ما بارها و بارها به تماشای انیمیشنهای مورد علاقه مان نشسته ایم و به همین دلیل تصور میکنیم جزء به جزء آن را از بر هستیم. با این حال، باز هم حقایق جالب زیادی در پس شخصیتهای این انیمیشنها وجود دارد که از آنها باخبریم.
به گزارش روزیاتو، در پیش طرحهای اولیه، شرک ظاهری بسیار متفاوت با آنچه امروز از او میشناسیم داشت. او بینیای قرمز رنگ داشت و بدون دندان بود، صندل به پا میکرد و ظاهر ابلهانه تری داشت. در کتابی که این انیمیشن بر اساس آن ساخته شده، شرک نفسی آتشین داشت.
به علاوه، در کتاب شرک نه در یک مرداب، بلکه در محل دفن زبالهها در نزدیکی یک روستا زندگی میکرد. این ایده، اما با تصویر یک شخصیت تنها و درک نشده جور درنمی آمد، به همین دلیل سازندگان انیمیشن تصمیم گرفتند محل زندگی شرک در نزدیکی یک مرداب باشد.
قدیمیترین نسخهی داستان «دیو و دلبر» (Beauty and the Beast) با انیمیشن دیزنی تفاوتهایی دارد. در آن نسخه شاهزاده در کودکی پدر خود را از دست میدهد، به همین دلیل مادرش مجبور میشود ادارهی حکومت را در دست بگیرد و وظیفهی مراقبت از پسرش را به دست یک پری میسپارد. این پری، اما پلید از آب درمی آید و شاهزاده را به خاطر آنکه علاقهای به او نداشت، به یک دیو تبدیل میکند.
اولین اقتباس سینمایی از رمان «زنان کوچک» (Little Women) که در سال ۱۹۳۳ منتشر شد، منبع الهام سازندگان انیمیشن «دیو و دلبر» بود. روحیهی مستقل بل تا حدی بر اساس شخصیت جو مارچ در «زنان کوچک» بود.
جو باهوشترین خواهر بود، شیفتهی مطالعه و نویسندگی بود و با ازدواج میانهی خوبی نداشت. در نسخهی امروزی داستان «زنان کوچک»، سورشا رونان نقش جو را برعهده داشت.
در نسخهی چینی انیمیشن «دیو و دلبر» جکی چان صداپیشگی شخصیت دیو را برعهده داشت. او برای انجام دوبلهی این انیمیشن به آموزش موسیقی نیز نیاز پیدا کرد که برای این منظور در یک مدرسهی اپرا آموزش دید. چان چند آهنگ در این انیمیشن اجرا کرد که مشهورترین آنها قطعهی «دیو و دلبر» بود که در نسخهی اصلی توسط سلین دیون و پیبو برایسون اجرا شده است.
نسخهی اصلی داستان «شیر شاه» (The Lion King) با آنچه در انیمیشن دیدیم متفاوت بود. داستان نسخهی اصلی حول محور رقابت میان شیرها و میمونهای بابون بود. اسکار در آنجا هم ضدقهرمان داستان بود، اما نه یک شیر، بلکه یک میمون بابون بود. رافیکی نیز یک یوزپلنگ بود. سیمبا قلمرو سلطنت را ترک نمیکرد، اما به دلیل رفتارهای اسکار به یک شخصیت تن پرور، ولنگار و وحشتناک بدل میشد، به همین دلیل ممکن بود بعد از پایان نوجوانی، از سلطنت کنار گذاشته شود.
سازندگان انیمیشن «زیبای خفته» پریها را با زیر نظر گرفتن زنان مسن در مراسمهای عروسی و فروشگاههای مواد غذایی طراحی کردند. آنها متوجه ویژگیهای به خصوصی در رفتار این زنان شدند: بسیاری از آنها کلاه به سر میگذاشتند و سریع راه میرفتند. پریهای دوست داشتنی این انیمیشن، فلورا، فونا و مریودر اینگونه خلق شدند.
در انتهای فیلم اول «عصر یخبندان» (Ice Age) سکانسی هست که در آن دیه گو با چند ببر دیگر میجنگد. او زخمی میشود و در حالی که باقی شخصیتها از زنده ماندنش قطع امید کرده اند، او چشمان خود را باز میکند و با دوستانش صحبت میکند.
در نسخهی اولیهی انیمیشن، دیه گو جان خود را از دست میداد. اما بعد از آنکه در اکران نمایشی انیمیشن این سکانس بچهها را به گریه انداخت، سازندگان «عصر یخبندان» تصمیم گرفتند سرنوشت دیه گو را تغییر دهند. اینگونه شد که دیه گو زنده ماند و در قسمتهای بعدی این فرانشایز نیز حضور پیدا کرد.
یکی از اهداف انیماتورهای انیمیشن «گیسو کمند» (Tangled) در خصوص طراحی موهای شخصیت راپونزل ایجاد حالتی شبیه به نقاشیهای رنگ روغن بود. آنها به دنبال یک واقع گرایی عکس وار نبودند، بلکه میخواستند موهای راپونزل زیبا به نظر برسد. به همین دلیل برای خلق موهای راپونزل، نقاشیهای ژان اونوره فراگونار، هنرمند فرانسوی را الگو قرار دادند.
شخصیت السا در انیمیشن «یخ زده» (Frozen) در ابتدا با الهام از ایمی واینهاوس طراحی شده بود، خوانندهی مشهور و موفق انگلیسی که در اوج جوانی از دنیا رفت. در مراحل اولیهی تولید این انیمیشن، السا موهایی تیره و چشمانی درشت داشت.
به گفتهی کلر کین، یکی از طراحان این شخصیت، او السا را با صدایی عمیق و پراحساس و نوسانات خلقی شدید مجسم کرده بود. این شخصیت بعداً دستخوش تغییراتی شد، اما ظاهر پرشور السا و چشمان بزرگش سر جای خود باقی ماند.
سکانس اسپاگتی خوردن شخصیتهای اصلی انیمیشن «بانو و ولگرد» (Lady and the Tramp) حالا یکی از مشهورترین سکانسهای تاریخ سینما است. اما والت دیزنی مخالف قرارگیری این صحنه در انیمیشن بود. او گرچه میخواست شخصیتهای «بانو و ولگرد» حالت انسانی داشته باشند، اما معتقد بود سر زدن چنین رفتاری از سگها غیر قابل باور بود، چرا که سگها هرگز به شکل مؤدبانه غذای خود را با یکدیگر شریک نمیشوند. در نهایت یکی از انیماتورهای کار، فرانکلین توماس با ترسیم یک پیش طرح از این سکانس توانست رضایت دیزنی را جلب کند.