وقتی یک نفر واقعاً برایتان مهم باشد، دنیا را زیر و رو میکنید تا از خوشحالی و راحتی او مطمئن شوید. علاوه بر این، ممکن است نیازهای او را بر نیازهای خودتان مقدم بدانید. با این حال، از آنجایی که این یک انتخاب قلبی و خودخواسته است، هر چه از سر عشق کنیم هرگز بیهوده نخواهد بود؛ و این زن آمریکایی، کالین لی ۳۰ ساله که این حس را به خوبی میشناسد، از نجات جان شریک عاطفی اش که در نهایت به او خیانت کرد، پشیمان نیست.
به گزارش روزیاتو، ماجرای کالین زمانی وایرال شد که او در ویدئویی در حساب تیک تاکش به شرح ماجرای خود پرداخت. داستان این زن ۳۰ سالهی آمریکایی خیلی زود در شبکههای اجتماعی فراگیر شد و او با ابراز حمایت و همدردی همهی کسانی مواجه شد که از ماجرای او باخبر شدند.
او در ویدئوی خود گفت: «تقریباً ۶ سال از آن جراحی میگذرد و اینگونه شد که تصمیم گرفتم به شیوهی خودم در تیک تاک با آن شوخی کنم.»
کالین با شریک عاطفی سابق خود در سال ۲۰۱۵ وارد رابطه عاشقانه شد و رابطهی آنها خیلی زود پیش رفت، با آنکه او به خوبی میدانست شریک عاطفی اش به دلیل بیماری مزمن کلیوی تا چه حد در رنج بود. وقتی عاشق هستید، هر چه در توان داشته باشید برای حمایت از عشق زندگی تان و کمک به او در خوشی و سختی انجام میدهید. به همین دلیل، کالین خود را ملزم میدانست تا برای نجات جان مرد زندگی اش تلاش کند.
او که تحمل دیدن رنج کشیدن شریک عاطفی اش را نداشت، تصمیم به دادن آزمایش گرفت تا معلوم شود امکان اهدای کلیه اش به او را دارد یا خیر. او در اینباره گفت: «دیدن بیماری اش و اینکه چقدر از آن رنج میکشید مرا به دادن آزمایش واداشت. انگار این نیاز را احساس میکردم که ببینم میتوانم کمکش کنم یا نه.»
در سال ۲۰۱۶ کالین برای اهدای کلیه اش به شریک عاطفی خود تحت عمل جراحی قرار گرفت و بزرگترین هدیهای که احتمالاً در توانش بود را به او بخشید. علیرغم ترس شدیدش، کالین هرگز به تغییر تصمیمش فکر نکرد. او اذعان کرد: «انجام چنان جراحی بزرگی نگرانم میکرد. نمیدانستم چه در انتظارم است، ولی میدانستم که تغییر مثبتی در زندگی شریک عاطفی ام ایجاد میکند.»
عمل جراحی بسیار خوب پیش رفت: کالین هدیهای به مرد زندگی اش بخشید که هیچ قیمتی روی آن نمیشد گذاشت و جان او را نجات داد.
۷ ماه بعد از جراحی، شریک عاطفی کالین به مهمانی یکی از دوستانش در لاس وگاس رفت. به گفتهی کالین، او هیچ نگرانیای از این بابت نداشت، اما شریک عاطفی اش یک روز یکباره جلوی در خانه اش حاضر شد و در برابر او اعترافی کرد که همه چیز را خراب کرد.
کالین با اعتراف بسیار ناخوشایندی رو به رو شد: شریک عاطفی اش در همان سفر به او خیانت کرده بود. او کاملاً شوکه شد و اصلاً نمیدانست چه باید کند. کالین در اینباره گفت: «من به شریک عاطفی ام اعتماد کامل داشتم. اصلاً فکرش را نمیکردم آنطور به من خیانت کند. واقعاً شوکه شدم.»
کالین، اما با وجود آسیب و خیانتی که دیده بود معتقد بود زمان تمام کردن رابطه شان نیست، به همین دلیل به خاطر عشق میان شان و تمام چیزهایی که بین آنها گذشته بود، شانس دوبارهای به شریک عاطفی اش داد. او دراینباره گفت: «نمی دانم چرا دلم میخواست همه چیز را درست کنم، اما این کار را کردم.».
اما بعد از تجربهی خیانت، شانس دوباره به ندرت کارساز است و کالین و شریک عاطفی اش خیلی زود با این مسأله مواجه شدند. ۳ ماه بعد از «تجدید» رابطه شان، علیرغم همهی تلاشهای آنها برای درست کردن شرایط، یک مشاجرهی تلفنی به همه چیز پایان داد. شریک عاطفی کالین در میانهی مکالمه تلفن را رویش قطع کرد و بعد از آن نیز کالین را بلاک کرد و دیگر به تماس هایش پاسخ نداد.
با آنکه پایان ماجرا آن چیزی نبود که او انتظار داشت، کالین در نهایت یاد گرفت که چگونه با آن مواجه شود و به تدریج حس ارزشمندی را دوباره به دست آورد. به همین دلیل او حالا هیچ مشکلی با صحبت دربارهی این ماجرا با دیگران ندارد، به آن میخندد و هیچ حسی جز افتخار نسبت به کاری که از سر عشق انجام داد، ندارد. او در اینباره گفت: «من جان یک نفر را نجات دادم و نمیتوانم پسش بگیرم، برای همین اصلاً از کارم پشیمان نیستم.»
کالین حالا در یک رابطه عاشقانه پایدار است و از هر وقت دیگری شادتر به نظر میرسد. او گذشته را پشت سر گذاشته و همیشه از هدیهی ارزشمندی که به شریک عاطفی سابق خود داده صحبت میکند و در عین حال، هیچ آرزوی بدی برای او ندارد. او دراینباره گفت: «من هنوز هم به خودم افتخار میکنم که به یک نفر فرصت دوبارهای برای زندگی کردن دادم.»