فیلمهای تاریخی در بینقص و موفق بودن کار دشواری در پیش دارند. آنها به تحقیقات زیادی نیاز دارند تا از نادقیق بودن و تحریف تاریخ در امان باشند، به بودجههای سنگین نیاز دارند تا دکورهای پرجزییات و بزرگ داشته باشند و به لباسهای فاخر و بسیاری تزیینات احتیاج دارند.
به گزارش روزیاتو، گذشته از همه اینها باید اغلب اوقات توازن بین وفاداری به تاریخ و جذاب بودن برای مخاطب مدرن را نیز رعایت کنند تا موفق باشند. بدین ترتیب ساخت فیلم تاریخی خوب اصلاً ساده نیست. علیرغم این دشواری ها، بسیاری فیلمهای تاریخی مربوط به قرون وسطی هستند که هم از لحاظ تجاری و هم هنری بسیار موفق بوده اند. از A Knight’s Tale تا Henry V و The Name of the Rose، تماشای بهترین فیلمهای قرون وسطایی برای هر طرفدار سینمایی یک ضرورت است.
فیلمهای تاریخی قرون وسطایی فضایی غنی برای داستانهای حماسی از شکوه میدانهای نبرد و بازسازیهای رمانتیکی شده از وقایع تاریخی هستند، اما به نظر میرسد که این ژانر در سالهای اخیر به نحوی از جایگاه گذشته خود دور شده است. داستانهای با فانتزی زیاد که در دنیاهای ساختگی رخ میدهند بسیار متداولتر شدهاند، اما Lord of the Rings یا Game of Thrones هر چقدر که باشکوه و جذاب باشند، نمیتوانند جایگزین کاملی برای فضای قرون وسطی باشند. به این بهانه در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۲۰ فیلم تاریخی برتر سینما در مورد قرون وسطی آشنا کنیم که از دیدنشان لذت خواهید برد.
اگر چه در زمان انتشار به نحوی نادیده گرفته شد، اما فیلم The Green Knight احتمالاً در سالهای آینده به یکی از محبوبترین فیلمهای تاریخی قرون وسطایی تبدیل خواهد شد. این فیلم دو پاتل را در نقش گاواین دارد، یک شوالیه جوان و جاه طلب که خود را در یک ماجراجویی بزرگ برای اثبات نجابتش مییابد وقتی توسط یک شوالیه مرموز به نام شوالیه سبز به چالش کشیده میشود.
فیلم The Green Knight از شعر سر گاواین و شوالیه سبز الهام گرفته و درست همانند منبع اورجینال دارای عناصر فانتزی است. اما همچنان یک داستان قرون وسطایی است که داستان قهرمانان را زیر و رو کرده و دارای امتیاز فوق العاده ۸۹ درصد در راتن تومیتوز است.
به عنوان یکی از جدیدترین فیلمهای تاریخی قرون وسطایی، فیلم The King از ساختههای نتفلیکس ثابت کرد که هنوز علاقه به این ژانر وجود دارد. اگر چه این فیلم بر اساس تعدادی از نمایشنامههای ویلیام شکسپیر ساخته شده، اما رویکرد خاص خود را در پرداختن به زندگی هنری پنجم با بازی تیموتی شالامی بعد از رسیدن به مقام پادشاهی انگلستان در قرن نوزدهم دارد. شالامی با این فیلم ثابت کرد که میتواند خارج از دنیای فیلمهای مستقل نیز بدرخشد و برای مخاطبان عام جذابیت داشته باشد.
او یک بازی لایه دار را در نقش جنگاوری شجاع ارائه میدهد که شاید به اندازه یک سیاستمدار و آنقدر که دوست دارد، باهوش نیست. این فیلم همچنین دارای بازیگران برجستهای در نقشهای فرعی مانند رابرت پتینسون است که لهجه فرانسوی جالبی دارد.
فیلم El Cid با بازی چارلتون هیوستون و سوفیا لورن یکی از آخرین فیلمهای تاریخی دوران قدیم هالیوود و به سبک شاهکارهای حماسی استودیویی است که در آن دوران بسیار رایج بود. این فیلم به روایت زندگی یک شخصیت مشهور اسپانیایی به نام رودریگو دیاز دو بیوار میپردازد که با لقب ال سید شناخته میشود. فیلم در قرن یازدهم روایت شده و در دورانی روایت میشود که اسپانیای مسیحی به کنترل مورها درآمده است.
