فرارو- سامان سفالگر؛ در روزهای اخیر اقدام نیروی دریایی آمریکا در اعزام زیردریایی اتمی خود با نامِ "یو اس اس فلوریدا"، از دریای مدیترانه به دریای عمان و خلیج فارس و الحاق آن به ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا در بحرین، تحلیل و تفسیرهای مختلفی را به همراه داشته است. اینکه آمریکاییها از این اقدام چه اهدافی دارند و قصد دارند چه پیامی را مخابره کنند، در مقام مسالهای جدی برای ناظران سیاسی و رسانهها مطرح شده است.
حضور زیر دریایی اتمی آمریکا در آبهای خلیج فارس و دریای عنوان، اقدامی کم سابقه بود که همین امر ابعاد اهمیت این موضوع را دو چندان میکند. به ویژه بعد از اینکه اخیرا برخی منابع مدعی شدند که زیردریایی یو اس اس فلوریدا از سوی نیروی دریایی ارتش ایران در منطقه تنگه هرمز شناسایی شده، بیش از هر زمان دیگری این موضوع کانون توجهات را به سوی خود جلب کرد. با تمام این تفاسیر در ارتباط با اهداف و چرایی اقدام آمریکا به اعزام زیردریایی اتمی به منطقه خلیج فارس میتوان به پنج محور اشاره کرد.
بدیهیترین و آشکارترین هدف آمریکا از اعزام زیردریایی یو اس اس فلوریدا را میتوان در ارتباط بانگرانی آنها از تشدید تحرکات محور مقاومت در منطقه ارزیابی کرد. افزایش تحرکات محور مقاومت در عراق و سوریه و درگیریهای اخیرا میان نیروهای آمریکایی مستقر در شرق سوریه با گروههای مختلف وابسته به جریان مقاومتتشدید نگرانیها را در آمریکا به همراه داشته است. در موقعیت کنونی بیش از هر زمان دیگری آمریکاییها نگران این هستند که مبادا نیروهایشان در سطح منطقه به اهدافی سیار برای جبهه مقاومت تبدیل شوند.
در این چارچوب، طرفِ آمریکایی به نوعی با اعزام زیردریایی اتمی خود به منطقه آبی نزدیک به ایران سعی داشته این پیام را به تهران و محور مقاومت برساند که از عزمی راسخ و جدی جهت تقابل با تحرکات منطقهای آنها برخوردار است. واشنگتن این پیام را مخابره کرده که اگر لازم باشد، برگهای برنده موثری را نیز برای رو کردن دارد. برگهایی که حضور ناو یو اس اس فلوریدا در منطقه خلیح فارس، یکی از آنها است.
دولت آمریکا به ویژه در دوره ریاست جمهوری جو بایدن، سطح تعهدات و همکاریهای نظامی و امنیتی خود در قبال کشورهای مهم عرب حاشیه خلیح فارس را به نحو قابل توجهی کاهش داده است. موضوعی که در کنار مواضع سرد این دولت در برابر دولتهای مذکور در پروندههای مهم منطقهای نظیر سوریه، یمن و عراق، موجب شده تا ریاض و ابوظبی، مسیرها و روندهای متفاوتی را در سیاست خارجی خود در پیش گیرند. عربستان سعودی و امارات متحده عربی در ماههای اخیر تلاش کردهاند، به واشنگتن این پیام را برسانند که از گزینههای متنوعی جهت تامین منافع ملی خود برخوردارند.
طی ماههای اخیر گرایش این دو قدرت عربی به سوی قدرتهای شرق یعنی روسیه و چین افزایش یافته است. حتی امارات و عربستان از این طریق سعی در عملیاتیکردن راهبرد موزانه سازی در سیاست خارجی خود و ایجاد تحرک در طرف آمریکایی برای ارائه تضمینهای معتبر امنیتی به خود را نیز دارند.
در این فضا، دولت آمریکا با اعزام زیردریایی اتمی یو اس اس فلوریدا به منطقه خلیج فارس، به نوعی سعی در دلجویی کردن از کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس دارد. واشنگتن میخواهد این نکته را مورد تاکید قرار دهد که آمریکا بنا ندارد تا منطقه پیرامونی آنها را ترک کند و این طیف از بازیگران بین المللی را رها کند. اقدامی که هم سعی در اعاده "اعتبار" و هم "اراده" آمریکا در حمایت از متحدانش در برابر تهدیدات منطقهای دارد.
