bato-adv

فقـر چه بر سر خانواده برادران لیلا آورد؟

فقـر چه بر سر خانواده برادران لیلا آورد؟
موافقان البته معتقدند، او تصویری عریان از فقر و مصائب آن را به تصویر می‌کشد. مشکل نه در روایت که در خود واقعیت است که آنقدر تلخ و آزاردهنده است که تحمل تماشای آن گاه از طاقت مخاطب خارج می‌شود. فارغ از سویه‌های بصری نازیبایی‌شناسانه فقر در فیلم‌های روستایی، می‌توان به روایت او از فقر اشاره کرد که می‌تواند در خوانش‌های گوناگونی بازنمایی شود.
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۹ - ۱۵ فروردين ۱۴۰۲

سعید روستایی با ساخت «برادران لیلا»، سه‌گانه خود را درباره طبقه فرودست جامعه و زیست چالش‌برانگیز آن‌ها تکمیل کرد. شاید نتوان از سینمای فیلمسازی که سه فیلم در کارنامه خود دارد، حرف زد، اما مولفه‌ها و عناصر دراماتیک مشترکی که در این سه فیلم وجود دارد از‌یک‌سو و توجه‌ای که ازسوی مخاطبان و منتقدان -هر دو- به آثار او شده، در کنار جوایز متعددی که فیلم‌های او در جشنواره‌های مختلف داخلی و خارجی دریافت کرده و تاثیرپذیری کارگردان‌های دیگر از فرم و مضمون فیلم‌های او در دهه اخیر، دلایلی است که می‌توان از سینمای سعید روستایی حرف زد. از یک سینمای اجتماعی ملتهب و تراژیکی که مصائب طبقه تهی‌دست را به تصویر می‌کشد.

به گزارش هم‌میهن، پیش از این سینمای اصغر فرهادی و مسائل طبقه متوسط، در پیشخوان سینمای اجتماعی ایران قرار داشت و بسیاری به تقلید و تاثیر از او سعی کردند بحران‌های زیستی طبقه متوسط را دستمایه ساخت فیلم‌های خود کنند، اما با آمدن سعید روستایی و نمایش نخستین اثرش «ابد و یک روز»، ورق در سینمای اجتماعی ایران برگشت و توجه فیلمسازان به طبقه تهی‌دست و مشکلات آن‌ها در کانون توجه سینمای اجتماعی و اعتراضی ایران قرار گرفت. شرایط اقتصادی جامعه هم می‌طلبید تا سینما آینه آن شود. ازاین‌رو گزافه نیست که بگوییم سعید روستایی با همان نخستین فیلمش که قبل از ۳۰ سالگی ساخت، توانست به فیلمسازی جریان‌ساز تبدیل شود، چه فیلم‌هایش را بپسندیم، چه دوست نداشته باشیم. در این مطلب، با مروری بر کارنامه او، مولفه‌های سینمای اجتماعی سعید روستایی را مورد خوانش قرار می‌دهیم.

جریان‌سازی در دهه ۹۰

نسل جدید فیلمسازان جوانی که به پدیده‌های نوین سینمای ایران تبدیل شدند، اغلب از فیلم کوتاه آغاز کردند و سعید روستایی یکی از مهمترین آن‌ها بود. او پیش از ساخت فیلم بلند و شهرتی که کسب کرد، سه فیلم کوتاه «شنبه»، «مراسم»، «خیابان خیلی خلوت» و «از طرف آنها» را ساخت که «ابد و یک روز» را می‌توان تداوم بلند همین آثار به‌ویژه «از طرف آنها» دانست. درواقع می‌توان گفت که «ابد و یک روز» و دو فیلم بعد سعید روستایی، ادامه منطقی همان فیلم‌های کوتاه و جهان دراماتیک و تراژیک آنهاست. روستایی بلافاصله پس از ساخت چند فیلم کوتاه خود که هوتن شکیبا، نوید محمدزاده و سعید چنگیزیان از بازیگران اصلی آن بودند، با ساختن «ابد و یک روز» در سن ۲۶ سالگی، تبدیل به یکی از جوان‌ترین کارگردان‌های موفق تاریخ سینمای ایران شد. او در سال ۹۴ در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر با نخستین فیلمش «ابد و یک روز» حضور یافت و توانست با دریافت ۹ سیمرغ بلورین، رکوردی تاریخی را به‌نام خود ثبت کند.

