خبرآنلاین نوشت: نویسنده در گزارش حاضر تاکید میکند که اگر متحول نشویم، تحول خود را تحمیل میکند و بر این اساس مبادا اشتباه ابتدای انقلاب تکرار شود، و با بیحجابها آنگونه برخورد شود که با سینمای ظلم ستیز قبل از انقلاب برخورد شد.
پهلوی دوم مایل بود در برابر فرهنگ محلی و سنتی ایرانیان، فرهنگ فاخر و اشرافی به سبک جدید تولید کند، فرح پهلوی در این بخش تلاش میکرد هنر پیشرو را با فرستادن دانشجو به ایتالیا و فرانسه و تربیت نخبگان در این حوزه تقویت کند. فرهنگ نیروهای اسلامگرای سیاسی، گروههای چپ، فرهنگ عامه، روستاییان، شهرنشینان، و مهاجران همگی سامانههای نوینی بودند که علیه سامانههای فرهنگ اشرافیساز پهلوی دوم، عمل میکردند. تا جایی که هنر هنوز پایش به ایران باز نشده خود به موتور مکمل انهدام ماشین هنری پهلوی تبدیل شد. ترکیب موتور هنری عامهپسند در برابر ترکیب موتور هنری والا و اشرافپسند، درگیری تاریخیای را آغاز کردند، دوگانههای جدید شکل گرفتند.
به عبارت دیگر حوزه چریکهای قهرمان در حوزه براندازی مسلحانه، به حوزه هنری بهطور کامل تسری یافته بود و در قالب تکنیکهای هنری، هنر بهطور مستقیم، رنگ و بوی سیاسی بهخود گرفته بود. طاهری کیا در کتاب «سیاست متافیزک و فیزیک در ایران معاصر» ذکر میکند که در «در فیلم فارسی دوران پهلوی، دوگانههای مرد شورشی/مرد ظالم، مرد مرد/مرد نامرد، مرد ناموسپرست/مرد نامرد، مرد بیچیز/مرد پولدار، مهمترین ساختارهای روایتی فیلم را شکل میدادند، که در پایان، مرد اول بر مرد دوم، برتری مییافت. اتوپیای پیروزی بر مرد ستمگر اشرافی همواره در فیلم فارسی وجود داشت و پیروزی جنبش انفصال بر محمدرضا شاه، عملی شدن یک اتوپیای دیرینه در خیالات سینمایی ایرانیان را نشان میداد؛ بههمین سبب سینمای پهلوی، هیچگاه نتوانست به اندازه هنرهای دیگر مانند هنرهای تجسمی، خودش را بهمثابه هنر پیشرو تعریف کند.
روایت فیلمهای فارسی اغلب حاکی از غلبه مرد بیچیز شورشی، در مقابل مرد اشرافی ستمگر با دنیایی از اشیای لوکس بود که در نهایت دست خدا در حمایت از مرد شورشی در تصورات سینمایی، و در واقعیت انقلاب، بر مرد اشرافی را به پیروزی میرساند.
با اینهمه آنچه بعد ازانقلاب مشاهده شد، طرد یکدست سینمای قبل از انقلاب تحت عنوان سینمای طاغوت بود. انقلابیون ایران بدون بررسی محتوای سیاسی و جامعه شناختی هنر مذکور بهطور یکدست، همه را به یک چوب راندند و تاکنون در برابر این سیاست اشتباه، موضعی تجدیدنظرطلبانه اتخاذ نشده است. بهعبارت دیگر مسئولان وقت میتوانستند با حفظ مواضع ضد مصرفی، فرهنگ مذکور را در قالب جدید حفظ کرده و از تشکیل بلوک علیه خود در خارج از کشور جلوگیری بهعمل بیاورند و از این طریق حداقل مخالف را به بیطرف تبدیل کنند.