ال سید که یک شوالیه کاریزماتیک است میخواهد کشور تکه تکه شدهاش را متحد کرده و علیه مهاجمان خارجی وارد نبرد شود. قدرت ستارگی بازیگران اصلی فیلم یکی از نقاط قوت آن است، در شرایطی که هیوستون و لورن به خاطر بازیهایشان مورد تحسین قرار گرفتند و موسیقی و کارگردانی هنری فیلم نیز با واکنشهای بسیار مثبتی مواجه گردیدند، در فیلمی که در بخشهای فنی نامزد دریافت چندین جایزه اسکار شد.
فیلمهای ژانر وایکینگ خیلی شناخته شده نیستند، اما Valhalla Rising یکی از مثالهایی است که نشان میدهد چرا این فیلمهای ماجراجویانه پر از خشونت را باید بیش از چیزی که هست مورد توجه قرار داد. این فیلم ساخته نیکلاس ویندینگ رفن با بازی مدس میکلسن در یکی از بهترین و تاثیرگذارترین و البته تکان دهندهترین نقشهایش در یک فضای زیبا در اسکاتلند روایت میشود.
فیلم Valhalla Rising هم به خاطر بازی تحسین برانگیز مدس میکلسن و هم سبک کارگردانی رفن ارزش تماشا دارد. این فیلم که تفاوت زیادی با دیگر فیلم این کارگردان، Drive، دارد، داستان یک جنگجوی نوردیک به نام یک چشم و یک پسربچه را روایت میکند که همراه با صلیبیون در سال ۱۰۹۶ پس از میلاد مسیح به یک سفر پرماجرا میروند.
رابرت ایگرز که به خاطر فیلمهای عجیب شبه ترسناک و مملو از خشونتش شناخته میشود، خب میداند که چطور درام طرح ریزی کند، تنش بسازد و اوجهای داستانی عجیب و غریب بکارد که قهرمانان فیلمهای او را شبیه شخصیتهای شرور میسازد.
این فیلم نوردیک در مورد انتقام که داستان را به سمت اتحادهای سوال برانگیز و خاطرات به نادرستی تفسیر شده میبرد، یک ماجراجویی بصری بسیار جذاب است که باعث میشود مخاطب از خود بپرسد چرا فیلمهای بیشتری به سراغ ضدقهرمانان رنج کشیده و مشکل دار نمیروند. اگر چه یک شکست باکس آفیسی بود، اما سکانسهای نبرد این فیلم و حس معتبر بودن آن باعث شده یکی از بهترین فیلمهای اکشن مدرن باشد.
بدنبال فیلم برنده جایزه اسکار و تحسین شده Gladiator، ریدلی اسکات به سراغ یک فیلم تاریخی حماسی دیگر رفت که ایده بینقص مشابهی به نظر میرسید. Kingdom of Heaven داستان یک آهنگر با بازی اورلاندو بلوم را روایت میکند که همراه با پدرش به صلیبیون پیوسته و به سمت شهر مقدس قسطنطنیه یم رود.
سالها پیش از اینکه طرفداران دنیای سینمایی مارول خواستار انتشار نسخه تدوین شده کارگردان فیلم Justice League باشند، فیلم Kingdom of Heaven نشان داد که چطور نسخه تدوین کارگردان میتواند یک فیلم را از شکست نجات دهد. فیلم بیسروته و آشفتهای که در سینماها به نمایش درآمد یک بار دیگر تدوین شد تا استعداد ریدلی اسکات در به تصویر کشیدن سکانسهای نبرد حماسی را نشان داده و همزمان جنبههای تاریخی فیلم را جذابتر و تاثیرگذارتر سازد.
برخی از بهترین فیلمهای تاریخی قرون وسطی افسانهپردازی داستانهای کلاسیک را با هم ترکیب کرده و در یک دنیای تاریخی باشکوه روایت میشوند. این همان چیزی است که در مورد فیلم ماجراجویانه فانتزی بسیار جذاب Excalibur رخ میدهد. همانطور که از فیلمی با این عنوان انتظار میرود، این فیلم در مورد شاه آرتور و شوالیههای میز گرد است.
تیم بازیگران فیلم بسیار مورد تحسین قرار گرفتند، جایی که نایجلتری نقش آرتور، پاتریک استوارت نقش لئوندگرانس، لیام نیسن نقش گاواین و هلن میرن نقش مورگانا را بازی میکنند. این فیلم در بخش بهترین فیلمبرداری نامزد دریافت جایزه اسکار شد، در حالی که بورمن در فستیوال فیلم کن سال ۱۹۸۱ به خاطر این فیلم برنده جایزه شد.
