فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
چه مستیست ندانم که رو به ما آورد
که بود ساقی و این باده از کجا آورد
تو نیز باده به چنگ آر و راه صحرا گیر
که مرغ نغمه سرا ساز خوش نوا آورد
دلا چو غنچه شکایت ز کار بسته مکن
که باد صبح نسیم گره گشا آورد
رسیدن گل و نسرین به خیر و خوبی باد
بنفشه شاد و کش آمد سمن صفا آورد
صبا به خوش خبری هدهد سلیمان است
که مژده طرب از گلشن سبا آورد
علاج ضعف دل ما کرشمه ساقیست
برآر سر که طبیب آمد و دوا آورد
مرید پیر مغانم ز من مرنجای شیخ
چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد
به تنگ چشمی آن ترک لشکری نازم
که حمله بر من درویش یک قبا آورد
فلک غلامی حافظ کنون به طوع کند
که التجا به در دولت شما آورد
شرح لغت: شاد و کش: مسرور و خوش/ درویش: تهیدست/ طوع: به فتح اول و سکون دوم: فرمانبرداری
مستان درگاه معشوق که از خود بی خودند، از باده ناب معرفت مینوشند تا غم جانکاه درد عشق در وجودشان التیام یابد، اما این غم تا آن جا که به دیدار دوست نایل گردند، همواره با آنان خواهند ماند و پیوسته جلابخش وجود آنان است.
شما از کسی آزرده خاطر شده اید، کسی سعی میکند موضوع را برای شما روشن کند، ولی شما توجهی نمیکنی. از شکستن دل دیگران پرهیز کن! به هر حال او از این ماجرا با کسی صحبت نکرده و اسرار شما را حفظ کرده است.