متهم در تحقیقات اولیه به سرقتهای سریالی گوشی تلفن همراه اعتراف کرد و گفت: از بچگی، خیلی ناسازگار بودم و مدام با دوستانم دعوا میکردم. همین ناسازگاری باعث شد که مدرسه را ترک کنم. بعد از آن هم هر کجا مشغول به کار میشدم، خیلی زود با صاحبکارم دعوا میکردم و بیرون میآمدم. در همین گیر و دار بودم که با دوستان ناباب آشنا شدم و خلاف را شروع کردم. چندین بار به کانون اصلاح و تربیت افتادم و خانوادهام هر بار با گذاشتن وثیقه و گرفتن رضایت، مرا آزاد کردند.
بهدنبال شکایتهای سریالی گوشیقاپی در جنوب شرق تهران، تحقیقات از سوی کارآگاهان اداره آگاهی آغاز شد.
به گزارش ایران، در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد مرد جوانی که صورتش را با ماسک پوشانده بود سوار بر موتورسیکلت شبانه در خیابانها پرسه میزده و با دیدن افرادی که در حال مکالمه با تلفن بودند به سمت آنها رفته و اقدام به قاپیدن گوشی تلفن همراه آنها میکرده است.
کارآگاهان با بررسی محلهای سرقت دریافتند سارق شبرو در محدوده خاصی سرقتهایش را انجام میدهد و از آن محدوده خارج نشده است.
ترتیب گشتهای پلیس راهی محدوده مورد نظر شده و در گشتزنیها، متوجه فریادهای زن جوانی شدند که از مردم کمک میخواست. زن جوان با فریاد از رهگذران میخواست که سارق گوشی تلفنش را دستگیر کنند. با شنیدن صدای کمکخواهیهای زن جوان، مأموران راهی محل شده و به تعقیب سارق موتورسوار پرداختند. تعقیب و گریز شروع شد و در نهایت چند خیابان آن طرفتر، سارق موتورسوار تعادلش را از دست داد و داخل جوی پر از آبی افتاد. مأموران موفق به دستگیری سارق شده و در بازرسی بدنی از او دو گوشی سرقتی که یکی از آنها متعلق به زن جوان بود، پیدا کردند.
متهم در تحقیقات اولیه به سرقتهای سریالی گوشی تلفن همراه اعتراف کرد و گفت: از بچگی، خیلی ناسازگار بودم و مدام با دوستانم دعوا میکردم. همین ناسازگاری باعث شد که مدرسه را ترک کنم. بعد از آن هم هر کجا مشغول به کار میشدم، خیلی زود با صاحبکارم دعوا میکردم و بیرون میآمدم. در همین گیر و دار بودم که با دوستان ناباب آشنا شدم و خلاف را شروع کردم. چندین بار به کانون اصلاح و تربیت افتادم و خانوادهام هر بار با گذاشتن وثیقه و گرفتن رضایت، مرا آزاد کردند.
او ادامه داد: آخرین باری که به زندان افتادم باید رد مال ۱۰۰ میلیون تومانی پرداخت میکردم. پدر و مادرم توانستند از چند شاکی رضایت بگیرند، ولی تعداد شاکیها زیاد بود. به همین دلیل با قرار وثیقه و پابند الکترونیکی آزاد شدم تا بتوانم مبلغی را که برای رد مال در نظر گرفته بودند پرداخت کنم. تنها راهی که به ذهنم میرسید این بود که با سرقت گوشی بتوانم رد مال هایم را پرداخت کنم.به همین دلیل شروع به سرقت کردم، اما به خاطر پابند فقط میتوانستم در محدوده مشخصی رفت و آمد کنم.
مرد جوان گفت: شبها در خیابان پرسه میزدم و با دیدن افرادی که گوشی تلفن در دستشان بود یا در حال مکالمه بودند گوشی را میقاپیدم. شبی که دستگیر شدم هفت گوشی سرقت کردم و زمانی که داخل جوی آب افتادم، پنج گوشی داخل آب افتاد و دو گوشی دیگر هم از من کشف شد.
با اعتراف متهم به دستور بازپرس محمد ولدی بیرانوند، از شعبه هفتم دادسرای ویژه سرقت متهم در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی قرار داده شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.