داد. مهمترین تحول در این مسیر، اما آغاز روند ازسرگیری روابط سوریه با عربستان است.
در همین راستا فیصل مقداد، وزیر امور خارجه سوریه ۲۳ فروردینماه راهی جده شد تا در نتیجه این سفر وزرای امور خارجه دو کشور با صدور بیانیهای از سرگیری روابط دو کشور را بهصورت رسمی اعلام کنند. در بیانیه مشترک فیصل بنفرحان و فیصل مقداد، از آغاز عملیات از سرگیری خدمات کنسولی و پروازهای بین دو کشور استقبال شده است. تنها چند روز پس از این سفر وزیر امور خارجه عربستان راهی دمشق شد تا حضور فیصل بنفرحان، وزیر امور خارجه عربستان در کنار بشار اسد، رئیسجمهور سوریه به یکی از قابهای پربازدید این روزها بدل شود.
همچنین عربستان در تاریخ ۲۶ فروردینماه میزبان وزرای خارجه کشورهای عضو اتحادیه عرب شد تا در این گفتگوها برای بازگشت سوریه به این اتحادیه که عضویتاش در سال ۲۰۱۱ به حالت تعلیق درآمده بود، تصمیمگیری شود. این نشست هرچند بدون نتیجه به پایان رسید و مهمترین مانع آن از سوی برخی رسانهها، مخالفت قطر، کویت و مراکش با پایان تعلیق عضویت سوریه عنوان شد، اما به نظر میرسد روند بازگشت سوریه به آغوش جهان عرب با این نشست مشورتی نیز تسریع شده است.
ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت امور خارجه روز دوشنبه در پاسخ به سوال هممیهن در خصوص آغاز روند بازگشت سوریه به جهان عرب و مطرح شدن پایان تعلیق عضویت این کشور در اتحادیه عرب گفت: «از روند مثبت و امیدوارکنندهای که در بازگشت طرفهای منطقهای و عربی و اسلامی به دمشق و اقدامات دیپلماتیک برای ازسرگیری مناسبات شاهد هستیم، خوشحالیم.
ایران همواره بر ضرورت آغاز آن از سالهای گذشته تأکید داشت، چون معتقد بودیم اصل اتفاق و خروج برخی کشورهای عربی از دمشق و قطع رابطه و تعلیق عضویت سوریه اقدامی نادرست و توأم با محاسبات غلط بوده است. وضعیت امیدبخش است و این مسیر درست باید پیش از این شکل میگرفت.
اتحادیه عرب بهعنوان اتحادیه منطقهای سازوکارهای داخلی خودش را دارد و امیدواریم در تکمیل روندی که در حال شکلگیری و تجربه در روابط کشورهای عربی منطقه با سوریه است، روابط سوریه با کشورهای عربی منطقه روابط عادی و طبیعی شود.
در طول سالهای آغاز ناآرامی در سوریه و شکلگیری جنگ داخلی در این کشور، کشورهای مسلمان و عرب منطقه به مرور خاک این کشور را ترک و به صف حامیان مخالفان حکومت بشار اسد پیوستند که برخی بهصورت علنی و رسمی نیز خواهان سقوط حکومت در این کشور بودند و در این میان، اما ایران با حضور مستشاری در سوریه، بهصورت کامل از این کشور حمایت کرد و مانع از سقوط حکومت اسد شد. امروز و با بازگشت ثبات نسبی به این کشور و در پی بازگشت کشورهای عربی و از سرگیری روابطشان با دمشق، این تحلیل نیز دور از ذهن نبست و مخالفان دیروز و دوستان امروز سوریه، به دنبال آن باشند تا با حمایت و سرمایهگذاری در این کشور در مقابل ایرانی که فشار تحریمها مانع از نقشآفرینیاش در این حوزه میشود، این کشور عربی را از تهران دور کنند؛ کاری که در طول جنگ دستنیافتنی بود.
در همین راستا برخی صاحبنظران بر این عقیده هستند که کشورهای عربی از طریق سیاستهای نزدیکی خود با دولت بشار اسد، رئیسجمهور این کشور، به دنبال فاصله گرفتن سوریه از ایران و خنثی کردن هرج و مرج منطقهای ناشی از قیامهای عربی در دهه گذشته هستند و این سیاستی است که در قاهره و ابوظبی، دو کشور عربی که قویترین روابط را با اسرائیل، بزرگترین دشمن منطقهای ایران دارند، اتخاذ شده است.
کشورهای عربی که پیش از این از گروههای مخالف مسلح و سازمانهای تروریستی علیه سوریه حمایت مالی میکردند، احتمالا این واقعیت را کتمان نخواهند کرد که برنامه آنها برای بازگشت دمشق به آغوش جهان عرب، قصد دارد این کشور را از متحد ایرانی خود و محور مقاومت دور کند.
