با هر اعتراضاتی از سوی مردم، شبکههای مجازی تازهای فیلتر میشوند و اینترنت دچار محدودیت و قطعی و اختلال میشود. اگر قرار باشد در پی هر اعتراضاتی فضای مجازی محدود شود، چرا رؤسای جمهور در شعارهای انتخاباتیشان وعده اینترنت آزاد را میدهند؟
به گزارش اکوایران، فرقی نمیکند دولت تمام اصولگرای احمدینژاد و ابراهیم رئیسی روی کار باشد یا دولت اعتدالی حسن روحانی که از سوی جریان اصلاحطلب حمایت شد؛ پای اعتراضات و ناآرامی که به میان بیاید، اولین تیر مسئولان به سمت اینترنت و شبکههای مجازی شلیک میشود تا بسامد صدای اعتراض از بین برود یا دستکم کاهش یابد که البته تجربه نشان داده که هیچوقت هم نتیجه مطلوب حکمرانان حاصل نمیشود و تنها عصبانیت و نارضایتی و گرفتاری مردم بیشتر میشود.
روزگاری خطر از دست رفتن کسبوکارها و ارتباطات اجتماعی در تلگرام وجود داشت و حالا بیش از شش ماه است که با فیلتر شدن واتساپ و اینستاگرام به طور کامل در کسب و کارهای اینترنتی خلل ایجاد شده است. در این گزارش نگاهی اجمالی انداختهایم به آنچه تحت عنوان فیلترینگ و ممنوعیتهای فضای مجازی و محدودیت ارتباطات بین مردم در سه دولت اتفاق افتاده است.
سابقه چند دهه اخیر نشان میدهد که تلاش مسئولان دولتهای مختلف به بهانههای متفاوت در نهایت محدود کردن ارتباطات بین مردم و ارتباط آنها با دنیای بیرون بوده و هرچند کمیت و کیفیت این ارتباط در گذر زمان بهروزتر شده، اما از ممنوعیت دستگاه پخش ویدئو و ماهواره گرفته تا اعمال محدودیت در اعطای اینترنت پرسرعت خانگی و بعد هم چند موج فیلترینگ، اثبات میکند که حد مطلوب ارتباط مجازی و جهانی برای مسئولان کشور، چیزی تقلیلیافتهتر از آن میزانی است که مردم مطالبه میکنند و به آن نیاز دارند.
اولین دوره مسدودسازی اینترنت - دستکم به طور جدی و سراسری - در زمان محمود احمدینژاد شروع شد؛ همان زمانی که استفاده از اینترنت از طریق کامپیوترهای خانگی، کمکم فراگیر شده بود و دولت نهم را به تکاپوی محدود کردن آن واداشت. نشانههای این مساله از سال ۱۳۸۷ آغاز شد و فیلترینگ در حالی صورت گرفت که شرایط کشور آرام بود و بحرانی برای بهانه فیتلرشدن تا آن لحظه وجود نداشت.
کمی بعد همزمان با اعتراضات بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ فیلترینگ به اوج رسید و در حالی که دسترسی به فیلترشکنها مانند امروز فراگیر نبود، پلتفرمهایی مانند فیسبوک، توئیتر و یوتیوب دیگر در دسترس بسیاری از مردم نبود. آن زمان حتی دسترسی خطوط ارتباطی تلفن همراه نیز در هنگام اعتراضات بارها قطع شد و مسدودسازی شبکههای مجازی روند سریعتری به خود گرفت. یاهو مسنجر، جیتاک و وردپرس از جمله قربانیان بودند.
در حالی که دولت احمدینژاد یکی از نخستین سردمداران فیلترینگ لقب دارد، او مدتی قبل یعنی همزمان با اعتراضات پاییز ۱۴۰۱، با انتشار ویدیویی به فیلترینگ اعتراض کرد و گفت: «طرحی درست کردند که فضای مجازی را محدود کنند. اجازه تجمع که نمیدهید، مردم رسانهای هم ندارند، در انتخابات هم که میآیند و حرفشان را با رای ندادن یا رای باطله یا رای دادن میزنند، آن را هم گوش نمیکنید؛ حالا میخواهید فضای مجازی را هم ببندید؟»
نکته قابل توجه در سال ۸۸ این بود که نهتنها اینترنت با اختلال و محدودیت شدید مواجه شد و موج فیلترینگ دسترسی به شبکههای مجازی را قطع کرد، و نهتنها آنتن دهی موبایلها با مشکلات جدی مواجه شد و در مواقع زیادی به طور کلی قطع میشد، بلکه سیاست فیلترینگ بر روی پیامکها یا همان اساماسهای تلفن همراه اعمال شد و پیامهای حاوی برخی کلمهها و عبارات ارسال نمیشدند یا در ظاهر ارسال میشدند، اما هرگز به مقصد نمیرسیدند.
