پیمان مولوی در اعتماد نوشت: نرخ ارز به بالای ۵۰ هزار تومان رسید؛ این خبر هرچند ناراحتکننده است، اما عجیب نیست چرا که مسیر طبیعی تصمیمسازیهای اقتصادی کشورمان به گونهای است که بروز نوسان در آن نه تنها غیرمحتمل نیست، بلکه امری کاملا عادی است. واکنش دولت به این نوسانات، ابتدا طرح موضوع انتظارات تورمی است، در مرحله بعد اعلام شد که برخی جریانسازهای بازار ارز دستگیر شدهاند؛ نهایتا هم از مرکز مبادله ارز و طلا رونمایی شد تا خیال همه برای مهار افزایش نرخ ارز آسوده شود!
در عالم فلسفه مواجههای میان دو گروه وجود دارد که برخی معتقدند ابتدا «مرغ» در هستی اثرگذار بوده یا «تخممرغ»! برخی اصالت را به مرغ میدهند و گروهی دیگر به تخممرغ. در فضای اقتصادی ایران هم یک چنین مغالطهای میان برخی افراد و جریانات در خصوص تاثیر افزایش «نرخ ارز» یا «رشد تورم» بر نوسانات بازارها وجود دارد. برخی معتقدند که این افزایش نرخ ارز است که نوسانات را شکل میدهد و برخی دیگر معتقدند که تورم عامل اصلی ظهور و بروز نوسانات در بازارهاست. یکی از مغالطههایی که در اقتصاد ایران سالهاست جریان دارد و امروز هم توسط دولت بسیار روی آن تاکید میشود، واژه جعلی «تقاضای واقعی دلار» است.
وقتی عنوان میشود تقاضای واقعی دلار، یعنی خانوادههایی که هر روز داراییشان به دلیل افزایش نرخ ارز و تورم در حال آب شدن است، ذیل گروه تقاضاهای غیرواقعی دلار قرار میگیرند؛ بنابراین فاقد اهمیت هستند. باید بدانیم که تقاضا برای دلار برآمده از افزایش نرخ تورم است. یعنی اصالت در بروز نوسان با تورم است نه افزایش نرخ ارز. تا زمانی که تورم در جامعه ایران وجود دارد، تقاضاهای فزاینده هم برای نرخ دلار وجود دارد. نکته مهمتر اینکه اگر دولت تورم را کنترل نمیکند، سیاست پولی درستی ندارد و افزایش نرخ بهره را به موقع برنامهریزی نکرده، نباید مدل اقتصادی خود را مبتنی بر مدل روسی نامگذاری کند. روسیه هم نرخ بهره را افزایش داده، هم تورم را مهار کرده و هم برای تقویت ارزش پول ملی خود تصمیمات درستی اتخاذ کرده است.
اما در اقتصاد ایران به هیچکدام از این بایدها توجهی نشده است. دولت اقدام به راهاندازی مرکز مبادله ارز و طلا کرده است، این مرکز اگر نرخ ارز را بر اساس تقاضای واقعی بازار و نظام عرضه و تقاضا کشف کند گام رو به جلویی است، چرا که باعث تکنرخی شدن ارز میشود. اما در حال حاضر بازار چند نرخ وجود دارد. نرخ نیمایی، نرخ ۳۶ هزار تومانی و نرخ بازار آزاد و... همگی باعث افزایش فساد، قاچاق و رانت در بازارها میشود. نهایتا اینکه بدون رشد اقتصادی و کاهش نقدینگی نمیتوان در برابر کاهش نرخ ریال ایستادگی کرد.
این موارد که من به آن اشاره کردم به هیچ علم ویژهای نیاز ندارد؛ واقعیتهای بازار است که بسیاری از ایرانیان از آن باخبر هستند. بنابراین عامل رشد قیمت دلار، نرخ تورم است و تنها راه مقابله با رشد آنهم مهار تورم است.