دست کم، کشورهای همپیمان آمریکا در خلیجفارس به دنبال نقشی در سوریه هستند که به آنها امکان کاهش نفوذ ایران را بدهد. این در حالی است که سوریه بارها بر این واقعیت تاکید کرده است که نیروهای ایرانی به درخواست دمشق و برای کمک به ارتش این کشور برای مبارزه با داعش و گروههای تروریستی وارد این کشور شدهاند.
ترکیه در آستانه انتخابات ریاستجمهوری در ۲۴ اردیبهشتماه، روزهای حساسی را گذرانده و پیش رو دارد. رجب طیب اردوغان در سال منتهی به این انتخابات تلاش کرد تا به منظور تثبیت رای خود اصلاحاتی را در سیاست خارجی آنکارا صورت داده و او نیز مانند بنسلمان، سیاست تنش و مخاصمه صفر را در پیش بگیرد؛ به همین منظور نیز ترکیه روند پایان تنش با اسرائیل و مصر را در پیش گرفت.
اردوغان همچنین تلاش کرد تا تنش میان ترکیه و سوریه را نیز کاهش داده و از همین مسیر، یکی از عمده مطالبات مردم این کشور یعنی خروج مهاجرین سوری را محقق کند. در این مسیر، رئیسجمهور ترکیه بارها دیدار خود را با همتای سوری وعده داد، اما تحلیلگران بر این باور هستند که حتی پیش از زلزله ویرانگر در ترکیه و سوریه، بشار اسد تمایل نداشت تا پیش از انتخابات در ترکیه، برگ برندهای را در اختیار رجب طیب اردوغان قرار دهد.
رئیسجمهور ترکیه همچنین پیش از این تلاش کرد تا به تنش میان آنکارا و قاهره نیز پایان دهد؛ به همین منظور نیز در آبانماه ۱۴۰۱، رجب طیب اردوغان و ژنرال عبدالفتاح السیسی در حاشیه افتتاحیه جام جهانی ۲۰۲۲ با حضور شیخ تمیم بنحمد آل ثانی، امیر قطر با یکدیگر دیدار کردند. مصر همچنین در جریان زلزله ترکیه کمکهایی را برای این کشور ارسال کرد. مولود چاووشاوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه در نشست خبری مشترک با سامح شکری، همتای مصری خود در مراسم دریافت این کمکها، گفت: «توسعه روابط ترکیه و مصر به نفع هر دو کشور خواهد بود.»
تلاش بغداد برای میانجیگری میان ایران و عربستان از همان ابتدا ناشی از این واقعیت بود که عراق نمیخواست خاکش به صحنه درگیری نیابتی میان تهران و ریاض بدل شده و این رقابت منطقهای مانع از تمرکز این کشور بر مشکلات داخلی باشد.
در همین راستا نیز در دو سال تلاش، این کشور ۵ دور مذاکراتی را میزبانی کرد که در نهایت آن، ایران و عربستان توانستند توافقی را برای پایان ۷ سال قطعی روابط دیپلماتیک به امضا برسانند. عراق همچنین در سالهای اخیر تلاش کرده تا بتواند این نقش میانجیگر را به روابط ایران و آمریکا و دیگر کشورهای منطقه نیز بسط دهد و ایران نیز به دلیل روابط خوب خود با این کشور همواره از تلاشهای عراق استقبال کرده است.
دیگر کشور حوزه نفوذ مشترک میان ایران و عربستان، عروس خاورمیانه است. بیروت که هیچگاه این وابستگی و حوزه نفوذ بودن را حتی انکار نکرده است، همواره در بحرانهای خود چشم به خارج از مرزها داشته و علاوه بر ایالات متحده که معمولا تعیینکننده است، این ایران و عربستان هستند که در زمان تنش، در خاک لبنان زورآزمایی میکنند؛ بنابراین کاهش تنش در روابط تهران و ریاض و ازسرگیری روابط دیپلماتیک قطعا برای این کشور کوچک نیز خبر بسیار خوشحالکننده و مهمی بوده و میتواند نویدبخش پایان خلاء سیاسی در این کشور شود که در پی ناکامی در انتخاب رئیسجمهور پس از اتمام دوران ریاستجمهوری میشل عون، ایجاد شده است.
سامح شکری، وزیر امور خارجه مصر فروردینماه در مصاحبه با نشات الدیهی، خبرنگار مصری در خصوص احتمال ازسرگیری روابط با ایران گفت: «گسترش روابط تهران و قاهره به ارزیابی توافق اخیر ایران و عربستان بستگی دارد. قاهره این تحولات را ارزیابی خواهد کرد و در چارچوب همین ارزیابی، گامهای بررسیشدهای اتخاذ خواهد کرد.» روابط میان ایران و مصر پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ در پی اقدام قاهره برای امضای قرارداد کمپ دیوید با رژیم صهیونیستی رو به وخامت رفت.
