مقبرهای رومی متعلق به قرن دوم میلادی با ویژگیهای بسیار عجیب به تازگی در محدودۀ شهر باستانی ساگالاسوس در جنوب غربی ترکیه کشف شده است. این مقبره که روی آن را با خشت پخته و ملات آهک به شکلی بسیار مستحکم مسدود کرده بودند، حاوی میخهایی است که به نظر میرسد از عمد خم شدهاند.
به گزارش فرادید؛ باستانشناسان اعتقاد دارند که این ویژگیها در واقع اعمالی جادویی برای جلوگیری از مداخلۀ شخص مرده در امور زندگان بودهاند! ظاهرا ترس از «مردۀ بیقرار» منجر به اجرای چنین تمهیداتی بر روی این مقبره شده است.
شهر ساگالاسوس که در قرن پنجم قبل از میلاد و در دوران سیطرۀ امپراطوری هخامنشی بر این منطقه تاسیس شده بود، در قرن دوم بعد از میلاد تحت تسلط امپراطوری روم قرار گرفته بود. در دورۀ رومی، جادهها، معابد، حمامها و انواع دیگری از ساختمانهای عمومی در این شهر ساخته شدند. کاوشهای باستانشناسی از سال ۱۹۹۰ در این منطقه در جریان بوده است.
در یک دهۀ اخیر و خصوصا در جریان تازهترین کاوشها، مقبرههای زیادی مربوط به اجساد سوزانده شده در این منطقه کشف شدهاند. به طور معمول میبایست اجساد بعد از سوزانده شدن در ظرفی مخصوص قرار داده میشدند و در محل دیگری دفن میشدند؛ اما در مقبرهای که به تازگی کشف شده، پراکندگی استخوانهای نیمسوخته نشان میدهد که بعد از سوزاندن جسد بر روی تلی از هیزم، خاکستر مرده را در همان محل سوزاندن دفن کردهاند و آن را جابه جا نکردهاند.
نشانههایی مثل تغییر رنگ خشتها نشان میدهد که زمانی که هنوز تل هیزم در حال سوختن بوده است، بر روی آن لایهای از ۲۴ خشت قرار دادهاند و سپس این لایۀ خشتی را با لایۀ بسیار ضخیمی از ملات آهک پوشاندهاند.
اشیائی که در این مقبره کشف شدهاند شامل یک سکۀ قرن دومی، تعدادی ظروف کوچک سفالی و تعدادی جامهای شیشهای میشود. وجود اینگونه اشیاء در مقبرههای آن دوران امری معمول به حساب میآمده است.
اما یک مورد بسیار غیرمعمول هم در این مقبره کشف شده است. این مقبره حاوی ۴۱ میخ شکسته و خمیده است که عمدا آنها را خم کرده و پیچ و تاب دادهاند. سر بعضی از میخها را نیز جدا کرده بودند. باستانشناسان معتقدند که قطعا این کار هیچ دلیل کاربردیای نداشته و وجودشان در آنجا تصادفی نیز نبوده است. شکل پراکندگی آنها در اطراف تل هیزم نشان میدهد که تعمدا آنها را آنجا قرار دادهاند.
جان کلایس، باستانشناس دانشگاه لوون بلژیک و محقق ارشد این پژوهش میگوید: «این مقبره را نه با یک، نه با دو، بلکه با سه شیوۀ متفاوت مسدود کردهاند و این نشان میدهد که آنها قصد داشتهاند زندگان را در برابر این مرده محافظت کنند، یا شاید هم برعکس. هر کدام از این شیوهها به طور جداگانه استفاده میشدهاند، اما هرگز دیده نشده بود که هر سه روش را با هم استفاده کرده باشند؛ این نشان میدهد که ترسی از یک «مردۀ بیقرار» در این مورد وجود داشته است».
کلایس معتقد است مردی که در این مقبره دفن شده احتمالا توسط خویشاوندانش در طی مراسمی که چند روز به طول انجامیده دفن شده است. عقایدی که منجر به اجرای چنین مناسکی برای تدفین شدهاند، باید عقادی جادو محور بوده باشند.
کلایس میگوید متاسفانه نمیتوانیم بگوییم که کسی از خویشاوندان این مرد در نزدیکی او دفن شده است یا نه، زیرا دیانای در حرارت بالا از بین میرود و نمیتوان روابط خویشاوندی را بر اساس آن شناسایی کرد.
در مقالهای که دربارۀ این کاوش منتشر شده، محققان نتیجه گرفتهاند که علت مرگ این مرد هر چه که بوده باشد (مرگی رازآمیز یا به دلیل بیماری یا به عنوان مجازات)، به هر حال به نظر میرسد که «زندگان از بازگشت این مرده در هراس بودهاند». این مقاله در نشریۀ آنتیکوئیتی به چاپ رسیده است.