اگر چه یکی از بزرگترین بمبهای باکس آفیسی سال ۲۰۲۱ بود، فیلم The Last Duel یک داستان تاریخی واقعی را روایت میکند که در کتابهای تاریخی گم شده و ارتباط بینقصی با جامعه مدرن دارد. به کارگردانی ریدلی اسکات، این فیلم حاوی بازیهای مت دیمون و بن افلک است که در نویسندگی سناریو نیز مشارکت داشتند و آدام درایور و جودی کومر را در نقشهای اصلی به کار میگیرد.
این فیلم از نگاه دو شوالیه و یک بانو روایت شده و همه داستان در مورد یک اتفاق هولناک است که به یک رویارویی مرگبار منجر میشود. علیرغم این واقعیت که این فیلم نادیده گرفته شده و افلک یک نامزدی ناشایسته جایزه تمشک طلایی را برای آن بدست آورد، اما بازی ها، روایت داستان و سکانس حماسی نبرد پایانی فیلم باعث شد این فیلم امتیاز راتن تومیتوز ۸۵ درصد را کسب کند که نشان از جذابیت و کیفیت بالای فیلم دارد.
اگر چه طرفداران سینما هیث لجر فقید را با نقش جوکر در فیلم شوالیه تاریکی میشناسند، اما A Knight’s Tale یکی از فیلمهایی است که این بازیگر فقید را به یک ستاره و بازیگر نقشهای اصلی تبدیل کرد. لجر در این فیلم نقش ویلیام تاچر را بازی میکند، مردی که خود را شوالیه جا زده و با اسب سواری در یک سری تورنمنت دوئل و تیراندازی موفق میشود پلههای ترقی را طی کند.
این فیلم به شدت سرگرم کننده در مورد این ایده است که انسان میتواند سرنوشتش را خود تعیین کند و در اینجا با فیلمی بسیار کمدیتر از فیلمهای تاریخی معمول در مورد قرون وسطی مواجه هستیم. به جای اینکه واقعیتهای تاریخی و دقت روایت را خیلی جدی بگیرد، این فیلم از موسیقی مدرن به شکلی بامزه و غیرمنتظره استفاده میکند.
لارنس الیویه بازیگری است که به شکلی بینقص برای بازی در نقش شخصیتهای اینگونه درامهای قرون وسطایی مناسب است. در فیلم Richard III، الیویه نقش شخصیت مشهور و شیطانی ریچارد سوم را بازی میکند که دسیسههای بسیار چیده و خیانتهای بسیار میکند تا تاج و تخت را به کنترل درآورد.
الیویه فیلمهای بسیاری را بر اساس نمایشنامههای شکسپیر ساخته و کارگردانی کرده است و اگر چه این فیلم تنها فیلم تاریخی او بود که در بخش بهترین فیلم نامزد دریافت جایزه اسکار نشد، اما بازی الیویه خود نامزد دریافت اسکار شد. در سالهای پس از انتشارش، بسیاری فیلم Richard III را بهترین اقتباس سینمایی از نمایشنامههای شکسپیر دانسته اند.
بدنبال بازسازی فیلم برنده جایزه اسکار بهترین فیلم سال Becket در سال ۲۰۰۷، بسیاری از افراد توانستند بار دیگر شاهد زیباییها و جذابیتهای این فیلم باشند. با بازی ریچارد برتون و پیتر اوتول، این فیلم به رابطه بین هنری دوم انگلستان و اسقف توماس بکت میپردازد. توماس بکت که اکنون با نام سنت توماس کانتربری شناخته میشود از سال ۱۱۶۲ تا ۱۱۷۰ به عنوان اسقف اعظم کانتربری فعالیت میکرد. کشش متقابل بین اوتول و برتون بسیار جذاب است و هر دو بازیگر به خاطر بازیهایشان نامزد اسکار شدند. این فیلم بعدها با دنبالهای عرفانی به نام The Lion in Winter همراه شد.
همانند لارنس الیویه در سالهای قبل، حرفه فیلمسازی کنت برانا مملو از اقتباسهای شکسپیری است که علاوه بر کارگردانی، خود نیز در آنها ایفای نقش کرده است. او اولین تجربه کارگردانیاش را در سال ۱۹۸۹ با اقتباس از نمایشنامه Henry V از شکسپیر کسب کرد که خود در آن نقش هنری پنجم را بازی میکند در شرایطی که تلاش دارد در طی جنگهای صد ساله، فرانسه را به کنترل انگلستان درآورد.