عزت سعد، رئیس اجرایی شورای امور خارجی مصر پیشتر در گفتگو با خبرگزاری اسپوتنیک گفته بود که روابط بین ایران و مصر، عادی نیست، زیرا تعدادی از پروندههای اختلافی در مسیر آن است، اما میانجیگری عراق که در کنفرانس «بغداد۲» در اردن از آن سخن به میان آمد، میتواند درهای آغاز رایزنیها میان تهران و قاهره را بگشاید.
ایران نیز بارها نسبت به ازسرگیری روابط با مصر ابراز امیدواری و تمایل کرده است؛ حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه اسفندماه ۱۴۰۱ در اظهاراتی گفته بود: «در آینده سوءتفاهمها برطرف میشود و روابط ایران با کشورهای منطقه از جمله مصر و اردن تقویت خواهد شد.»
با توجه به سرعت تحولات در منطقه خاورمیانه دور از ذهن نیست که این تحولات به شمال آفریقا نیز سرایت کرده و در آینده نزدیک، شاهد آغاز مذاکرات برای ازسرگیری روابط میان تهران و قاهره باشیم. هرچند براساس واقعیت موجود در سخنان مقامات مصری، پروندههای اختلافی متعددی میان دو کشور وجود دارد که بخش قابلتوجهی از آنها مختص به پروندههای امنیتی است.
پیش از این روزنامه العربی الجدید در گزارشی در تاریخ تیرماه ۱۴۰۱ به نقل از منابع مصری اعلام کرده بود که تماسهایی در سطح اطلاعاتی میان مسئولان ایرانی و مصری انجام شده و مسئولان دو کشور درخصوص پروندههای مرتبط با امنیت منطقه رایزنی کردهاند. منابع این نشریه عربی اعلام کرده بودند که مسئولان مصری به همتایان ایرانی خود گفتهاند که این کشور مخالف هرگونه خدشه وارد کردن به امنیت خود در سایه درگیریهای میان تهران و تلآویو است و قاهره نیز در طول مدت گذشته پیوستن به طرحهای نظامی ضدایرانی را نپذیرفته است.
پرونده دیگر شمال آفریقا مرتبط با وقایعی است که در لیبی در جریان است که در ماههای گذشته به عرصه رقابت مصر و ترکیه بدل شده بود، اما پس از آغاز روند تنشزدایی حالا شاهد آن هستیم که دو کشور برای برگزاری انتخابات در این کشور تصمیم به همکاری گرفتهاند.
۲۵ فروردین ۱۴۰۲ و در جریان برگزاری نشست خبری مشترک میان وزرای خارجه ترکیه و مصر، مولود چاووشاوغلو اعلام کرد که «صفحه جدیدی که در روابط با مصر باز شده است را با پروژههای مشترک و داستانهای موفقیتآمیز پر خواهیم کرد». وزیر امور خارجه ترکیه افزود: «از این پس در مورد لیبی نیز همکاری خواهیم کرد. ممکن است در مورد برخی روشها اختلافنظر داشته باشیم، اما باید روی نقشه راه همکاری کنیم و در آینده نیز به همکاری ادامه خواهیم داد. باید یک انتخابات عادلانه، آزاد و شفاف در لیبی برگزار شود و در مورد شرایط انتخابات در این کشور با همتای خود تبادلنظر کردم.»
واضح است که تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا مانند یک دومینو همه کشورهای مطرح منطقه را در برگرفته است. آنچه امروز از آن با عنوان درک جدید کشورهای غرب آسیا از آن یاد میشود، در پی آن است تا منطقه ما را به سمتوسویی پیش ببرد که شاید چند ماه قبل تصور آن هم کمی دشوار بود.
سیاست «مخاصمه صفر» با همسایگان که برخی کشورها بهعنوان سیاست اعلامی و برخی دیگر در چهرچوب سیاست اعمالی آن را پیش بردهاند، اگر مسیرش را بیسنگلاخ به پیش ببرد، میتواند در آینده نزدیک علاوه بر بازیگران منطقهای، سیاست کشورهای فرامنطقهای را نیز دستخوش تغییر کند، کمااینکه پیشتر نیز شاهد بودیم که در پی توافق ایران و عربستان برای ازسرگیری روابط، دیپلماتهای کشورهای گروه ۷، از تغییر راهبرد این کشورها در قبال خاورمیانه خبر داده بودند.
دروغ و تحریف به این گندگی....
اینهمه جنگهای ویرانگر که در تاریخ منطقه بوده و علاوه بر کشتارهای چند صد هزاری ملتها لااقل نصف سرزمین و شهرهای ما را به یغما برده و از ایران جدا کرده اند... و فقط پس از انقلاب است که تمامیت کشور حفظ شده... حالا تو برعکس ادرس غلط میدهی... ای خائن... عامل جنگ ظالمان هستند که انقلاب ما انها را بر جایشان نشانده...
دوم اینکه باید بدنید کشورهای منطقه فهمیدند منطقه داره به سمت جنگ پیش میره دارن خودشونو از تبعات حداکثری به سمت تبعات حداقلی سوق میدن