بر کسی پوشیده نیست که اسرائیل اصلیترین متحد آمریکا در منطقه خاورمیانه است. این موضوع علی رغم اختلافاتی که شاید دولتهای مختلف آمریکا با رهبران اسرائیلی داشتهاند، اصلی ثابت در سیاست خارجی واشنگتن باقی مانده است. در شرایط کنونی نیز در پرتو اعتراضات و اعتصابات گستردهای که در مدت اخیر در اسرائیل علیه طرح اصلاحات قضایی بنیامین نتانیاهو برقرار بوده و در کنار آن، شاهد درگیریهای گسترده میان جریان مقاومت فلسطین و حملات موشکی آن از سه جبهه سوریه، لبنان و غزه، به شهرهای مختلف اراضی اشغالی بودهایم، موقعیت اسرائیل چه در داخل و چه در سطح منطقه به شدت به خطر افتاده است.
در این رابطه کافی است به هشدارهای مکرر مقامهای سابق و حتی کنونی سیاسی و نظامی اسرائیل که مدام از احتمال وقوع جنگ داخلی در اسرائیل و یا رخدادِ جنگهای ویرانگر علیه آن که میتواند فروپاشی این رژیم را به دنبال داشته باشد و از ضعف توان بازدارندگی اسرائیل در سطح منطقه حکایت دارد، توجه کنیم.
از این رو، دولت آمریکا با اعزام زیردریایی اتمی خود موسوم به منطقه خلیج فارس، به اسرائیل دلگرمی دهد و حمایت خود از آن را به ویژه در شرایط بحرانیِ کنونی اعلام کند.همچنین، واشنگتن قصد دارد، یک اهرم موثر را در بحبوحه رصد دقیق شرایط در اراضی اشغالی نیز به نفع اسرائیل فعال کرده و ب توان بازدارندگی اسرائیلیها را در سطح منطقه تقویت کند.
یکی دیگر از پیامهای اقدام آمریکا در اعزام زیردریایی اتمی خود به منطقه خلیج فارس و دریای عمان، مخاطب قرار دادنِ نگرانیهای فزایندهاش نسبت به توسعه نفوذ و حضور چین و روسیه در این منطقه است. مسالهای که مخصوصا با توجه به گسترش مراودات چین و روسیه با دولتهای امارات و عربستان و البته میانجیگری موفق اخیر چین در قالب روابط ایران و عربستان و نمایان شدن جلوههای عینی این تصمیم راهبردی در سیاست خارجی چین در چهارچوبِ اتخاذ رویکردهای فعالتر در منطقه خاورمیانه، از پیامها و معانی قالب توجهی برخوردار میشود.
به بیان ساده تر، آمریکا با اعزام زیردریایی اتمی خود به منطقه، به نوعی هم دلگرم کردنِ متحدانش را در دستور کار داشته و هم سعی کرده که به چین و روسیه نیز این ییام را برساند که در دفاع از منافع خود در منطقه غرب آسیا کاملا جدی است و در صورت لزوم، اقدامات عملی موثری را نیز انجام خواهد داد.
در روزهای اخیر، جمهوری َآذربایجان بار دیگر بر شدت تنش آفرینیهای خود در منطقه قفقاز جنوبی و تعرض به مرزهای ارمنستان افزوده است. اقدامی که مدتهاست با تحریکات آمریکا، اسرائیل، ترکیه، ناتو و شماری از کشورهای غربی و به ویژه انگلستان، انجام میگیرد و در واقع باکو در این تنش آفرینیهای خود به کنشگران مذکور، دلگرم است. دستور کار اصلیای که باکو به عنوان نیروی نیابتی طرفهای ذکر شده باید دنبال کند نیز زمینهچینی جهت احداث "دالان تورانی" است (البته که باکو طرح و برنامههای مستقل خود را نیز در این رابطه دارد).
دالانی که ترکیه را از خاک ارمنستان به جمهوری آذربایجان و از طریق دریای مازندران به منطقه آسیای میانه متصل میسازد و کشورهای غربی در قالب آن، تضعیف منافع راهبردی ایران، چین و روسیه در حورههای مختلف سیاسی، نظامی-امنیتی و اقتصادی را دنبال میکنند.
در این فضا، ایران به طور خاص هشدار داده که به هیچ عنوان تغییر در مرزهای ژئوپلیتیکی منطقه را تحمل نمیکند و اقدامات مقتضی را در صورت کنشگری منفی دولت جمهوری آذربایجان انجام خواهد داد. در این راستا، آمریکا با اعزام زیردریایی اتمی خود به منطقه خلیج فارس و دریای عمان، عملا یک برگ برنده را به نفع باکو رو کرده است و سعی داشته تا حمایت خود را از جاه طلبیهای "الهام علی اف" نشان دهد و پاسخِ ایران به تجاوزات قریب الوقوع جمهوری آذربایجان به خاک ارمنستان و پیشبرد طرحش جهت احداث دالان تورانی را تحت الشعاع قرار دهد.