از منظر دیگر انقلابیون ایران بدون توجه به تجربههای انقلابهای دیگر، بهصورت خوابگردی، آنگونه که آرتور کوستلر در باره نحوه پیشرفت علم میگوید، در جستوجوی هویت ظلمستیز خود بودند، غافل از آنکه بخشی از هویت مذکور در فرهنگ عامهپسند تولیدات سینمایی و موسیقایی قبل از انقلاب، به عرصه آمده است. در اینباره کاسترو در انقلاب کوبا در این زمینه موفقتر بود. انقلاب کوبا که فولخنسیو باتیستا دیکتاتور کوبا را در سال ۱۹۵۹ سرنگون کرده بود، کاسترو هنرمندان را فراخواند و ضمن تامین امنیتشان، آنان را به سوی هنر مردمی و تولیداتی در جهت منافع ملی و مردم کوبا سوق داد.
فارغ از اینکه نوع عملکرد انقلابیون در هربخش با این دست از سیاستها چه دستاوردی مخربی داشته، اکنون بهنظر میرسد همین رویه به صورت اجتماعی در ارتباط با حجاب در پیش گرفته شده است، که در صورت عدم توجه به پیآمدهای آن میتواند بیثباتی ایران را بهدنبال داشته باشد. عدم انعطاف در اینباره و عدم تحقیق در باره علل ظهور و بروز چنین تغییراتی در کشور، حاکی از عدم انعطافی است که حال بعد از ۴۴ سال از انقلاب ۱۳۵۷ انتظار میرود مسئولان و نیروهای مذهبی در برابر آن هوشیارانهتر عمل کنند. بهویژه دیدگاههای امام خمینی (ره) در باره حفظ نظام، و همزمان اصلاح امور بر اساس منافع ملی و عامه، از جهتگیریهای اصلی ایشان در فتاوای آخر عمر ایشان محسوب میشود.
از این رو درحالی امام خمینی (ره) مدتهاست آن چه خلاف مصلحت اسلام و حفظ نظام است، فتوا به تعطیلی آنها دادهاند. حضرت امام (س) میفرمایند: «.. حکومت که شعبهای از ولایت مطلقة رسول الله ـ صلی الله علی و آله وسلم ـ است یکی از احکام اولیه اسلام است؛ و مقدم بر تمام احکام فرعیه حتی نماز و روزه و حج است. حاکم میتواند ... هر امری را، چه عبادی و یا غیر عبادی است که جریان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن مادامی که چنین است جلوگیری کند. حکومت میتواند از حج، که از فرایض مهم الهی است، در مواقعی که مخالف صلاح کشور اسلامی دانست موقتاً جلوگیری کند». (صحیفه امام، ج ۲۰، ص ۴۵۱ ـ ۴۵۲)
مقام رهبری در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری با ایشان، در تاریخ ۱۳۹۰/۰۶/۱۷ آنجا که تفاوت میان ولایت مطلقه فقیه با استبداد فقیه را توضیح میدهند تاکید میکنند که منظور از ولایت مطلقه فقیه تغییر و تحول و انعطافپذیری با توجه به زمان است میگویند: «انعطافپذیری. دستگاه ولایت -که دستگاه عظیم ولایت، یعنی در واقع مجموعهی آن دستگاههای تصمیمساز و تصمیمگیر که در رأسش رهبری قرار دارد؛ اما مجموعه، یک مجموعه است - باید بتواند به طور دائم خودش را پیش ببرد، متحول کند؛ چون تحول جزو سنتهای زندگی انسان و تاریخ بشری است. ما اگر چنانچه خودمان تحول ایجاد نکنیم و پیش نرویم، تحول بر ما تحمیل خواهد شد.»
نباید فراموش کرد که «فضای اعتراضی این روزهای کشور، بهرغم اظهارنظرهای مختلف مبنی بر اینکه به جهت زیر پا گذاشتن قوانین مربوط بهحجاب و ارزشهای دینی، ناشی از حکمرانی ناصحیح چندین ساله در حوزه اقتصاد صورت گرفته است.» بر این اساس حضور زنان و دختران بیحجاب و بدحجاب در مراسمهای شبهای احیاء حاکی از آن است که مردم و دختران این سرزمین از برداشت رسمی تندروها از دین فاصله گرفتهاند نه اصل دین. بر این اساس اجازه ندهیم همان خساراتی که ابتدای انقلاب به سینمای حامی ظلم ستیزی خورد، اینبار نیز به بیحجابها و بدحجابهایی بخورد که نه ضددین که ضد تندروی و ناکارآمدی هستند.