برانا استعداد کافی برای اقتباس نمایشنامه سنگین شکسپیر و آوردن آن به صفحه سینما به شکلی وفادارانه، اما قابل قبول و قابل اجرا را دارد. این فیلم یکی از بهترین اقتباسهای سینمایی آثار شکسپیر بوده و نامزدی اسکار بهترین کارگردانی و بهترین بازیگری نقش اول را برای کنت برانا در پی داشت.
در حالی که اکثر فیلمهای قرون وسطایی سعی دارند به شخصیتهای مشهور تاریخی پرداخته یا نبردهای حماسی بزرگ را به تصویر بکشند، فیلم The Name of the Rose داستانی بسیار کوچکتر و یک داستان ژانر محور را روایت میکند که آن را از دیگر فیلمهای تاریخی قرون وسطایی متفاوت میسازد. این فیلم داستان یک راهبه فرانسیسی ساختگی در قرن چهاردهم به نام ویلیام اهل بسکرویل را روایت میکند که به یک صومعه رفته و به بررسی در مورد یک مرگ مشکوک میپردازد.
این فیلم یک فیلم تاریخی با صبغه جنایی و ابهامآمیز است که یک داستان رازآلود در مورد یک قتل را در یک فیلم تاریخی قرون وسطایی داخل میکند. نتیجه یک تریلر بسیار جذاب و سرگرم کننده است که در آنشان کانری در نقش شخصیت اصلی یک بازی تحسین شده و بینقص از خود ارائه میدهد.
این اقتباس سینمایی برنده اسکار سال ۱۹۴۸ از تراژدی کلاسیک Hamlet شکسپیر به کارگردانی و بازیگری نقش اول لارنس الیویه ساخته شده و تفسیری بسیار جذاب از نمایشنامه اورجینال است. علیرغم تغییراتی که در تفسیر داستان اورجینال وجود دارد، دیالوگهای خاص نمایشنامه شکسپیر و اتفاقاتی که برای شخصیت اصلی میافتد به خوبی حفظ شده ند.
داستان هملت یک داستان بدون تاریخ مصرف است که طرفداران سینما با آن آشنایی نسبی دارند و این فیلم نیز به خوبی وفاداری به نمایشنامه اورجینال را با بازیهای تحسین شده بازیگران اصلی ترکیب میکند. بدون شک این نمایشنامه بهترین و مشهورترین نمایشنامه شکسپیر است و بهترین اقتباس سینمایی اولیویه که جایزه بهترین بازیگر مرد نقش اول و بهترین فیلم سال اسکار را برایش در پی داشت.
فیلم The Lion in Winter با بازی پیتر اوتول در نقش شاه هنری دوم و کاترین هپبورن برنده جایزه اسکار در نقش النور اهل آکویتین، روایت تصمیم پادشده در مورد این است که کدام یک از سه پسرش جانشین او شوند. این فیلم ستارگان جوان آن زمان مانند آنتونی هاپکینز را در خود دارد که در این فیلم نقش پسر ارشد پادشاه، ریچارد شیردل را بازی میکند.
این فیلم بر اساس یک نمایشنامه برادووی به همین نام ساخته شده و یکی از پرفروشترین فیلمهای سال ۱۹۶۸ بود که نشان میدهد آن زمان فیلمهای سیاسی و پیچیده تاریخی طرفداران بسیاری داشتند. همچنین این فیلم برنده سه جایزه اسکار شد، از جمله بهترین موسیقی متن، بهترین سناریو اقتباسی و بهترین بازیگر زن نقش اول برای کاترین هپبورن.
فیلم Braveheart به کارگردانی و بازیگری مل گیبسون داستان زندگی ویلیام والاس را بعد از آن روایت میکند که قتل تازه عروسش باعث میشود از پسر کشاورزی صلح طلب به یک رهبر شورشی تبدیل شود که ارتش اسکاتلند را علیه انگلیسیهای غاصب و زورگو هدایت میکند.