با اینکه او به‌عنوان فیلم‌اولی شناخته می‌شد، اما «ابد و یک روز» آنقدر فیلم پخته و قابلی بود که توانست به‌جز حضور در بخش نگاه نو، به بخش سودای سیمرغ هم راه یابد و سیمرغ‌های آن سال را درو کند. این، اما همه ماجرا نبود و روستایی با همان نخستین فیلم خود توانست جوایز بین‌المللی متعددی هم به دست آورد. ضمن اینکه «ابد و یک روز» با فروشِ بیش از ۱۱ میلیارد تومانی در گیشه، رتبه پنجم پرفروش‌ترین فیلم‌های ایرانی را در سال ۱۳۹۵ به‌دست آورد. درواقع سعید روستایی و مدل فیلمسازی‌اش در دهه ۹۰، جایگزین سینمای اصغر فرهادی در دهه ۸۰ شد و توانست ذهن مخاطب را متوجه و درگیر مفاهیمی مثل فقر، جنوب شهر، طبقه فرودست و آسیب‌های فردی و اجتماعی زیست تهی‌دستان کند. طبقه‌ای که خودش در بستر آن رشد کرده بود. به همین دلیل موافقان سینمای او معتقدند، تجربه زیسته خود کارگردان از این طبقه، به بارور شدن و باورمندی روایت‌های او کمک می‌کند و درواقع روستایی تجربه‌های زیسته دردناک خود از طبقه فرودست را بازنمایی می‌کند.

مخالفانش هم می‌گویند، او با اگزجره کردن یا استفاده تزئینی از فقر، آن را به ابژه تماشا تبدیل کرده که بر جذابیت فیلم‌اش بیفزاید و برخی هم که خوانش‌های سیاسی‌تری از سینمای روستایی دارند، معتقدند او به‌دلیل نفرت از طبقه‌ای که در آن زیسته و رنج و مصائب آن را تحمل کرده، دارد از این طبقه انتقام می‌گیرد و نه‌تن‌ها به سویه‌های انتقادی و اعتراضی سینمای او باور ندارند، بلکه آن را مصداق سیاه‌نمایی هم می‌دانند. ازجمله انتقادات جدی‌ای که به فیلم «برادران لیلا» ازسوی این جریان صورت گرفت، سیلی زدن لیلا -دختر خانواده- به صورت پدرش بود که آن را مصداقی از حرمت‌شکنی بزرگ‌تر و نفرتی می‌دانند که فیلمساز نسبت به این طبقه دارد. اما به‌نظر می‌رسد این‌دست تحلیل‌ها بیشتر خوانش سیاسی از فیلم‌های اوست تا نقدی سینمایی.

گرچه همه منتقدان روستایی از جنس سیاست نبودند، منتقدان سینمایی و سینماگرانی هم بودند و هستند که سینمای او را فاقد دغدغه‌مندی اصیل اجتماعی و حتی برخی آن را مصداق «لات‌گرافی» یا «فقرگرافی» می‌دانند. بااین‌حال «ابد و یک روز» نه فقط نقطه عزیمت سعید روستایی در فیلمسازی شد که نقطه عطفی در سینمای اجتماعی مدرن ایران هم شد و توانست جریان‌ساز شود. بسیاری از فیلم‌های اجتماعی دهه ۹۰ سینمای ایران به تاثیر از این فیلم ساخته شد که می‌توان به فیلم‌هایی مثل «مغز‌های کوچک زنگ زده»، «بدون تاریخ بدون امضاء»، «حمال طلا»، «جاندار»، «شنای پروانه»، «شیشلیک» و «ابلق» اشاره کرد.

در سینمای روستایی مفاهیم و مولفه‌هایی وجود دارد که نظام مفهومی و معنایی فیلم‌هایی او را می‌سازد، اما دراین‌میان دو عنصر مهم سینمایی او که مفاهیم دیگر در ذیل آن‌ها قرار می‌گیرند، دو مفهوم «فقر» و «خانواده» است که در ادامه به‌شکل جزئی‌تری به آن می‌پردازیم.

مصائب فقر

مهمترین عنصر و مولفه مفهومی در سینمای روستایی که ایده مرکزی و نقطه کانونی درام‌های او را شکل می‌دهد، فقر است. تمام آسیب‌های اجتماعی، خانوادگی و فردی که در فیلم‌های او می‌بینیم از اعتیاد، قاچاق، طلاق و اختلافات خانوادگی، محصول همین فقر و مصائب آن است. فقری که در تصویری چرکین و کثیف بازنمایی می‌شود و همین به یکی از نقاط نقد آثار او هم تبدیل شده که برخی معتقدند، بازنمایی فقر در شمایل چرکین و سیاه خود در آثار روستایی، استفاده تزئینی و اگزجره از آن است، نه روایتی تحلیلی از آن. موافقان البته معتقدند، او تصویری عریان از فقر و مصائب آن را به تصویر می‌کشد. مشکل نه در روایت که در خود واقعیت است که آنقدر تلخ و آزاردهنده است که تحمل تماشای آن گاه از طاقت مخاطب خارج می‌شود. فارغ از سویه‌های بصری نازیبایی‌شناسانه فقر در فیلم‌های روستایی، می‌توان به روایت او از فقر اشاره کرد که می‌تواند در خوانش‌های گوناگونی بازنمایی شود.