اگرچه دولت روحانی با شعار اینترنت باز و افزایش پهنای باند روی کار آمد و در زمان او اینترنت در ایران توسعه قابل توجهی یافت و همزمان با گستردهتر شدن استفاده از پلتفرمهای بهروز، در ایران نیز تحولی در استفاده از فضای مجازی برای مردم ایجاد شد، اما باز هم داستان فیلترینگ ادامه داشت. فیلتر کردن ویچت در سال ۹۲ یکی از نشانههای این مساله بود که باز هم مهر مسدودسازی را بر شبکههای اجتماعی زد.
پس از «ویچت»، شبکه ارتباطی «وایبر» در سال ۹۳ فیلتر شد و با فیلتر شدن این دو و همچنین پلتفرم «لاین»، مردم به سمت تلگرام کوچ کردند؛ تلگرامی که به خاطر سرعت بالا و گردش آزاد اطلاعات و سهولت استفاده از آن، مورد علاقه مردم بود و مورد غضب مخالفان. دولت روحانی در برابر فیلتر شدن این شبکه مجازی مقاومت کرد، اما همزمان با اعتراضات دیماه ۹۶، بدون دخالت دولت دوازدهم، تلگرام به طور موقت برای چند هفته فیلتر شد و بالاخره در اردیبهشت ۹۷ مهر فیلترینگ برای همیشه بر آن زده شد.
سیگنال و کلابهاوس نیز از جمله آخرین شبکههای فیلترشده در دولت روحانی هستند. این شبکهها نیز در حالی در دولت روحانی فیلتر شدند که او خود را از مخالفان جدی فیلترینگ میدانست و حتی در سال ۹۲ نیز شعار میداد: «فضا باز شود، به ضرر کسی نخواهد بود؛ فضای دانشگاه، فضای شهر، فضای کشور، فضای رسانه مجازی و فضای اینترنت را آنقدر امنیتی نکنیم.»
حسن روحانی یکبار با لحنی محکم وعده داده بود که دست او و دولتمردانش بویژه وزیر جوان ارتباطات دولتش روی دکمه فیلترینگ نمیرود، اما در زمان اعمال محدودیتها، «از دست ما خارج است»، «کار ما نبود»، «تصمیم شورای عالی امنیت ملی بود» و «خود ما هم مخالفیم» و عباراتی از این دست، به محکمترین واکنشهای او تبدیل شد.
هنوز حرفهای ابراهیم رئیسی در مناظرههای انتخاباتی ۱۴۰۰ که از فیلترینگ انتقاد میکرد و میگفت «خود من در فضای مجازی هستم و دو میلیون فالوور دارم و خیلی از مسائل از این طریق به من میرسد»، از یادها نرفته بود که در جریان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، واتساپ و اینستاگرام چند پلتفرم و وبسایت دیگر از دسترس آزاد کاربران خارج شد. کار البته به گرفتن چند قربانی جدید محدود نشد و محدودیتهای جدید به اختلال شدید اینترنت، قطعیهای مکرر و تبدیل شدن اینترنت به یک بازیچه رسید؛ بازیچهای که بالا و پایین کردن آن معیشت چند میلیون نفر را به مخاطره انداخته است. در ماههای اخیر وضعیت بهگونهای شد که میتوان گفت در حال حاضر هیچ شبکه اجتماعی فعال و محبوبی وجود ندارد که از سوی دولت مسدود یا فیلتر نشده باشد.
همزمان، سه موضوع در دستور کار دولت و البته مجلس و دیگر نهادهای همسو با دولت قرار گرفت؛ تبلیغ برای پلتفرمهای داخلی، جدیتر شدن اینترنت ملی و تبعیضهای شدید در اعطای دسترسی به اینترنت که به اینترنت طبقاتی معروف شده است.
با وجود این وضعیت، بسیاری از مسئولان کشور در توئیتر و اینستاگرام حضور دارند و کانالهای تلگرامیشان هر روز آپدیت میشود و خیلیهایشان از اینکه توانستهاند برای حساب کاربریشان تیکهای رنگارنگ بگیرند، خرسندند؛ تبعیض و تفاوتی که عصبانیت، نارضایتی و گرفتاری مردم را بیشتر و بیشتر کرده و میکند.
حالا این سوال مطرح میشود که اگر قرار است در پی هر اعتراضی و هر بار به هر بهانهای، شبکههای مجازی فیلتر شوند و اینترنت بدتر و بدتر شود، اصلا چرا رؤسای جمهور در شعارهای انتخاباتیشان وعده اینترنت آزاد و توسعه فضای مجازی را میدهند؟ البته شاید سول مهمتر این باشد که حالا آنها وعده میدهند، چرا برخی هنوز هم این وعدهها را باور میکنند؟