آن دسته از افرادی که به دنبال واقعیتهای تاریخی در Braveheart هستند ناامید خواهند شد، زیرا این فیلم در دستکاری تاریخ بسیار بیپروا عمل کرده است. اما جای تردید نیست که در اینجا با یک فیلم ماجراجویانه و جنگی هیجانانگیز مواجه هستیم که برخی از بهترین سکانسهای مبارزه در تاریخ سینما را در خود دارد. این فیلم در فصل جوایز سینمایی بسیار قوی ظاهر شد و جوایز اسکار بهترین کارگردانی و بهترین فیلم را با خود به خانه برد.
با انتشار در سال ۱۹۲۸ به عنوان یک فیلم صامت، The Passion of Joan of Arc داستان واقعی محاکمه ژان اهل آرک (ژاندارک) در سال ۱۴۳۱ میلادی را روایت میکند. او رهبری فرانسویان را در نبرد علیه انگلستان در جنگهای یکصدساله بر عهده داشت، اما روحانیون مسیحی فرانسوی که به انگلستان وفادار بودند به جرم کفرگویی به محاکمه کشیده شد.
پائولین کیل، منتقد سینمایی مشهور، بازی رنی جین فالکونتی در نقش ژاندارک را بهترین نقش آفرینی تاریخ سینما دانسته است. برای کسانی که به سینمای صامت علاقه داشته و دوست دارند فیلمهای کلاسیک را تماشا کنند، The Passion of Joan of Arc حتی یک قرن بعدتر نیز یک تجربه سینمایی سرگرم کننده و ضروری است.
از قرون وسطی به سمت ژاپن تغییر مسیر میدهیم، در ژانری که آکیرا کوروساوا در به تصویر کشیدن آن استاد بود. در سال ۱۹۸۵، فیلم Ran به آخرین کلاسیک کوروساوا تبدیل شد. این کارگردان در ساخت فیلم خود به شدت تحت تاثیر شکسپیر بود، زیرا Ran در واقع بازسازی شاه لیر در فضایی ژاپنی بود.
داستان فیلم در ژاپن فئودالی روایت میشود و در مورد یک مرد فئودال قدرتمند رو به موت است که بخشی زیادی از قلمرو خود را از دست داد و به همین خاطر پسران او بر سر جانشینیاش با هم درگیر میشوند که نابودی باقیمانده قلمرو او را در پی دارد. سبک بصری فیلم و سکانسهای باورنکردنی آن مانند سکانسهای نبردش باعث شده که Ran یکی از بهترین فیلمهای آکیرا کوروساوا باشد.
کمتر پیش میآید که یک فیلم تاریخی قرون وسطایی یک فیلم کمدی نیز باشد، اما Monty Python and the Holy Grail همه قوانین را زیر پا میگذارد. این فیلم بسیار جذاب ساخته شده در سال ۱۹۷۵ که میتواند بارها و بارها از تماشای آن لذت ببرید، باز روایت داستان شاه آرتور بدون نگرانی از صحت و سقم تاریخی است و میتوان آن را تسلسلی بیهدف و پوچ، اما به شدت جذاب از سکانسهای تاریخی دانست.
همچنین لحظات ماندگار بسیاری در این فیلم وجود دارد که هنوز هم باعث خنده مخاطب میشوند، به ویژه رویارویی مشهور با شوالیه سیاه. اگر چه پایان فیلم طوری است که باعث میشود در نظر گرفتن این فیلم به عنوان یک فیلم تاریخی قرون وسطایی دردسرساز شود، اما جذابیت آن باعث میشود که شایستگی قرار گرفتن در این فهرست و شناخته شدن به عنوان یکی از بهترین کمدیهای تاریخ سینما را داشته باشد.
درس ال ۱۹۵۷، اینگمار برگمن یکی از شاهکارهای خود و تاریخ سینما به نام The Seventh Seal را خلق کرد. داستان این فیلم در پایان دوران جنگهای صلیبی رخ میدهد، جایی که یک شوالیه قرون وسطایی با بازی مکس فون سیدو، به خانه باز میگردد. در دوران طاعون سیاه، این شوالیه در حال مرگ است، اما میخواهد برای آخرین بار همسرش را ببیند و به همین خاطر مرگ را به چالش کشیده و با راه انداختن یک مسابقه شطرنج با عزراییل قصد دارد مرگش را به تعویق بیندازد.
این فیلم باعث شد که جایگاه برگمن به عنوان یک کارگردان کلاس جهانی در صحنه بین المللی تثبیت شده و به تدریج به عنوان یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما مورد توجه قرار گرفت. فیلمبرداری، تمها و تصویرسازی فیلم از مرگ به وضوح تاثیر زیادی روی فرهنگ عامه مدرن داشتند.