از فقر تقدیرگرایانه یا فقر عاملیتی. به این معنا که تصویر فقر در سینمای او با این مواجهه همراه می‌شود که آیا فقر در اینجا ماهیتی ساختاری و جبری دارد یا محصول سبک زندگی و کنش‌مندی‌های خود فرد است. آیا آن‌ها خود در شکل‌گیری وضعیت فقیرانه خود مقصرند یا قربانی موقعیتی شده‌اند که بر آن‌ها تحمیل شده است. بخش مهمی از جنگ‌و‌جدال‌های شخصیت‌های فیلم روستایی حول همین تنش شکل می‌گیرند. درواقع افراد خانواده گاه به جان هم می‌افتند که فقر و فلاکت خود را گردن دیگری بیاندازند. البته در این میان، «دیگری بزرگ» بیش از همه در هجمه اتهام است. این دعوا‌ها در فیلم «برادران لیلا» پررنگ‌تر می‌شود به‌طوری‌که لیلا به پدرش سیلی می‌زند و او را مسبب همه بدبختی‌های خود می‌داند.

در فیلم «ابد و یک روز» هم شاهد این جنگ و جدال بین اعضای خانواده بودیم. در آنجا پدر خانواده فوت کرده بود و بچه‌ها در عین بگو مگو‌هایی که با هم داشتند، مادر بی‌خیال و بی‌مسئولیت را مسبب بدبختی‌های خود می‌دانستند و از کار‌های او حرص می‌خوردند. در جایی سمیه به مادرش که می‌گفت، من محسن را می‌شناسم خودم بزرگش کردم، به اعتراض می‌گوید: «تو فقط زاییدن بلد بودی. بزرگ کردن کجا بود». مادر خانواده نیز یک‌جا در میان دعوا‌های خواهر و برادران می‌گوید: «خراب شه خونه‌ای که بزرگتر نداره». درواقع با تصویر نوعی فقر تقصیرگرایانه در فیلم‌های روستایی مواجه هستیم که شخصیت‌ها علت بدبختی را به قصور دیگری نسبت می‌دهند. شاید ازجمله ضعف‌های سینمای روستایی این باشد که سویه‌های سیاسی و اجتماعی فیلم را دست‌کم می‌گیرد و به شکل مستقیم به آن نمی‌پردازد.

مسئله خانواده

گرچه سعید روستایی را به سینمای اجتماعی می‌شناسند، اما «نهاد خانواده» همواره در فیلم‌های او یکی از عناصر اصلی است و گزافه نیست که سینمای او را سینمای خانواده هم بدانیم. در دو فیلم «ابد و یک روز» و «برادران لیلا»، اساسا قصه در خانواده و درباره خانواده است. خانواده‌ای تهی‌دست در آستانه فروپاشی و درگیری‌های عصبی. در «متری شیش و نیم» هم عنصر خانواده در لایه‌های درونی فیلم حضور دارد و اساسا ناصر خاک‌زاد (نوید محمدزاده) به‌عنوان شخصیت اصلی فیلم هر کاری می‌کند، برای نجات خانواده است؛ گرچه راه خلاف را برای رسیدن به این هدف انتخاب می‌کند.

او حتی اعدام خود را می‌پذیرد، اما تا لحظه آخر تلاش می‌کند خانه‌ای که برای پدر و مادرش خریده را از او پس نگیرند. اوج این تلاش را در شخصیت لیلای فیلم «برادران لیلا» می‌بینیم که اساسا قصه فیلم، روایت جنگیدن او برای محافظت و حمایت از خانواده‌اش است. او در برابر پدرش می‌ایستد تا زندگی برادرانش را نجات دهد. اساسا تلاش برای نجات خانواده از تنگنای فقر و مخمصه فلاکت، یکی از مهمترین ویژگی‌های سینمای سعید روستایی است. آدم‌های قصه او هم از خانواده زخم خورده‌اند، هم در پی مرهم بر زخم‌های خانواده هستند. از این حیث می‌توان سینمای روستایی را بیش از هر چیز آسیب‌شناسی خانواده در طبقات فرودست جامعه دانست.

bato-adv
مصطفی
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۵۵ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۵
واقعاً همینطوریه
خانواده هایی هستن که سن پسرها بالای ۳۵ الی ۴۰ شده و هنوز دارن با خانواده زندگی میکنن و نمیتونن متاهل شن و از طرفی کمک خرج خانواده ان
یعنی اگه کمک اونها نباشه نمیتونن شکمشون رو سیر کنن
بابام الان سنش ۸۱ سالشه میگفت زمان جوونیهام یه نفر کار میکرد و ۸ نفر میتونستن خرج کنن
الانبرعکس شده ۸ نفر باید کار کنن تا ۱ نفر بتونه خرج کنه
فیروزه
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۱۵ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۵
چهار مرد بالای 30 سال ، آویزان یک پدر. این پدر هر چقدر هم بی اخلاق باشد اما توجیهی برای زندگی انگلی پسر ها نمی تواند باشد. به ابتذال کشیدن خانواده با چاشنی یک خواهر معجزه گر!!!!! آیا این نمونه خانواده های ایرانی است؟
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۲
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین